گفته شد که فاصله فعالیت مغز و خود آگاهی 7 ثانیه هستش
حرکاتی که توی ورزشهایی مثل کنگ فو انجام میشه و همینطور عکسلعمل فرد مقابل که کمتر از 1ثانیها انجام میشه چجوریه ؟و به چی نسبت داده میشه از نظر شما؟
بله، مطمئم هستم ما انسان ها اختیار داریم.
اختیار داشتن را محتمل تر می دانم ولی مطمئن نیستم.
نمی دانم / هر دو حالت به یک اندازه ممکن است.
اختیار نداشتن و جبر را محتمل تر می دانم و بیشتر به نظر می رسد اختیار یک توهم است.
خیر، مطمئن هستم ما انسان ها اختیار نداریم و اختیار قطعا یک توهم است.
گفته شد که فاصله فعالیت مغز و خود آگاهی 7 ثانیه هستش
حرکاتی که توی ورزشهایی مثل کنگ فو انجام میشه و همینطور عکسلعمل فرد مقابل که کمتر از 1ثانیها انجام میشه چجوریه ؟و به چی نسبت داده میشه از نظر شما؟
بله و دقیقا تعریف اختیار هم همین هست که شما هم میگید وجود نداره، چون ما به هر حالتی اختیار رو نگاه کنیم (در یک مثال بالا بردن دست راست یا چپ) نهایتا به همون مرحله می رسیم که قوانین طبیعت لازمه نقض بشن تا واقعا انسان در شرایط دقیقا یکسان (تجربیات+ساختار مغز+محیط دقیقا یکسان) قدرت انتخاب هر کدوم از اونها رو داشته باشه.
تاپیک خودآگاهی داریم و اگه موضوع صرفا مربوط به خودآگاهی است بهتره اونجا بحث بشه. این مورد جزو ناشناخته هاست ولی تحقیقات زیادی میشه که در تاپیکش می تونیم بحث کنیم.
بیشتر گفته شد در بعضی مواقع فاصله تا 7 ثانیه است و می تونه کمتر هم باشه. خیلی از رفلکس هایی که در ورزش های فیزیکی (و حتی ورزش هایی مثل فوتبال) شکل می گیره بطور کلی وارد پروسه های ناخودآگاه مغز میشه که از نظر پردازشی بسیار سریع تر از قوه های تحلیلی هستند.
بحث رفت به طرف کارهایی که تند صورت میگیرن، پس منم یک مثال بزنم
یک موزیسین ، مثلا یک پیانیست، در قطعات موسیقی ای که قسمت های بسیار تند و سریع داره ، به تک تک نت هایی که اجرا میکنه فکر نمیکنه، بلکه به شکل کلی ملودی فکر میکنه
و در اکثر مواقع حرکت انگشتان روی کلاویه ها بسیار تند هست که گاها بعضی هنر جو ها وقتی میخوان آرام تمرین کنن ، یادشون میره چه نت هایی رو اجرا میکردن!
کار هایی از این قبیل کاملا به طور ناخودآگاه هست مثل کنگ فو که از فرط تمرین های دور آهسته و رو به تندی به قسمت حافظه ی عضلانی ثبت شدن و ناخود آگاه هستن
به نظر من تصمیم هایی که میگیریم همیشه به خاطر شرایط حاکم و خاص محیطمون هست اون شرایط هم با تصمیم های دیگران و تصمیم های قبلی خودم شکل گرفته که اون تصمیم ها هم بر اساس شرایط دیگه ای شکل گرفته بودند که خود اون شرایط هم ... و این میتونه تا بینهایت ادامه پیدا کنه یا یک ابتدا داشته باشه و اگه ابتدایی داشته باشه تنها اون ابتدا میتونه با اختیار باشه و بعد از اون همه چیز بر اساس اون انتخاب اولیه شکل میگیرند (که شخصا خودم برای همچین مجموعه ای نمیتونم یک ابتدا فرض کنم)
مطمینا پاسخ من به سوال خیلی ناقصه و این هم سوالی نیست که بشه براش جواب کاملی پیدا کرد ولی خوب بر اساس نظری که دارم در نهایت جبر رو محتمل تر میدونم
جبر و اختیار
مساله ی جبر و اختیار اشاره به نقش اراده ی آدمی در انجام کارها و مناسبات و حوادثی است که برایش رخ می دهد. در واقع کوشش اصلی در بررسی ابعاد مساله ی جبر و اختیار معطوف به نقش انسان به عنوان موجودی مختار و صاحب اراده در عالم است. آدمی از ابتدای بشر تاکنون همواره دغدغه این موضوع را داشته است که در انجام فعالیتها و حوادث عالم آیا نقشی را داراست یا آنکه همه چیز بدون اراده و خواست او تحقق می یابد و او در این میان نقشی ندارد؟! پاسخ مناسب برای این پرسش می تواند انسان و نقش او در عالم را معین کند و بدین صورت انسان را برای انجام وظایف و مسئولیتهای خویش هدفمند و برنامه ریزی شده قرار دهد!
جنبه های مساله ی جبر و اختیار
توجه به مساله ی جبر و اختیار از دو جنبه می تواند صورت گیرد: نخست از جنبه طبیعی و دیگر از جنبه ی ماوراء طبیعی. جبر و اختیار از لحاظ فعالیت انسانی از جنبه ی روانی و غیره ، توجه به این موضوع از دیدگاه طبیعی است که آن را بحث از جبر علمی نیز می نامند. اما اهمیتی که مساله جبر و اختیار از جنبه ی ماوراء طبیعی داراست کمتر از ملاحظه ی آن از نظر علمی طبیعی نیست. بلکه در افکار عده ی زیادی از محققان و اندیشمندان بسیار با اهمیت تر تلقی می گردد.
مشاهده ناملایمات فردی و اجتماعی سبب می شود که انسان در جستجوی آن باشد تا نقش آفریننده مطلق این دستگاه در پدیده های جهان هستی را بیابد. در واقع بررسی مساله ی جبر و اختیار از نظر ماوراء طبیعی دغدغه ی انسان الهی است که می خواهد کارهای بشری را از آن جهت که خداوند جهان و انسان نیز در آنها دخالتی دارد، مورد بحث قرار دهد در حالی که بررسی موضوع جبر و اختیار از منظر طبیعی بررسی کارهای بشری به خودی خود است که مربوط به وجدان و عوامل روانی و طبیعی می باشد. پرسش از جبر و اختیار در کارهای بشری در نسبت با پروردگار عالمیان پرسشی حکیمانه است که پاسخ بدان روشن می سازد که کارهای صادر از انسانها مخلوق خداوند است و انسان آلتی بیش نیست و یا آنکه انسان خود فاعل افعال خویش است.
آدمی از ابتدای بشر تاکنون همواره دغدغه این موضوع را داشته است که در انجام فعالیتها و حوادث عالم آیا نقشی را داراست یا آنکه همه چیز بدون اراده و خواست او تحقق می یابد و او در این میان نقشی ندارد؟!
ماوراء طبیعی و جبر و اختیار
تمام کارهای اختیاری انسان دو نسبت دارد: نسبت به خداوند متعال و نسبت به خود انسان . کیفیت این نسبتها بحث اصلی در مساله ی جبر و اختیار از جنبه ی ماوراء طبیعی است. به صورت کلی در این باره نظریات گوناگونی ارائه شده است که به صورت خلاصه به بررسی آنها می پردازیم و در نهایت دیدگاه امامیه و شیعه را در این مساله مطرح می نماییم.
نظریات گوناگون جبر و اختیاری!
نخستین نظریه در این باره نظریه جبریون مطلق است که قائلند نسبت دادن کارها به انسان همانند نسبت دادن کارها به جمادات و نباتات و حیوانات است. یعنی همان طور که جماد و گیاه و حیوان در افعال خود کوچکترین اختیاری از خود ندارند همچنین انسان به هیچ وجه اختیاری از خود ندارد هر چند خود انسان چنین احساسی نکند و خود را مختار و صاحب اراده تصور نماید!
در واقع انسان یک آلت و ابزار در دست خداست که همان طور که او می خواهد افعالش را انجام می دهد! اگر از سایر ابیات مولانا صرف نظر کنیم بیت ذیل می تواند شاهد این نظریه باشد:
ما همه شیران ولی شیر علم حمله مان از باد باشد دم به دمحمله مان از باد و ناپیداست باد جان فدای آنکه ناپیداست باد
مکتب وحدتی ها!
دیدگاه دوم در این باره مکتب وحدتی ها است که میان خداوند و موجودات هیچ گونه فرقی نمی بینند! در واقع خداوند متعال را صورت اجمالی موجودات و موجودات را صورت تفصیلی خداوند متعال می دانند و اساسا خالق و مخلوقی وجود ندارد وهمگی یکی هستند . بنابراین مساله ی جبرو اختیار اساسا مطرح نمی شود! برای نمونه ی این دیدگاه می توان رباعی عبدالرحمان جامی را در نظر گرفت:
چون حق به تفاصیل و شئون گشت عیان مشهود شد این عالم پرسود و زیانچون بار روند عالم و عالمیان در رتبه ی اجمال حق آید به میان
بررسی مساله ی جبر و اختیار برای چنین دیدگاهی امری تشریفاتی است! زیرا اساسا با چنین دیدگاهی جبر و اختیاری مطرح نیست. زیرا وقتی انسان و خدا یکی باشند. هر کاری را که انسان انجام دهد در حقیقت خداوند انجام داده است و اصلا این مساله موضوعی ندارد تا بدانیم انسان مجبور است یا فاعل مختار؟!!
کسب و جبر و اختیار!
دیدگاه دیگر در مساله ی جبر و اختیار نظریه ی کسبیون است که پیروان ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری می باشند ایشان معتقدند انسان قدرت و اراده ای دارد. هر دو به کارانسانی متعلق می گردد ولی هیچ یک از آن قدرت و اراده تأثیری در کار انسانی ندارد!
یعنی علت کار قدرت و اراده ی انسان نیست بلکه علت حقیقی کار خود خداوند است و انسان کار را کسب می کند! از اشخاص برجسته ی این مکتب ابوبکر باقلانی است. او می گوید: معنای کسب این است که انسان کاری را که صادر میکند می تواند با قصد خود رنگ آمیزی کند و مدار خوبی و بدی کارها نیز با همان رنگ آمیزی است و گرنه اصل کار از خود خداوند ست! یعنی انسان قدرت دارد که مثلا طفلی را سیلی بزند اگر با قصد تربیت باشد ثواب کار است و اگر قصد ظلم داشته گناهکار بوده است ولی اصل کار از خود خداست!
مشاهده ناملایمات فردی و اجتماعی سبب می شود که انسان در جستجوی آن باشد تا نقش آفریننده مطلق این دستگاه در پدیده های جهان هستی را بیابد. در واقع بررسی مساله ی جبر و اختیار از نظر ماوراء طبیعی دغدغه ی انسان الهی است که می خواهد کارهای بشری را از آن جهت که خداوند جهان و انسان نیز در آنها دخالتی دارد، مورد بحث قرار دهد در حالی که بررسی موضوع جبر و اختیار از منظر طبیعی بررسی کارهای بشری به خودی خود است که مربوط به وجدان و عوامل روانی و طبیعی می باشد
در همین راستا نظریات ابواسحاق اسفرائینی مطرح می شود که قدرت خداوند و قدرت انسان را هر یک به طور مستقل در کار انسانی مۆثر می داند! در دیدگاه او قدرت انسان درباره ی کار به عنوان کسب و قدرت خداوند به عنوان کمک می باشد! این نظریه صورت نرم تری از کسب اشعری است. زیرا در کسب اشعری خداوند در تأثیر اصالت دارد.
بررسی نظریه ی کسب!
در بررسی این نظریه باید گفت تاکنون یک معنای روشنی درباره ی کسب ارائه نشده است!
اشعری با طرح مساله ی کسب می خواهد از جبر مطلق فرار کند ولی به نظر نمی آید که کسب ،معنایی غیر از جبر داشته باشد! زیرا اگر کار انسانی معلول قدرت و اراده ی خداوندی است در این صورت انسان محل جریان قدرت و اراده ی خداوندی است و کارهایی که از او صادر می شوند نیز در واقع یک عده ی از جریاناتی هستند که خداوند در او ایجاد کرده است. پس اختیار آدمی معنایی در این تئوری نخواهد داشت!
خلاصه ی کلام ...
تا اینجا به بررسی برخی از نظریات درباره ی مساله ی جبر و اختیار از جنبه ی ماوراء طبیعی پرداختیم که نظریات ارائه شده هیچ یک نمی توانست اختیار آدمی در انجام افعالش را توضیح و توجیه منطقی نماید! در مقالات بعدی می کوشیم سایر نظریات در این باره را مورد ارزیابی قرار دهیم . ان شاءالله
ن.رادفر
بخش اعتقادات شیعه تبیان
نظر من:
من در مورد این مسئله یه مقدار قبلا فکر کرده بودم البته مطالعه چندانی نداشتم و این صرفا نظر خودم هست که ممکنه از ریشه غلط باشه!!!
نظریه جبر و اختیار از اونجایی شروع شده به نظرم که بحث در مورد خداوند و وجود و صفات خدا شروع شده. یعنی وقتی گفته شد که خدا بر تمامی اعمال الان و آینده ما آگاه است و ما خارج از تقدیر خدا کاری نمی تونیم انجام بدیم و کارهای ما در لوح محفوظ نوشته شده، عده ای به این فکر (بخوانید شک) افتادند که نکنه ما انسان ها اصلا اختیاری نداریم و همه کارهای ما از روی جبر هست و به بیان دیگه اختیار ما یک امر پوچ و موهوم هستش!
اما ظاهر قضیه این رو نشون میده که اختیار قطعا و قطعا وجود داره! تمامی اعمالی که دوستان می گن که غیرارادی هست و ناگهانی انجام میشه و .... اینها همه با تغییر دادن شرایط بدن و یا تمرین و یا کارهای دیگه قابل تغییر هست! حتی ممکنه شخصی به خاطر شرایط بدنی خاص خودش خیلی از اعمال غیرارادی بقیه رو نداشته باشه! چه بسا در آینده با دست کاری مغز انسان بسیاری از اعمال غیرارادی انسان تغییر بکنه!
البته بحث روی مثال مشکل رو حل نمیکنه! باید ریشه ای و با استدلال حرفمون رو روی کرسی بشونیم!
این مشکل جبر در مورد رابطه خداوند متعال با انسان هست! یعنی آیا انسان کارهاش از روی اجباری که خدا قرار داده هست یا نه؟!!!
ببینید جبر به نظر شما چه زمانی معنی پیدا می کنه و به عبارت دیگه شرایط تحقق جبر چیه؟ به نظر من جبر به معنای فعلی که ما میگیم زمانی معنی پیدا می کنه که در رابطه با فرد جبرکننده و جبرشونده زمان معنی داشته باشه! یعنی اون فرد جابر و جبرشونده محدودیت زمان براش وجود داشته باشه! شخصی رو فرض کنید (فقط فرض کنید) که دارای ابعاد اربعه نباشه (طول، عرض، ارتفاع و زمان) و یا حداقل زمان براش معنی نداشته باشه! یعنی محدود به زمان نباشه و قبلا و بعدا براش معنا نداشته باشه! این فرد چطور می تونه جبر رو برای خودش معنا کنه؟ جبر یعنی کاری که الان انجام میده و کاری که بعدا انجام میده تحت کنترلش نباشه!
پس زمانی که بعد زمان از روی شخصی برداشته بشه و زمان براش محدودیت نباشه اصلا جبر به معنای سابق مورد بحث ما در مورد وی معنی نداره!
به عبارت واضح تر، جبری که در کتابهای مقدس من جمله قرآن ازش بحث میشه اون جبری که ما ازش بحث می کنیم نیست و فقط جهت تفهیم این که خداوند با نداشتن محدودیت زمانی و کامل بودن بر تمام کارهای ما تسلط و علم داره، در کتابها اومده! یعنی صفات خداوند از آن جهت که کاملترین صفات هستند و هیچ کس در جهان بدون محدودیت نیست برای ما به طور کامل قابل درک نیست!
پس انسانی که میگه من نسبت به خدای خودم مجبور هستم و خدا من رو مجبور به انجام عملی می کنه باید توجه داشته باشه اون شخصی که ازش صحبت می کنه فرد دارای محدودیت مثل ما بشر نیست که بگیم ما رو مجبور میکنه! از کسی که میگه من مجبورم میپرسیم که آیا خداوند عمل مجبور کردن تو را قبلا انجام داده یا الان داره میکنه یا بعدا مجبورت خواهد کرد؟ هرسه حالت منتفی است زیرا خدا زمان نداره! پس اون چیزی که آمده که الله قبل کل شی و بعد کل شی برای تفهیم این مطلب به ذهن ماست که خدا زمان نداره!
اگر پرحرفی کردم من رو ببخشید!
مشکل اینجاست که اختیار فقط گاهی اوقات وجود داره که اون هم 100 درصد نیست ! و زمانی که وجود نداره ما تابع جبریم. پس میشه گفت جبر هم وجود داره.
البته جبر لزوما به خدا نیار نداره و هر دلیلی میتونه داشته باشه ؛ طبیعت ، تصادف ، شخص دیگری و ...
برای مثال اگه شخصی منو زخمی کنه ؛
1- اگه خدا به شخص ضارب اجبار کرده باشه : اختیار من و ضارب هردو زیر سوال رفته ؛ پس کلا جبر وجود داره و اختیار نیست.
2- اگه خدایی در کار نباشه : باز هم اختیار ضارب بر اختیار من غلبه کرده ؛ پس برای من جبر وجود داشته ، و اختیار هم نه ( برای من ) و هم آره ( برای ضارب ) .
در هر دو صورت یعنی اختیار وجود نداره و قابل تعریف نیست !
سلام
انسان اختياردار هست .
مدرک چیه ؟
جواب :
انسان گاهی اراده میکنه که کاری رو انجام بده و واقعاً انجام میده.
مثال :
اراده میکنه بره مسافرت و میره .
اراده میکنه بلند بشه یه لیوان آب بخوره و این کار رو انجام میده
اراده میکنه یک چیزی رو آتش بزنه و میزنه
و میلونها مثال دیگه مثل اینها .
پس انسان اختیاردار ( مُخَیّر ) هست .
اما چه جور اختیاری ؟
نسبی ( جزئی ) ؟ یا مطلق ( بی حد و مرز ) ؟
مسلماً این اختیار مطلق نیست چون میلیونها مثال میشه زد که انسان اراده میکنه کاری انجام بده اما نمیتونه .
مثال :
یک پشه اذیتش میکنه . تصمیم میگیره که پشه رو بکشه اما نمیتونه .
اراده میکنه بره توی نت اما یا برق قطع میشه یا تلفن یا اینترنت و مانع از اجرایِ اراده اش میشه .
و میلیونها مثالِ دیگه
================================
انسان یقیناً مجبور هم هست .
چرا ؟
چون خیلی اتفاقات رخ میده که انسان میخواد رخ نده اما هر چی تلاش میکنه نمیتونه مانع بشه .
یا خیلی اتفاقات رخ میده و انسان رو تحت تاثیر قرار میده و انسان حتی خبر هم نداره که قراره رخ بده , چه برسه به اینکه مانعش بشه .
مثال :
یک نفر داره توی پیاده رو راه میره . یک دفعه یک راننده ی مست یا مواد زده با ماشینش میره توی پباده رو و اون شخص رو زیر میگیره و طرف قطع نخاع میشه و تا آخِر عمر میافته کنج خونه یا روی صندلی چرخ دار .
پس انسان مجبور هم هست اما این اجبار مطلق نیست بلکه جرئی هست چون در بسیاری موارد هم اختیاردار هست .
مثلاً همون شخص توی پیاده رو گاهی میتونه خودش رو کنار بکشه و آسیب نبینه .
پس انسان هم اختیارداره ( در بعضی موارد ) , هم مجبور هست ( در بعضی موارد ) .
دلیل دیگه برایِ این موضوع :
وقتی انسان کار خطائی انجام میده و به محاکمه کشیده میشه , یکی از چیزیهایِ مهمی که بررسی میشه اینه که :
عمداً ( خودخواسته ) مرتکبِ اون خطا شده یا سَهواً ( ناخواسته )
مجازاتِ انسانِ خطاکار رابطه ی مستقیم داره با اینه آیا با اراده و خواستِ خودش مرتکب خطا شده یا ناخواسته و بی اراده ؟
مثال :
یکی حواسش نیست با ماشین دنده عقب میره بچه ی همسایه رو زیر میگیره و میکشه .
یکی هم از قبل نقشه میکشه و با ماشینش بچه ی همسایه رو زیر میگیره و میکشه .
مجازاتِ این دو شخص با هم فرق داره .
اولی محکوم به پرداخت خسارت ( دیه ) میشه .
دومی محکوم به مرگ میشه یا حبس ابد یا دهها سال زندان ( بسته به قوانین قضائی کشور ) .
مثال دوم :
یه فوتبالیست , توپِ شوت شده توسطِ تیمِ مقابل میاد میخوره به زانوش و کمونه میکنه میره توی گل بدون اینکه اصلاً فرصت عکس العمل هم داشته باشه .
درسته گل حساب میشه اما اون بازیکن هیجان زیادی نشون نمیده و پُز نمیده چون خودش میدونه توپ شانسی اومد خورد به پاش و رفت تو گل .
==================================
اگر قرار باشه یه روزی انسان به خاطر همه ی کارهای خوب و بدی که در زندگیش انجام داده , پاداش بگیره یا مجازات بشه , عمدی و سهوی بودنِ اعمالش حتماً مدّ نظر خواهد بود همونطور که در دادگاههای دنیا هم مد نظر قرار میگیره .
===================================
خلاصه ی مطلب :
انسان هم مجبور هست ( مُسَیّر ) , هم اختیاردار هست ( مُخَیَّر ) . اما نه اختیارش مطلق هست نه اجبارش .
اگر انسان مجبورِ مطلق بود , دیگه کسی حق نداشت محاکمه اش کنه
و اگر اختیاردار مطلق بود دیگه موقع محاکمه اش نمیگفتند ببینین عمدی بوده یا سهوی
==================================
جبر و اختیار انسان در زندگیش , برایِ خردمندانِ اندیشمند ( عاقلانِ متفکّر ) یکی از دلیلهاست , یکی از نشانه ها , یکی از علامتها .
اطلاعاتی که از دنیایِ اطرافتون به مغزتون میرسه رو با خردمندی و منطق و انصاف و وجدان , پردازش کنین و نتیجه های حاصله رو تمیز و مرتب و منظم کنار هم بچینین ( مثلِ قطعاتِ یک پازل ) تا تصویر حقیقتِ دنیا در ذهنتون بیشتر و بیشتر نمایان بشه .
اگر در چیدنِ این اطلاعات در کنار هم دچار اشتباه بشین یا از روی لجبازی اونها رو نادرست کنار هم بچینین , اونوقت از دیدنِ تصویر حقیقتِ دنیا و سامانه ی بی نقص و قدرتمند و فوق پیشرفته ی جهانِ هستی , دور میشین و به گمراهی کشیده میشین .
Last edited by MOHAMMAD_ASEMOONI; 08-08-2014 at 15:56. دليل: تصحیح
سلام بر جناب آسمونی و بقیه دوستان
ممنون از اینکه در این بحث شرکت کردین، اگر پست های قبلی دوستان رو بخونید خواهید دید که موضوع بسیار عمیق تره، ظاهرا فرد "اراده میکنه بره مسافرت و میره"، اما بحث اینه که چرا در فلان زمان مشخص "اراده میکنه بره مسافرت"، چه رابطه بین این تصمیم و شرایط و ساختار شخصیتی، اقتصادی، ژنتیکی،جغرافیایی، تاریخی، کودکی، مذهبی، علمی و ... اون فرد وجود داره؟ آیا اگه این عوامل جور دیگه بودن فرد باز هم این تصمیم رو می گرفت؟ دوستان به صورت علمی و قانع کننده استدلال کردن که تمامی تصمیم های انسان هم مانند سایر پدیده های این جهان تحت تاثیر قانون کلی علیت شکل می گیرن و ما انسانها فقط یک ناظر خودآگاه هستیم و به اشتباه معتقدیم پدید آورنده چیزی (تصمیم هامون) هستیم که از قبل و به دلایلی دیگر به وجود امده. برای درک بهتر موضوع می تونید نظرات دوستان در صفحات قبل رو هم بخونید.
Last edited by N I G H T P E A C E; 08-08-2014 at 15:50.
سلام
تشکر از شما
1- شما و دیگر دوستان هدفتون از اون سه سوال چیه ؟
دنبالِ جوابِ سوالِ عنوانِ تاپیک میگرین یا چیز دیگه ؟
2- حالا جوابِ خودِ شما به سوالِ عنوانِ تاپیک چی هست ؟
مُخیّرِ مطلق ؟
مُسیّرِ مطلق ؟
یا چیز دیگه ؟
Last edited by MOHAMMAD_ASEMOONI; 08-08-2014 at 16:12.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)