تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 10 از 20 اولاول ... 67891011121314 ... آخرآخر
نمايش نتايج 91 به 100 از 192

نام تاپيک: رویای صادقه

  1. #91
    حـــــرفـه ای A M ! N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Under the weeping moon
    پست ها
    7,119

    پيش فرض

    دوستان گرامی ؛ لطفن با آرامش بحث کنید؛ و فقط به بعد علمی و منطقی بپردازید.
    اینگونه گفتگو در شان انجمن ما نیست.

    باسپاس./.

  2. 6 کاربر از A M ! N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #92
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    درود

    دوستان یک نگاهی به تعریف رویای صادقه و ویژگی هایی که برای اون در نظر گرفتن بندازن و ببینن که تناقضات گفتاری برای تعریف همچین موردی به تنهایی میتونه خط بطلانی باشه بر ادعای رویای صادقه .

    شما میگین که رویای صادقه بوسیله سفر روح به مناطق مختلف و زمان های مختلف صورت میگیره .
    ولی همین روح رو عامل حیات انسان میدونین و انسانی رو که روح نداشته باشه مرده و بی جان فرض میکنین . حالا چطور میشه که با خروج روح از بدن و سفر اون به مناطق دیگه انسان حیاتش از بین نمیره و همچنان زنده است ؟!

    بعد از تناقضات مکرر دوستان در تاپیک روح حالا بدون برطرف کردن اون تعاریف متناقض بحث رو در جنبه های دیگه دنبال میکنین که همچنان تناقض در هر دو مورد موج میزنه .

    چند وقت پیش بنده خوابیده بودم و خواب میدیدم که توی یک کوچه/محله در حال پیاده روی هستم . از طرف دیگه برادرم پای تلویزیون بود و در حال تماشای یک فیلم ایرانی بود .
    اون کوچه کاملا خلوت بود که ناگهان من با شنیدن صدای "محکم در زدن" توجهم به اون طرف محله جلب شد ... شخصی پشت سر هم و محکم در میزد و میگفت " آقا رضا در رو باز کن " و آخر سر شخص در رو باز میکنه و دیالوگ های متفاوتی بین این دو رد و بدل شد که بنده همه اون رو در خواب خودم شاهد بود .
    ولی وقتی که یکدفعه از خواب بیدار شدم دیدم که همه این موارد که در خواب دیدم از فیلمی که با صدای بلند در حال پخش شدن بود تاثیر گرفته شده .

    یعنی صداهایی که در اطراف من بوده روی خوابی که من میدیدم تاثیر مستقیم گذاشته و مغز هم که همیشه فعاله با توجه به دریافت های شنوایی اون رو وارد تحلیل های مغزی خودش کرده و در خواب بنده تاثیر مستقیم داشته .

    حالا دوستان میتونن بگن که روح بنده به کجا رفته بوده ؟!
    به شبکه ای که این فیلم رو پخش میکرده نفوذ کرده یا این که به زمان قدیم بازگشته و به صحنه ای که فیلم در حال ضبط شدن بوده وارد شده یا به سمت صدا و سیما رفته ؟!

    یا این که میتونیم بیایم عوامل محیطی رو برای تاثیر بر خواب انسان بررسی کنیم و ببینیم که چقدر میتونن تاثیر داشته باشن ؟!
    Last edited by B3HZ@D; 08-08-2013 at 13:06.

  4. 6 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #93
    اگه نباشه جاش خالی می مونه mohammad ahmadi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    'P30WORLD'
    پست ها
    309

    پيش فرض

    درود

    دوستان یک نگاهی به تعریف رویای صادقه و ویژگی هایی که برای اون در نظر گرفتن بندازن و ببینن که تناقضات گفتاری برای تعریف همچین موردی به تنهایی میتونه خط بطلانی باشه بر ادعای رویای صادقه .

    شما میگین که رویای صادقه بوسیله سفر روح به مناطق مختلف و زمان های مختلف صورت میگیره .
    ولی همین روح رو عامل حیات انسان میدونین و انسانی رو که روح نداشته باشه مرده و بی جان فرض میکنین . حالا چطور میشه که با خروج روح از بدن و سفر اون به مناطق دیگه انسان حیاتش از بین نمیره و همچنان زنده است ؟!

    بعد از تناقضات مکرر دوستان در تاپیک روح حالا بدون برطرف کردن اون تعاریف متناقض بحث رو در جنبه های دیگه دنبال میکنین که همچنان تناقض در هر دو مورد موج میزنه .

    چند وقت پیش بنده خوابیده بودم و خواب میدیدم که توی یک کوچه/محله در حال پیاده روی هستم . از طرف دیگه برادرم پای تلویزیون بود و در حال تماشای یک فیلم ایرانی بود .
    اون کوچه کاملا خلوت بود که ناگهان من با شنیدن صدای "محکم در زدن" توجهم به اون طرف محله جلب شد ... شخصی پشت سر هم و محکم در میزد و میگفت " آقا رضا در رو باز کن " و آخر سر شخص در رو باز میکنه و دیالوگ های متفاوتی بین این دو رد و بدل شد که بنده همه اون رو در خواب خودم شاهد بود .
    ولی وقتی که یکدفعه از خواب بیدار شدم دیدم که همه این موارد که در خواب دیدم از فیلمی که با صدای بلند در حال پخش شدن بود تاثیر گرفته شده .

    یعنی صداهایی که در اطراف من بوده روی خوابی که من میدیدم تاثیر مستقیم گذاشته و مغز هم که همیشه فعاله با توجه به دریافت های شنوایی اون رو وارد تحلیل های مغزی خودش کرده و در خواب بنده تاثیر مستقیم داشته .

    حالا دوستان میتونن بگن که روح بنده به کجا رفته بوده ؟!
    به شبکه ای که این فیلم رو پخش میکرده نفوذ کرده یا این که به زمان قدیم بازگشته و به صحنه ای که فیلم در حال ضبط شدن بوده وارد شده یا به سمت صدا و سیما رفته ؟!

    یا این که میتونیم بیایم عوامل محیطی رو برای تاثیر بر خواب انسان بررسی کنیم و ببینیم که چقدر میتونن تاثیر داشته باشن ؟!
    این اتفاق بارها برای من افتاده، صدای ساعت زنگ دار من شبیه زنگ درب های قدیمی هستش بعضی وقت ها که زنگ میزنه خواب میبینم تو یه خونه قدیمی هستم و کسی پشت در داره زنگ میزنه تا در رو باز میکنم از خواب بلند میشم.

  6. #94
    حـــــرفـه ای MasterGeek's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    پست ها
    1,063

    پيش فرض

    دوست عزیز این دوستان فقط نظراتی در راستای «باورها» میدن و اصولا هیچ آبی از این نظرات گرم نمیشه. اونچیزی که در این جهان اتفاق میافته و سیستم‌ها و فرآورده‌های مادی در دنیا ما توسط علم با تمام متدولوژی علمی خودش شکل می‌گیره. آخر سر واسه درمان پرخوابی یا کم خوابی یا بی‌خوابی یا ... دست به دامان محصولات واقعی می‌شن، محصولاتی که نتیجه‌ی تفکر درست هستند.

    اینکه راجع به مکان روح بدون تعریف درست، بدون شواهد در دسترس، بدون خاصیت جهان‌شمولی و تکرارپذیری صحبت می‌شه خب جزء مهملات هست و صحبت راجع به مهملات می‌تونه قرنها با مهمل‌بافی ادامه پیدا کنه چون متر مشخصی نداره....

  7. 4 کاربر از MasterGeek بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #95
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    تـــبـــر یــــز
    پست ها
    491

    11

    شما میگین که رویای صادقه بوسیله سفر روح به مناطق مختلف و زمان های مختلف صورت میگیره .
    ولی همین روح رو عامل حیات انسان میدونین و انسانی رو که روح نداشته باشه مرده و بی جان فرض میکنین . حالا چطور میشه که با خروج روح از بدن و سفر اون به مناطق دیگه انسان حیاتش از بین نمیره و همچنان زنده است ؟!
    بعد از تناقضات مکرر دوستان در تاپیک روح حالا بدون برطرف کردن اون تعاریف متناقض بحث رو در جنبه های دیگه دنبال میکنین که همچنان تناقض در هر دو مورد موج میزنه .
    اونجا هم بارها گفته شد ولی شما توجّهی نمی‌کنید یعنی نمی‌خواهید توجّه کنید، روح یک موجود مادّی نیست که مثل مادّه از بدن خارج بشه، و حرکاتش از سنخ حرکات مادّی نیست،
    مفهوم حرکت در هر چیزی متناسب با وجود همان چیز است، در مورد روح هم همینطور،
    و منظور از حرکت در مورد روح، ارتباطش با جهان‌های دیگر است.
    و اگر احیانا گفته بشه که روح خارج شد منظور قطع ارتباطش از بدن است، ورود و خروج و حرکت در مورد روح که غیر مادّی است با ورود و خروج و حرکت مادّیّات فرق داره.

    و نکته دیگه اینکه: در موقع مرگ، روح به کلّی از بدن مادّیش قطع ارتباط میکنه ولی در موقع خواب قطع ارتباطش به صورت جزئی است نه کلّی.

    تحلیلی که علاّمه سیّد علی خان شیرازی در شرح صحیفه سجّادیّه در خصوص رؤیا داره این چنینه:

    {{بدان که روح حیوانی که گوهری بخاری و لطیف است و از اغذیه‌ی لطیف حاصل می‌شود و در اعضاء و رگ‌ها منتشر می‌گردد و اعضا به سبب آن، نیروی حس و حرکت پیدا می‌کنند،
    و این روح حیوانی، مَرکبِ روح انسانی است که هرگاه در تمام ظاهر و باطن بدن منتشر شود حس و حرکت حاصل می‌شود که این همان بیداری است،
    و اگر در باطن باقی بماند و به ظاهر متّصل نشود حواسّ ظاهری تعطیل می‌گردد که این همان خواب است؛ و علّت باقی ماندنش در باطن، به چند سبب است:

    1- استراحت جستن به خاطر تحرّکات زیادش،
    2- تحلیل رفتنش به سبب فعّالیّت‌های فکری،
    3- انسداد مجاری، برای مثال اگر شخصی باده بنوشد بخارهای آن از معده به دماغ متصاعد گشته و به اعصاب فرود می‌آید و در نتیجه، مجراها پُر و منسدّ می‌گردد و
    روح آنچنان که باید نمی‌تواند نفوذ کند، و چه بسا خوابی که از خوردن غذا عارض می‌شود به همین سبب باشد.
    پس زمانی که روح[حیوانی] در باطن باقی ماند و حواس به رکود می‌رسد، نفْس[انسانی] از مشغولیّت به حواس، آسوده و فارغ می‌شود،
    زیرا نفْس در آنچه که حواس بر آن وارد می‌کند دائماً مشغول به تفکّر است،
    پس زمانی که فرصت فراغ یافت و موانع از آن برطرف شد به گوهرهای شریف روحانی جهان ملکوت متّصل می‌شود که
    در آن جهان، نقش و نگارهای جمیع موجودات کلّی و جزئی -اعم از آنچه در گذشته بود یا الآن هست یا در آینده خواهند بود- هست،
    که این جهان «کتاب مبین» و «امّ الکتاب» و «لوح محفوظ» نام دارد،
    و نفْس در نتیجه‌ی این اتّصال، نقش و نگار صورت‌های آن چیزها را به حسب استعدادش دریافت می‌کند، مخصوصاً آن چیزهایی را که با اغراضش همجهت بوده یا برایش مهم باشند،
    چرا که نفْس همانند آینه ای است که با فراهم بودن اسباب و منتفی بودن حجاب، آنچه که در آینه‌ی مقابل خود هست در آن پدیدار می‌شود،
    و حجابی که اینجا هست عبارت است از اشتغال نفْس به آنچه که حواس بر آن وارد می‌کند،
    پس زمانی که این حجاب مرتفع شود، از آن دیدنی‌ها هرچه که مناسبش باشد و جذبش کند، در آن آشکار می‌گردد،
    و این است سببِ رؤیای صادقه،

    و این رؤیا گاهی صریح است و گاهی خفی،
    در نوع صریح، بی‌نیاز از تأویل و تعبیر است، و این همان است که قوّه‌ی مخیّله با شکل دادن خود، در آن دخل و تصرّفی نکرده است،
    و نوع خفی آنست که قوّه مخیّله با دخل و تصرّفش از آن حکایت کرده است،
    زیرا هرگاه نقشی در نفْس پدیدار شود قوّه‌ی مخیّله آن معنی را با صورتی که مناسب خودش است ترکیب می‌کند و
    آن را به حسّ مشترک می‌فرستد تا قابل مشاهده گردد، و این رؤیایی است که نیازمند تأویل و تعبیر است،
    و بسیار می‌شود که قوّه مخیّله یک حکایتی دیگر را از آن صورت ترکیب داده و به صورتهای بیشتری منتقل می‌کند به حدّی که تعبیرکننده از درک آن انتقالات، ناتوان می‌شود،
    و علّت این امر هم مستولی شدن قوّه‌ی تخیّل و عادت داشتنش به ترکیباتی است که اصلی ندارد، و
    به همین جهت به رؤیای شخص دروغگو یا شاعر اعتماد نمی‌شود، زیرا قوّه‌ی مخیّله‌ی این دو، به تخیّل و اختراع صورتهایی که وجود خارجی ندارد عادت کرده است،

    البته گاهی رؤیا علّتهای دیگری هم دارد:

    1- ممکن است صورت‌های محفوظ در خزانه‌ی خیال در هنگام خواب بر لوح حسّ مشترک، به خاطر فراغتش در هنگام خواب، پدیدار گردد،
    زیرا در هنگام بیداری مشغول به صورتهایی است که حواس مختلف به آن وارد می‌کنند،
    2- ممکن است قوّه‌ی فکریّه صورتهایی را در هنگام بیداری ترکیب کند حال یا به سبب اشتیاقش به چیزی و یا به سبب غمگین گشتنش برای از دست رفتن چیزی یا توقّع داشتن امری ناخوشایند،
    و در نتیجه، این صورتها در هنگام خواب در حسّ مشترک پدیدار می‌گردد.
    3- هرگاه مزاج قوّه‌ی مخیّله تغییر کند کارهایی را به حسب این تغییر مزاج، خیال‌گری می‌کند، برای مثال هرگاه حرارت و تب بر آن چیره شود آتش می‌بیند،
    و هرگاه سرما بر آن چیره شود یخ می‌بیند و اگر رطوبت بر آن چیره شود باران و مانند آنرا می‌بیند،
    و هرگاه خشکی بر آن چیره شود می‌بیند که گویی در هوا پرواز می‌کند،
    و هرگاه بخار سوداوی بر آن مستولی شود تاریکی می‌بیند.
    و هر رؤیایی که سببش یکی از این چیزها باشد «اضغاث احلام» (خواب‌های پریشان) نامیده می‌شود،
    (که در تعبیر خواب عزیز مصر هم گفتند: «أضغاث أحلام و ما نحن بتأویل الأحلام بعالِمین» (یوسف: 44)}}
    (ترجمه از: ریاض السّالکین فی شرح صحیفة سیّد السّاجدین(ع)، 153/1)
    ***
    و امّا این سؤال قدیمی که: رؤیای صادقه با اختیار انسان منافات دارد؟
    این اشکال به بحث رؤیای صادقه اختصاص نداره بلکه به همه علوم غیبی مربوط است،
    و در نظر کسانی که به علم غیب اعتقاد دارند هیچ منافاتی بین اختیار و علم غیب نیست،
    الآن شما چند ساعت بعد ناهار یا شام خواهید خورد، و اگه کسی دقیقاً بداند که شما در چه لحظه‌ای مشغول غذا خواهید شد آیا با دانستن او، از شما سلب اختیار میشه؟
    مثالی دیگر: یک استاد با توجّه به وضعیّت درسی یک دانشجو، یقین دارد که این دانشجو در امتحان پایان ترم مردود خواهد شد، آیا علم این استاد، از دانشجوی مذکور سلب اختیار میکند؟
    در مورد علم غیب خداوند و علم غیبی هم که از راهی مثل رؤیای صادقه به دست آید به همین نحو است؛
    البته ممکن است رؤیای صادقه اصلا در مورد آینده چیزی نگوید بلکه فقط راه حل برخورد با مسأله را پیش روی شما بگذارد،
    همانند رؤیای صادقه‌ی عزیز مصر که راه حلّ مقابله با قحطی را برایش نشان داد.
    ***
    و در پایان گفتنی است: علاّمه طباطبایی در ذیل آیه 102 سوره مبارکه یوسف بحثی راجع به رؤیای صادقه در چند فصل دارد مطالعه بفرمایید.

    خداوند همه ما را به درک حقایق موفّق بدارد.

  9. 3 کاربر از polestar98g بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #96
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    1,252

    پيش فرض

    دوستانی که به رویای صادقانه اعتقاد دارن پیش فرض اولیه شون این هست که "روح" انسان رکن اصلی این مساله هست . حال اگه من بخوام قضیه روح رو از این مساله جدا کنم چی ؟ یعنی اگه کلا روح رو قبول نداشته باشیم و چیزایی که به اون نسبت داده میشه فقط تحت تاثیر فعالیت های عصبی ، هورمونی و یا شیمیایی مغز باشه . اون وقت چی ؟
    می دونیم که در مورد روح هیچ دلیل علمی که باعث اثبات اون بشه وجود نداره ( اگه هست لطفا معرفی کنید )
    در مورد خواب هم با توجه به تحقیقات متنوع و زیادی که در مورد خواب ، اثرات اون و .... در بسیاری از زمینه ها شده ( روانشناسی ، خلبانان هواپیماها و .... فکر نکنم در هیچ کدوم به روح اشاره ای شده باشه - البت نمیگم تمام مقالات رو خوندم ولی اونایی که دیدم روح درشون نبود )
    سوم اگه بخوایم بگیم به روح ربط داره یعنی هر موجود زنده ای خواب میبینه ؟ در حالیکه خواب دیدن فقط توی موجوداتی که دارای مغز هستند کشف شده ( مثل میمون ها ) نه در سایر موجودات زنده ( مثل گیاهان )
    فکر کنم خواب دیدن فقط ناشی از واکنش های مغز در حالت استندبای ! نسبت به تجربیاتش هست ....
    منبع های اولیه :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    Last edited by مصطفی; 22-08-2013 at 12:48.

  11. این کاربر از مصطفی بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #97
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    اونجا هم بارها گفته شد ولی شما توجّهی نمی‌کنید یعنی نمی‌خواهید توجّه کنید، روح یک موجود مادّی نیست که مثل مادّه از بدن خارج بشه، و حرکاتش از سنخ حرکات مادّی نیست،
    مفهوم حرکت در هر چیزی متناسب با وجود همان چیز است، در مورد روح هم همینطور،
    و منظور از حرکت در مورد روح، ارتباطش با جهان‌های دیگر است.
    و اگر احیانا گفته بشه که روح خارج شد منظور قطع ارتباطش از بدن است، ورود و خروج و حرکت در مورد روح که غیر مادّی است با ورود و خروج و حرکت مادّیّات فرق داره.

    و نکته دیگه اینکه: در موقع مرگ، روح به کلّی از بدن مادّیش قطع ارتباط میکنه ولی در موقع خواب قطع ارتباطش به صورت جزئی است نه کلّی.

    تحلیلی که علاّمه سیّد علی خان شیرازی در شرح صحیفه سجّادیّه در خصوص رؤیا داره این چنینه:

    {{بدان که روح حیوانی که گوهری بخاری و لطیف است و از اغذیه‌ی لطیف حاصل می‌شود و در اعضاء و رگ‌ها منتشر می‌گردد و اعضا به سبب آن، نیروی حس و حرکت پیدا می‌کنند،
    و این روح حیوانی، مَرکبِ روح انسانی است که هرگاه در تمام ظاهر و باطن بدن منتشر شود حس و حرکت حاصل می‌شود که این همان بیداری است،
    و اگر در باطن باقی بماند و به ظاهر متّصل نشود حواسّ ظاهری تعطیل می‌گردد که این همان خواب است؛ و علّت باقی ماندنش در باطن، به چند سبب است:

    1- استراحت جستن به خاطر تحرّکات زیادش،
    2- تحلیل رفتنش به سبب فعّالیّت‌های فکری،
    3- انسداد مجاری، برای مثال اگر شخصی باده بنوشد بخارهای آن از معده به دماغ متصاعد گشته و به اعصاب فرود می‌آید و در نتیجه، مجراها پُر و منسدّ می‌گردد و
    روح آنچنان که باید نمی‌تواند نفوذ کند، و چه بسا خوابی که از خوردن غذا عارض می‌شود به همین سبب باشد.
    پس زمانی که روح[حیوانی] در باطن باقی ماند و حواس به رکود می‌رسد، نفْس[انسانی] از مشغولیّت به حواس، آسوده و فارغ می‌شود،
    زیرا نفْس در آنچه که حواس بر آن وارد می‌کند دائماً مشغول به تفکّر است،
    پس زمانی که فرصت فراغ یافت و موانع از آن برطرف شد به گوهرهای شریف روحانی جهان ملکوت متّصل می‌شود که
    در آن جهان، نقش و نگارهای جمیع موجودات کلّی و جزئی -اعم از آنچه در گذشته بود یا الآن هست یا در آینده خواهند بود- هست،
    که این جهان «کتاب مبین» و «امّ الکتاب» و «لوح محفوظ» نام دارد،
    و نفْس در نتیجه‌ی این اتّصال، نقش و نگار صورت‌های آن چیزها را به حسب استعدادش دریافت می‌کند، مخصوصاً آن چیزهایی را که با اغراضش همجهت بوده یا برایش مهم باشند،
    چرا که نفْس همانند آینه ای است که با فراهم بودن اسباب و منتفی بودن حجاب، آنچه که در آینه‌ی مقابل خود هست در آن پدیدار می‌شود،
    و حجابی که اینجا هست عبارت است از اشتغال نفْس به آنچه که حواس بر آن وارد می‌کند،
    پس زمانی که این حجاب مرتفع شود، از آن دیدنی‌ها هرچه که مناسبش باشد و جذبش کند، در آن آشکار می‌گردد،
    و این است سببِ رؤیای صادقه،

    و این رؤیا گاهی صریح است و گاهی خفی،
    در نوع صریح، بی‌نیاز از تأویل و تعبیر است، و این همان است که قوّه‌ی مخیّله با شکل دادن خود، در آن دخل و تصرّفی نکرده است،
    و نوع خفی آنست که قوّه مخیّله با دخل و تصرّفش از آن حکایت کرده است،
    زیرا هرگاه نقشی در نفْس پدیدار شود قوّه‌ی مخیّله آن معنی را با صورتی که مناسب خودش است ترکیب می‌کند و
    آن را به حسّ مشترک می‌فرستد تا قابل مشاهده گردد، و این رؤیایی است که نیازمند تأویل و تعبیر است،
    و بسیار می‌شود که قوّه مخیّله یک حکایتی دیگر را از آن صورت ترکیب داده و به صورتهای بیشتری منتقل می‌کند به حدّی که تعبیرکننده از درک آن انتقالات، ناتوان می‌شود،
    و علّت این امر هم مستولی شدن قوّه‌ی تخیّل و عادت داشتنش به ترکیباتی است که اصلی ندارد، و
    به همین جهت به رؤیای شخص دروغگو یا شاعر اعتماد نمی‌شود، زیرا قوّه‌ی مخیّله‌ی این دو، به تخیّل و اختراع صورتهایی که وجود خارجی ندارد عادت کرده است،

    البته گاهی رؤیا علّتهای دیگری هم دارد:

    1- ممکن است صورت‌های محفوظ در خزانه‌ی خیال در هنگام خواب بر لوح حسّ مشترک، به خاطر فراغتش در هنگام خواب، پدیدار گردد،
    زیرا در هنگام بیداری مشغول به صورتهایی است که حواس مختلف به آن وارد می‌کنند،
    2- ممکن است قوّه‌ی فکریّه صورتهایی را در هنگام بیداری ترکیب کند حال یا به سبب اشتیاقش به چیزی و یا به سبب غمگین گشتنش برای از دست رفتن چیزی یا توقّع داشتن امری ناخوشایند،
    و در نتیجه، این صورتها در هنگام خواب در حسّ مشترک پدیدار می‌گردد.
    3- هرگاه مزاج قوّه‌ی مخیّله تغییر کند کارهایی را به حسب این تغییر مزاج، خیال‌گری می‌کند، برای مثال هرگاه حرارت و تب بر آن چیره شود آتش می‌بیند،
    و هرگاه سرما بر آن چیره شود یخ می‌بیند و اگر رطوبت بر آن چیره شود باران و مانند آنرا می‌بیند،
    و هرگاه خشکی بر آن چیره شود می‌بیند که گویی در هوا پرواز می‌کند،
    و هرگاه بخار سوداوی بر آن مستولی شود تاریکی می‌بیند.
    و هر رؤیایی که سببش یکی از این چیزها باشد «اضغاث احلام» (خواب‌های پریشان) نامیده می‌شود،
    (که در تعبیر خواب عزیز مصر هم گفتند: «أضغاث أحلام و ما نحن بتأویل الأحلام بعالِمین» (یوسف: 44)}}
    (ترجمه از: ریاض السّالکین فی شرح صحیفة سیّد السّاجدین(ع)، 153/1)

    سوال همیشگی ما از شما (که هیچ وقت هم پاسخی براش نگرفتیم): ما دوست داریم بدونیم شما این اطلاعات رو از کجا بدست آوردید، شواهد و مدارکی که برای تاییدشون دارید چه هستند، در کدوم دانشگاه های دنیا این مطالب در دانشکده های روانپزشکی تدریس میشه و این کشف ها چگونه صورت گرفته.

    ارائه اطلاعات به صورت جمله های خبری و "داستان وار" کمکی به بحث نمی کنه، باید توضیح بدید این اطلاعات چطور بدست اومده که من فقط یک راه می بینم، شما باید ابتدا به یک نظام فکری باور تمام و یقین داشته باشید و بعد این اطلاعات رو از اون باورها استخراج کنید، ولی کسی که به اون نظام فکری اعتقاد نداره چه دلیلی داره حرف های شما رو باور کنه؟

    ***
    و امّا این سؤال قدیمی که: رؤیای صادقه با اختیار انسان منافات دارد؟
    این اشکال به بحث رؤیای صادقه اختصاص نداره بلکه به همه علوم غیبی مربوط است،
    و در نظر کسانی که به علم غیب اعتقاد دارند هیچ منافاتی بین اختیار و علم غیب نیست،
    الآن شما چند ساعت بعد ناهار یا شام خواهید خورد، و اگه کسی دقیقاً بداند که شما در چه لحظه‌ای مشغول غذا خواهید شد آیا با دانستن او، از شما سلب اختیار میشه؟
    مثالی دیگر: یک استاد با توجّه به وضعیّت درسی یک دانشجو، یقین دارد که این دانشجو در امتحان پایان ترم مردود خواهد شد، آیا علم این استاد، از دانشجوی مذکور سلب اختیار میکند؟
    در مورد علم غیب خداوند و علم غیبی هم که از راهی مثل رؤیای صادقه به دست آید به همین نحو است؛
    البته ممکن است رؤیای صادقه اصلا در مورد آینده چیزی نگوید بلکه فقط راه حل برخورد با مسأله را پیش روی شما بگذارد،
    همانند رؤیای صادقه‌ی عزیز مصر که راه حلّ مقابله با قحطی را برایش نشان داد.
    ***
    و در پایان گفتنی است: علاّمه طباطبایی در ذیل آیه 102 سوره مبارکه یوسف بحثی راجع به رؤیای صادقه در چند فصل دارد مطالعه بفرمایید.

    خداوند همه ما را به درک حقایق موفّق بدارد.
    شما اینجا مغلطه قیاس مع الفارغ می کنید. شما مفهوم پیشبینی رو ارائه می کنید و با استفاده از اون قصد دارید بگید پیشگویی (که کاملا متفاوت است با پیشبینی) با اختیار در تضاد نیست. پیشبینی یعنی شما بر اساس مشاهدات گذشته، حدسی درباره آینده می زنید، مثلا اگه من رو در حال درست کردن ماکارونی ببینید حدس می زنید که من ناهار ماکارونی خواهم خورد، با استادی که می بینه دانشجویی درس نمی خونه حدس می زنه که دانشجو در امتحان موفق نخواهد بود یا پیش بینی وضع هوا یا مثلا مسافری که امشب پرواز داره میشه پیشبینی کرد فردا در مقصدش باشه، ولی این ها حدس و گمان هستند و همگی امکان خطا رو هم در نظر می گیرند، مثلا ممکنع غذا بسوزه یا من میل به پیتزا داشته باشم یا دانشجو شب امتحان خیلی خوب درس بخونه یا مسافر از پروازش منصرف بشه و ...

    مفهوم رویای صادقه یعنی یک اتفاق در آینده قطعا اتفاق خواهد افتاد و یعنی یک نفر در گذشته اطلاع داره همه تصمیمات همه افراد دخیل و همه فاکتورها و ... از اون قضیه دقیقا چه خواهند بود تا اون اتفاق مد نظر بیفته و این قضیه با اختیار افرادی که در افتادن یا نیفتادن این واقعه دخیل هستند ارتباط داره. اگه رویای صادقه شما مبنی بر این باشه که من در فلان روز در فلان مغازه هستم، خود به خود دارید ادعا می کنید من اختیار ندارم که در اون روز مثلا در خانه بنشینم و اصلا بیرون نرم. قضیه از این ساده تر ممکن نیست.

    منبعی رو هم که در پایان معرفی کردید مغلطه توسل به مرجعیت بی صلاحیت است چون باز هم باید ابتدا اون نظام فکری رو قبول کنیم و ادعاهاش رو حقیقت محض بدونیم، و بعد اطلاعات داستان وار اونجا رو بخونیم و باور کنیم. دلیل و مدرک و شواهدی برای این ادعاها در اونجا هم آورده نشده و همه پیش نیازها فکری وابسته به اون نظام فکری و اعتقادی دارند که لزوما ما قبول نداریم.

  13. 3 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #98
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    تـــبـــر یــــز
    پست ها
    491

    پيش فرض

    منبعی رو هم که در پایان معرفی کردید مغلطه توسل به مرجعیت بی صلاحیت است ...
    و سؤال همیشگی ما از شما: ما با شما هیچ دشمنی نداریم ولی نمی‌دونم شما چرا با ما با هوای دشمنی وارد میشوید و روی هر کدام از سخنانمان بدون اینکه کمترین فکری بکنید مارک «مغلطه» زده و راحت خودتان را خلاص میکنید؟!
    من اصلا اینجا چیزی رو مرجع قرار دادم که توسّل به مرجعیّت بشه؟!
    من فقط گفتم که اونجا رو مطالعه کنید.
    مطالعه کردی ببینی چیه و با چه نظام فکری سخن گفته و اصلا چی گفته؟!
    توسّل به مرجعیّت به این میگن که من بگم فلان مطلب صحیح است چون فلان مرجع این را تأیید میکند،
    حالا ما کجا این طور حرف زدیم؟!
    بقیّه‌ی اتّهاماتی هم که شما به عنوان مغلطه به ما چسبانده‌اید همگی از این دست هستند.

  15. #99
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    و سؤال همیشگی ما از شما: ما با شما هیچ دشمنی نداریم ولی نمی‌دونم شما چرا با ما با هوای دشمنی وارد میشوید و روی هر کدام از سخنانمان بدون اینکه کمترین فکری بکنید مارک «مغلطه» زده و راحت خودتان را خلاص میکنید؟!
    من اصلا اینجا چیزی رو مرجع قرار دادم که توسّل به مرجعیّت بشه؟!
    من فقط گفتم که اونجا رو مطالعه کنید.
    مطالعه کردی ببینی چیه و با چه نظام فکری سخن گفته و اصلا چی گفته؟!
    ما هم با شما دشمنی نداریم، ولی مقصر ما نیستیم که شما پشت سر هم در بحث ها مغلطه می کنید.

    مشکل اینجاست که شما ادعاهایی دارید که هیچ راهی برای اثباتشون ندارید و هیچ وقت هم قادر نیستید توضیح بدید خودتون این اطلاعات رو از کجا فهمیدید. کل صحبت های شما مرجعیت از یک نظام فکری داره که در محیط بحث ما (در این انجمن فلسفی/علمی که هیچ نظام فکری بطور پیش فرض صحیح نیست)، صلاحیت نداره.


    توسّل به مرجعیّت به این میگن که من بگم فلان مطلب صحیح است چون فلان مرجع این را تأیید میکند،
    حالا ما کجا این طور حرف زدیم؟!
    شما دقیقا دارید همین حرف رو می زنید. حرف های شما همگی حرف هایی هستند که از یک نظام فکری ریشه می گیرند که تمام صحتشون بر اساس مرجعیت است. شما هیچ وقت توضیح ندادید این اطلاعات رو از کجا بدست آوردید و حتی یک دلیل به اندازه یک کلمه برای صحتشون نیاوردید و پست قبلیتون هم رفرنس دادید به یک تفسیر یک آیه از یک کتاب مذهبی و همینطور ترجمه یک آیه (که در اون هم هیچ دلیلی نیست و صرفا قضیه داستان وار گفته شده) و میگید توسل به مرجعیت نمی کنید.


    بقیّه‌ی اتّهاماتی هم که شما به عنوان مغلطه به ما چسبانده‌اید همگی از این دست هستند.
    این هم مغلطه تعمیم جزء به کل است که با صحبت کردن درباره این یک مورد، درباره تمام صحبت های سایرین در گذشته قضاوت می کنید و رای صادر می کنید.

  16. 3 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #100
    پروفشنال reza_3722's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    614

    پيش فرض

    سفر در بعد زمان برای علم فیزیک توجیه پذیره و تابحال نقل قولی از انشتین یا هاوکینگ هم نخوندم که از این بابت اختیار خودشون رو زیر سوال برده باشن
    برای رویای صادقه، تفاوت سر مسافر زمانه، اینکه غیرماده است و نه ماده، پس این باز هم تناقضی با اصل اختیار ایجاد نمیکنه
    Last edited by reza_3722; 22-08-2013 at 21:06.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •