تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 10 از 12 اولاول ... 6789101112 آخرآخر
نمايش نتايج 91 به 100 از 118

نام تاپيک: وسواس فکری!!

  1. #91
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,788

    پيش فرض

    فكر ميكنم منشا تمام بيماري هاي ما آزرده شدن كودك درون مون هست من انقدر به خواسته هاش بي توجهي كردم كه دچار بيماري هاي روحي و رواني شدم كسي مطلب درباره شفاي كودك درون داره؟
    واقعا حرف قشنگی بود...

    ببین من خجالتیم مثلا تو یه جمعی یه چیزی رو دوست دارم بگم با تمام وجودم ولی خجالتم و ترس گرفتن فیدبک

    مانعم میشه....این میشه که من نمیگم و تو دلم میمونه . که باعث میشه دچار همین حرفهای قشنگی که زدید

    بشیم. باورت نمیشه من 4 روزه دارم سیتالوپرام میخورم اینقد ردارم حرکات بچه گانه از خودم د رمیارم انگا رکودک

    درونم خودشو داره خالی میکنه ... مثلا تو پارک شوخی کردن با دوستام و نترسیدن از گرفتن جواب...

    کاری که هیچ وقت انجام نمیدادم و الانم ناخوداگاه میاد تو ذهنم انگار دست من نیست...

    ولی هنوز هیچ اثری رویه فوبیای اجتماعیم نذاشته ...ولی بین دوستان خیلی خوب شدم.


    اینم همون مطلبی که فرمودید بزاریم ( شفای کودک درون)

    شفای کودک درون


    کودک درون، خردسال پنهان ماست که نیاز به مراقبت و محبت دارد و با برآورده شدن این نیازاو ، استرس و غم درون ما کاهش می یابد. در مقاله قبل به توضیح در باره شیوه های عملکرد افراد در سه سطح والد، بالغ، و کودک پرداختیم، ویزگی های کودک درون و نیاز های او را بررسی کردیم و طریقه شناخت آن را در مواقع مختلف زندگی ذکر نمودیم. در ادامه چگونگی مراقبت و پرورش مناسب او را شرح می دهیم.

    کودک درونتان علاقه‌مند به شنیدن چه چیزهایی است؟

    او مایل است که به او بگویید:
    دوستت دارم، مواظبت هستم و تو را همان‌طور که هستی می‌پذیرم، از این که تو را دارم بسیار مغرور و مفتخرم، تو همه چیزی هستی که دارم، تو بسیار زیبا و جذاب هستی عزیزم، تو هنرمند و خلاقی، تو تواتمند و پرتلاشی، متاسفم از اینکه به تو آسیب رساندم، متاسفم از اینکه فراموشت کردم، متاسفم از اینکه تو را به عنوان یک کودک آن‌طور که بودی نپذیرفتم و انتظار داشتم به سرعت رشد کنی و بزرگ شوی، می‌توانی به من اعتماد کنی و هر طور دلت می‌خواهد باشی (خودت باشی)، ما برای رسیدن به سلامتی ، رشد، شادی و لذت با هم همکاری خواهیم کرد.

    پیامدهای منفی سرکوب کردن کودک درون

    وقتی در مقام یک بزرگسال، تمایلات، خواسته‌ها و نیازهای کودک درون را سرکوب می‌کنید، در معرض خطرات زیر قرار می‌گیرید:
    - هرگز یاد نمی‌گیرید چگونه احساس طبیعی داشته باشید، بازی کنید و لذت ببرید.
    - هرگز یاد نمی‌گیرید چگونه آرام باشید و استرس‌های خود را کنترل کنید.
    - از اینکه به اندازه کافی «خوب نیستید» احساس گناه می‌کنید و از بودن در کنار خانواده و کودکتان لذت نمی‌برید.
    - نسبت به افرادی که از زندگی لذت می‌برند، بدبین می‌شوید.
    - از صمیمی شدن با دیگران می‌ترسید، منزوی می‌شویدو می‌ترسید که در ارتباط با مردم بی‌کفایت ارزیابی شوید.


    مراحل شفای کودک درون

    مرحله 1: به منظور آشنایی با کودک درونتان ابتدا چشم‌هایتان را ببندید و آرام باشید، سعی کنید حداقل به مدت نیم ساعت خودتان را در نقش کودکی خردسال (3 تا 8 ساله) مجسم کنید و خودتان را ببینید که با اعضای خانواده در تعاملید و به واکنش‌های کودکانه خود دقت کنید.
    - خودتان را با هم بازی‌هایتان مجسم کنید. توجه کنید که در کنار آنان چه احساسی دارید و چقدر لذت می‌برید.
    - خودتان را در کلاس درس مجسم نمایید و دقت کنید که با معلم چگونه ارتباط برقرار می‌کنید.
    اگر احساس کردید در آن حالت، کودکی ناراحت و ناراضی هستید، سعی کنید به یادآورید، آخرین بار در کودکی چه زمانی شاد و خوشحال بودید. این آخرین خاطره شما از کودک شاد همان «کودک درون» است که در حال حاضر به منظور مقابله با استرس درونتان مخفی شده است.
    مرحله 2: اکنون که با کودک درونتان آشنا شدید، سعی کنید به پرسش‌های زیر پاسخ دهید:
    الف) کودک درونتان را چگونه وصف می‌کنید؟
    ب) چه زمانی کودک درونتان تصمیم گرفت در درون شما مخفی شود؟
    ج) چگونه می‌توانید پیام‌های مثبت را به او انتقال دهید؟
    د) عقاید غیرمنطقی درباره کودک درونتان، در زندگی چیست؟ و چگونه با آن مقابله می کنید؟
    مرحله 3: در حال حاضر، برای برنامه‌ریزی عملی در جهت مراقبت از کودک درونتان آماده‌اید. سه فعالیت زیر می‌تواند در برنامه‌ریزی شما و مراقبت از کودک درونتان موثر باشد.
    فعالیت اول: یادبگیرید چگونه از چیزهای کوچک در زندگی لذت ببرید.
    چشم‌هایتان را به روی زیبایی‌های طبیعت بگشایید و از آنها لذت ببرید، دایره لغات «حسی» خود را گسترش دهید. سعی کنید زندگی را با تمام وجود و با تمام حس‌هایتان تجربه کنید. با طبیعت ارتباط برقرار کنید.

    برای مثال در ساحل رودخانه قدم بزنید، نور مهتاب را تماشا کنید و در زیر آسمان پرستاره پیاده روی کنید. خود را با کودکان و حیوانات مشغول کنید، در یک کلاس سرگرم کننده و شادی‌آور شرکت کنید و حسی از شوخ طبعی را در خودتان ایجاد کنید و از آن لذت ببرید.

    فعالیت دوم: یاد بگیرید چگونه احساس کنید و چگونه احساسات خود را با دیگران تقسیم کنید. به این منظور نیز باید گام‌هایی بردارید:
    احساسات خود را همه روزه دردفترچه یادداشت بنویسید.
    یک داستان فانتزی در دفترچه یادداشت خود بنویسید، داستانی که تجربه شما را حداقل در 10 احساس مثبت متفاوت، وصف می‌کند.
    آرام باشید و خودتان را مجسم کنید که احساسات مثبتی را تجربه می‌کنید. تجربه حاصل را در دفترچه یادداشت خود ثبت کنید.
    فعالیت سوم: یاد بگیرید چگونه کودکانه بازی کنید.
    سعی کنید «خشک بودن» و جدیت را کنار بگذارید و خود انگیخته باشید و بگذارید «کودک درونتان» خود را رها سازد.


    سعی نکنید حالت‌ها و رفتارهای کودک گونه را در حین بازی در خود خفه کنید، راحت باشید.
    بازی، مستلزم استفاده از تخیل است پس در بازی کردن از تخلیه و خیال کمک بگیرید.
    برای خودتان چشن تولد بگیرید.
    در مجموع، همه فعالیت‌های ارائه شده، به منظور آزاد سازی بخش‌ نبستاً مهمی از روان شماست. با آزاد شدن این بخش از روان، از انرژی و قدرت لازم برای رشد و کمال شخصی برخوردار خواهید شد. به‌علاوه زخم‌های احساسی شما زودتر بهبود می‌یابند، انرژی بیشتری برای کار و فعالیت دارید و دردها و ناراحتی‌های جسمانی، شما را ترک خواهند کرد.

    منبع:
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  2. 2 کاربر از Saeed System بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #92
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    محل سكونت
    مقر گشتاپو
    پست ها
    759

    پيش فرض

    باورت نمیشه من 4 روزه دارم سیتالوپرام میخورم اینقد ردارم حرکات بچه گانه از خودم د رمیارم انگا رکودک

    درونم خودشو داره خالی میکنه ... مثلا تو پارک شوخی کردن با دوستام و نترسیدن از گرفتن جواب...
    عزيزم سيتالوپرام رو با چه دوزي مصرف ميكني؟و ساخت كدوم شركته؟

  4. این کاربر از x935 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #93
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,788

    پيش فرض

    عزيزم سيتالوپرام رو با چه دوزي مصرف ميكني؟و ساخت كدوم شركته؟
    سیتالوپرام با دوز 20 میلی گرم صبح ها ادونه بعد از صبحانه. ساخت سبحان دارو.

    مادرم دیشب رفت پیشه روانپزشکش که استاد دانشگاهه گفتش به پسرتون بگید اصلا قطع نکنه سیتالوپرام

    خیلی براش خوبه مخصوص فوبیای اجتماعی و اضطراب اجتماعیه.

    امروز صبح هم که رفتم بیرون واقعا تاثیرش رو حس کردم باروم نمیشد بعد 4 روز اینقدر خوب اثر کنه و اضطرابم

    اینقدر کم بشه..

  6. 2 کاربر از Saeed System بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #94
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    محل سكونت
    مقر گشتاپو
    پست ها
    759

    پيش فرض

    صلا قطع نکنه سیتالوپرام
    مصرف بلند مدتش اثر بدي رو كليه و كبد نداره؟

  8. این کاربر از x935 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #95
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,788

    پيش فرض

    مصرف بلند مدتش اثر بدي رو كليه و كبد نداره؟
    من مادرم 2 ساله داره سیتالوپرام مصرف میکنه و هیچ مشکلی نداشته خداروشکر..

    فکر نمیکنم اثر بدی داشته باشه.

    اینجوری که من میبینم فکر کنم خودمم باید طولانی مدت مصرف کنم شاید تا آخر عمر..چون خیلی کمکم میکنه و خیلی خوب جلوی اضطرابم

    رو میگیره

  10. این کاربر از Saeed System بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #96
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    محل سكونت
    مقر گشتاپو
    پست ها
    759

    پيش فرض

    من مادرم 2 ساله داره سیتالوپرام مصرف میکنه و هیچ مشکلی نداشته خداروشکر..
    نسبت به قبل از مصرف اخلاقش تغيري كرده؟

  12. #97
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,788

    پيش فرض

    نسبت به قبل از مصرف اخلاقش تغيري كرده؟
    100 البته که تغییر کرده... خیلی مهروبنتر شده . قبلا همش اعصابش خورد بود الان آروم شده..

    شاد شده خیلی تاثیر خوبی داره روش واسه همینه 2 ساله داره می خوره .

    1 بار اومد نخوره دیگه دوباره همونجوری شد اعصابش زود خورد میشد و حتی افسردگی می گرفت

    و گریه می کرد. بیشتر واسه افسردگیش می خورد اضطراب نداشت چون سنش هم زیاده تقریبا 39 سالشه..

    من میدونم که مشکلاتی اضطرابیه من بیشتر بخاطر ژنتیکمه چون هم مادرم اضطرابی بوده هم پدرم.. هم خواهرم هم خودم

    ولی داداش کوچیکم اینطوری نیست و از بچگی دوستان زیادی داشته و الانم داره و حتی با سن کمش میاد در مغازه و فروشندگی میکنه

    سوم راهنمایی الان و لی تعریف میکنه میگه مهمونی که میریم خیلی خجالت می کشم یهویی باید به 50 نفر سلام کنم اون به ارث برده

    کلا پدر مادرم 3 تا بچه اضطرابی به دنیا آوردن من تو 3 تا بچه از همه بیشتر راضطرابیم و 2 سال پیش هم دچا حملات عصبی شدم و تحت

    درمان...

    فکر می کنم نمیدونم البته اضطرابمون روی چشمممون هم تاثیر داره هر 5 نفر عینکی هم هستیم با شماره تقریبا یکی 3 آستیکمات
    Last edited by Saeed System; 13-03-2011 at 21:12.

  13. این کاربر از Saeed System بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #98
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    6,351

    پيش فرض

    این روانشناس ها که میری پیششون
    مثلا توانایی راه رفتن نداری میگه بدو

  15. #99
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,788

    پيش فرض

    این روانشناس ها که میری پیششون
    مثلا توانایی راه رفتن نداری میگه بدو
    من 5 سال پیش بخاطر همین خجالتی بودنم. یه روانشناس می رفتم هر روز یه ساعت صحبت می کردیم.

    بعد مثلا من هر کاری که می گفتم نمیتونم انجام بدم و این برام معضل شده می گفت باید انجام بدی.

    می گفت وقتی با طرف مقابل صحبت میکنی تو چشمش باید نگاه کنی.

    نمیدونم مهمون اومد خونتون برو پذرایی کن و .......

    یه حرکتی هم انجام میداد می گفت چشماتو ببند حالا روی تمام اعضای بدنت تمرکز کن روی پات روی دستت

    گفت حالا چه احساسی داری گفتم حس سرما گفت نه حس میکنی گرم شدی .

    خلاصه 1 هفته رفتم پشت سر هم و خودش گفت برو روانپزشک باید دارو بخوری به یه روانپزشک معرفیم کرد.

  16. این کاربر از Saeed System بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #100
    اگه نباشه جاش خالی می مونه siamakdadashi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    362

    پيش فرض

    این روانشناس ها که میری پیششون
    مثلا توانایی راه رفتن نداری میگه بدو
    روانشناس ها چیزهایی میدونند که دیگران و پزشکها و داروسازها نمیدونند.

  18. این کاربر از siamakdadashi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •