در ضمن دوباره برید یک عکس دیگه هم گذاشتم ...
در ضمن دوباره برید یک عکس دیگه هم گذاشتم ...
بابت تاخیر شرمنده
مدتی نبودم
+
عکس های جالبی می گیرید
و مسلما استعداد خوبی دارید ( طبق گفته ی خودتون)
موفق باشید![]()
راه های گوناگونی برای فهمیدن اطلاعاتی که یک نورسنج در ارتباط با اکسپوژر می دهد وجود دارد.
بازخوانی این اطلاعات کمی گیج کننده خواهد بود. برخی از عکاسان به خواندن "exposure value" EV ، برخی دیگر "transmission" T-STOP و دیگران به سیستم zone اتکا می کنند.
هر کدام از روش ها خوبی های خودشان را دارند و بهتر است به جای دانستن مقدار کمی از هر کدام یک سیستم را کامل بیاموزیم. در واقع تمام آنها معنی مشابهی می دهند.فهمیدن این مطلب مهم است که اگر اکسپوژر به اندازه -1 stop افزایش پیدا کند، چه به وسیله زمان و چه به وسیله دیافراگم، مقدار نوری که وارد دوربین می شود دو برابر می شود (2x). اگر -2 stop افزایش پیدا کند، مقدار نور وارده 4 برابر می شود (4x) و اگر -3 stop افزایش یافته باشد دوباره نسبت به قبل دو برابر می شود یعنی (8x) و .......این قانون ساده در کاهش اکسپوژر نیز مصداق دارد. به یاد داشتن این مطلب مهم است که ISO فیلم یا سنسوری را که بر روی فیلم یا دوربین دیجیتال شما نوشته شده بر روی نورسنج تنظیم کنید.
عکاسی ماکرو به نوعی عکاسی گفته می شد که در آن تصویر اشیا بزرگتر از اندازه واقعی شان، با نسبتی بزرگتر از ۱:۱ گرفته میشود.
در عکاسی ماکروی واقعی باید فاصله بین لنز تا صفحه تصویر از فاصله لنز تا سوژه بیشتر باشد. در دوربین های فیلمی عکاسی ماکرو نیاز به مبدل های ماکرو یا حلقه های لنز ماکرو دارد. لنز های ویژه ماکرو معمولا گرانتر از سایر لنزها هستند و مخصوصا برای نزدیک شدن زیاد به سوژه و جلوگیری از تغییر شکل تصویر طراحی شده اند. بعضی از لنزهای تله فتو نیز دارای قابلیت ماکرو می باشند که با ترکیب اپتیکی ویژه ای که دارند می توانند در شرایط بسیار نزدیک به سوژه نیز روی آن فوکوس نمایند.
یکی از مزایای دوربین های دیجیتال این است که بیشتر آنها قادر به عکاسی ماکرو با کیفیت خوب می باشند. در بعضی از انواع این دوربین ها تا حد بسیار زیادی می توانند به سوژه نزدیک شوند، ولی در بعضی دوربین های دیگر از زوم برای پر کردن کادر و بزرگ کردن سوژه استفاه می شود. بطور کلی در عکاسی ماکرو، سرعت شاتر بسیار پایین است و استفاده از یک پایه محکم برای عکاسی ایده بسیار خوبی است. بعلاوه عکس گرفتن با استفاه از تایمر دوربین از لرزیدن دوربین و خراب شدن عکس جلوگیری می شود.
نماهای بسیار نزدیک معمولا بسیار جالب و نیز مفید می باشد. در عکاسی ماکرو جزئیاتی از شیئ دیده می شود که با چشم معمولی نمی توان دید.
یک تمبر ژاپنی با دید کاربردی تر عکاسی ماکرو برای ثبت تصویر اشیاء ارزشمندی نظیر سکهها، جواهرات یا تمبرها بکار میرود. دیگر استفاده عکاسی ماکرو در صنعت است که برای بازرسی و کنترل کیفیت از آن استفاده میشود، همچنین صنعت بیمه برای ثبت تصویر اجزاء ارزشمند دستگاهها از این تکنیک استفاه می کنند. بطور کلی نمای درشت و نزدیک اشیاء میتواند کاربردهای بسیار متنوعی داشته باشد. همانطور که قبلا ذکر شد تصویر نمای نزدیک یک شیء معادل نگاه کردن به آن شیء با ذره بین است. جزئیاتی که بطور معمول قابل دیدن نیستند ناگهان بیرون می زنند و زیباییها یا زشتیهای نهفته جسم به چشم میآیند. برای مثال گلها برای این عکاسی سوژه بسیار جالبی میباشند. دو چالش مهم در عکاسی ماکرو عبارتند از: باریکی عمق میدان بخاطر نزدیکی زیاد لنز به سوژه و دیگر سختی نورپردازی جسم بگونهای که روی آن سایه نیفتد. در ادامه بحث به این دو موضوع میپردازیم.
عمق میدان
همانطور که میدانید عمق میدان به محدوده درست فوکوس شده تصویر گفته می شود. عمق میدان بیشتر تحت تاثیر دیافراگم لنز میباشد. دیافراگم کوچک (عدد f بزرگتر) عمق میدان بزرگتری از دیافراگم بزرگ (عدد f کوچکتر) دارد. با دوربینهای جمع و جور که امکان تعویض لنز وجود ندارد ترکیب دوربین و لنز در تعیین میزان حداقل نزدیکی به سوژه مهم میباشد. بعلاوه بیشر دوربین های کوچک امکان انتخاب دیافراگم را به استفاده کننده نمیدهند. بنابر این اگر سوژه بخوبی روشن نشده باشد احتمالا دوربین دیافراگمی باز را انتخاب نموده و عمق میدان را کاهش خواهد داد. در بسیاری از حالات ناحیه شارپ تصویر از چند میلیمتر تا تقریبا ۱۰ سانتیمتر خواهد بود.
خط قرمز ناحیه کانونی تصویر و نوار سبز محدوده فوکوس (عمق میدان) را نشان می دهد.
مساله کوچکی عمق میدان ایجاب می کند که سوژه و دوربین حتما موازی هم باشند. با اطمینان از موازی بودن سوژه و دوربین تا حد ممکن می توان مطمئن شد که عمق میدان در تصویر یکنواخت باقی میماند.
با لنزهایی که معمولا در دوربینهای کوچک استفاده میشوند، ایجاد اعوجاج در نماهای نزدیک موضوعی مهم میباشد. تغییرات ایجاد شده توسط لنز مانند انحنای گوشهها به درون و برآمدگی میانی تصویر از مشکلات معمول میباشند. اگر تغییر شکلی در عکسهای ماکرو دوربینتان دیدید نشانه وجود نقص در دوربینتان نیست، بلکه به معنی این است که این لنز برای عکاسی ماکرو طراحی نشده است. برای پنهان کردن مشکل از خطهای واضح صاف افقی و عمودی در ترکیب بندی عکستان پرهیز نمایید و یا از تغییر شکلهای نرم افزاری برای تصحیح عکس استفاده نمایید. عکاسی ماکرو و نماهای بسیار نزدیک معمولا باعث تغییر شکلهای پرسپکتیو شبیه لنزهای واید میشود. استفاده از این خاصیت برای ایجاد حالات خاص در عکس ترفند خوبی است.
قطعات کوچک مقوای سفید و یک آینه برای روشن کردن سوژه مورد استفاده قرار گرفتهاند. دوربین با استفاده از سه پایه ثابت شده است.
نورپردازی
چالش دوم درعکاسی ماکرو برای عکاس ایجاد نورپردازی مناسب برای سوژه است. این کار بخصوص هنگامی که دوربین به سوژه بسیار نزدیک باشد خیلی مشکل است. معمولا از فلاش نمی توان بطور موثری استفاده کرد، چون یا باعث تغییر رنگ عکس میشود و یا به احتمال زیاد باعث زیاد شدن بیش از حد نور بخاطر نزدیکی زیاد به سوژه میشود. در چنین حالاتی بهترین کار این است که فلاش را خاموش کرده و زحمت تهیه منبع نور مناسبی را بخود بدهید!
در هوای آزاد از نور خورشید و چند تکه آینه کوچک به عنوان منعکس کننده می توان برای حذف سایههای ناخواسته استفاده نمود. در محل سربسته نیز می توان با استفاده از لامپهای معمولی و بازتابندههای ساده به نتایج خوبی رسید. توجه کافی داشته باشید که ممکن است بخاطر حذف زردی نورهای تنگستن مجبور باشید تصحیح رنگ و تراز سفیدی مناسبی را در تصویر ایجاد نمایید. اگر آینه در دسترس نباشد یک تکه مقوای سفید نیز خوب است و نور را بطور مات بر روی سوژه بازمیتاباند. راه دیگر این است که یک مقوا را با فویلهای آلومینیومی بپوشانید تا بازتابندگی آن را بالاتر ببرید. اگر لازم بود میتوان برای توزیع یکنواختتر نور روی سوژه از بازتابنده های بیشتری استفاده نمود.
این گل با استفاده از نور طبیعی روشن شده است. با مقواهای سفید نور پخش شده و سایههای تند حذف می شود. اگردوربین شما لنز زوم دارد شما مجبور نیستید دوربین را زیاد به سوژه نزدیک نمایید . این امکان بخصوص در زمانی که امکان نورپردازی درست تصویر وجود ندارد بسیار مفید است و زوم اپتیکال به شما اجازه می دهد تا دوربین را عقب ببرید و سوژه را براحتی نور پردازی نمایید و هنوز هم یک عکس تمام کادر داشته باشید. هنگامی که از زوم برای نزدیک کردن عکس استفاده می کنید استفاده از سه پایه و یا هر وسیله دیگر برای حذف لرزشهای دست یادتان نرود. دوربین دیجیتال یکی از بهترین راههای گرفتن عکسهای ماکرو است. بعضی دوربین ها می توانند در حد یکی دو سانتیمتر به سوزه نزدیک شوند. دیده شدن بلافاصله نتیجه کار در دوربین های دیجیتال امکان تصحیح اشتباهات احتمالی را ایجاد می نماید. باز هم بدانید، تجربه بهترین راهنما است، پس دوربینها بدست، پیش بسوی استفاده از تمام تواناییهای ابزاری که در دست دارید!
منبع:amoozeshgah.net
کنترل نور و سایهها در عکاسی ماکرو از اشیاء کوچک بسیار مهم بوده و در کیفیت عکس تاثیر به سزایی دارد. ضمن اینکه به علت کوچکی شئ مورد نظر نورپردازی دقیق آن با منابع نوری مختلف، مشکل بوده ونیاز به تجهیزات خاص دارد. ولی با استفاده از کارتن خالی کاغذهای A4 یا هر نوع کارتن مناسب دیگر، دو صفحه کاغذ سفید پوستر و صرف 20 دقیقه وقت می توان براحتی برای عکاسی ماکرو خود جعبه منعکس کننده نور بسازید. این جعبه، نور را در اطراف یک شئ منعکس نموده و بطور موثری با استفاده از یک یا حداکثر دو منبع نوری مانند فلاش، نورپردازی حرفهای روی شئ مورد نظر شما ایجاد می نماید. دراینجا یک راه درست کردن چنین جعبه ای نشان داده شده است، اما ساخت چنین وسیله ای با روشهای مختلف امکان پذیر است و تا زمانی که زوایای انعکاس، بخوبی نور را به سمت شئ راهنمایی کنند، این وسیله بخوبی کار می کند. اولین قدم این است که کارتن را از هم باز کنید، درب کارتن را برداشته و برای ساخت یک سکو که در ته جعبه نهایی نصب می شود کنار بگذارید. برای اینکه دقیقا روش کار را بفهمید، سطوح مختلف کارتن را با حروف الفبا نامگذاری کرده ایم. A ته جعبه است، B سطوح کناری بزرگ و C سطوح کناری کوچک جعبه است و D بخشهای اضافی روی سطوح بزرگ است که آنها را به C می چسباند.
قسمتA قسمت پشتی جعبه منعکس کننده نهایی خواهد بود و سطوح B ته و بالای آن را تشکیل میدهند.
برای شروع کار، بخشی از قسمت A را از دو طرف خط می کشیم تا یک تای اضافه در طرف سطوح C ایجاد نموده و آنها را با زاویه 45 درجه تا می کنیم. این قسمت بخش پشتی جعبه منعکس کننده میشود. خطوط نقطه چین محل تا زدن را نشان می دهد. برای اینکه بتوانید این لبه را تا بزنید باید بخشی از خطوط اتصال بین A و B را که با آبی روشن نشان داده شده، با کاتر ببرید.
در این مرحله، یکی از سطوح B ته جعبه منعکس کننده می شود و دیگری قسمت بالای آن و باقیمانده A ناحیه پشتی جعبه را تشکیل می دهد. ازمحل نقطه چین دو طرف A را تا می کنیم تا با A و C زاویه 45 درجه تشکیل دهد (که آنرا E می نامیم). C هنوز عمود بر A است.
اکنون لبههای E و C را با استفاده از چسب به یکی از قسمتهای B می چسبانیم و قسمت D را از پشت روی آن برگردانده و چسب می زنیم تا این سطح کاملا محکم شود. قبل از ادامه مراحل کار باید صبر نمایید تا چسبها خشک شود.
قسمت بالایی B نور را به سمت پایین منعکس مینماید و برای اینکه قابل تنظیم باشد، آزاد نگه داشته میشود.
اکنون برای آستر کردن جعبه منعکس کننده از دو ورق ضخیم سفید گلاسه به ابعاد 55 در 71 سانتیمتر استفاده می کنیم. یک ورق برای آستر کردن داخل جعبه و دیگری برای بالای آن بکار می رود.
از یک ورق از کاغذهای سفید برای آستر کردن سطوح پشتی جعبه استفاده می کنیم. آنها را به اندازه لازم بریده و با چسب به این سطوح می چسبانیم. لازم به ذکر است که این ورق نباید آنچنان به سطح جعبه بچسبد که کاملا فرم خطوط تا و صفحات را بخود بگیرد، بلکه باید بصورتی نرم گوشه ها را رد کند.
بخش بالایی جعبه را نیز باید مانند ناحیه پشتی بصورت 45 درجه تا نمایید و به همین طریق با کاغذ سفید بپوشانید. در این جا هم مانند قبل، صفحه سفید را فقط باید روی سطوح صاف بچسبانید و داخل خم ها آزاد باشد. تنظیم موقعیت و ارتفاع قسمت بالایی براحتی با استفاده از دو گیره لباس انجام میشود. سادگی این جعبه باعث می شود تا انعطاف پذیری آن بیشتر شده و برای اینکه بتوانیم خود را با شئ مورد عکاسی هماهنگ نماییم، با تنظیم زوایای این بخش نور مناسب را به سمت شئ هدایت نماییم.
در انتها از درب کارتن برای ساخت یک سکو استفاده می کنیم و آن را با کاغذ سفید می پوشانیم. درب کارتن را بطوریکه داخل جعبه جا شود می بریم و از بخشهای اضافه کارتن ته آن را همانند شکل تقویت می کنیم تا با گذاشتن شئ روی آن فرو نرود و سایههای ناخواسته ایجاد نشود. این صفحات تقویت کننده را می چسبانیم و گیره می زنیم تا محکم شود. جلو، پهلوها و بالای این سکو را با همان کاغذهای سفید که در داخل جعبه استفاده کردیم، میپوشانیم. این صفحه را نیز با چسب مایع به سطوح می چسبانیم. در شکل فوق این سکو را از زیر می بینید.
با کامل شدن جعبه منعکس کننده، می توانید بلافاصله از آن استفاده نمایید. به هرحال، با توجه به زاویه دوربین و شئ مورد نظر، ممکن است لبه های سکو ایجاد سایه نماید . برای جلوگیری از این مشکل، یک ورق دیگر کاغذ سفید از همان نوع قبلی را می توانیم همانند شکل نشان داده شده بکار ببریم.
این جعبه انعکاس ساده و تقریبا رایگان، برای عکاسی از بسیاری از اشیاء کوچک کاملا موثر و قابل استفاده است. با کمی تمرین و دقت میتوانید بهترین زاویه صفحه فوقانی و زاویه منابع نور و دوربین را پیدا نمایید.
منبع: akkasee.com
مقاله زیر را آقای دکتر مارک پلونسکی که عکاس و محققی چیره دست در زمینه حشرات هستند نوشته اند. خواندن این مقاله برای علاقمندان به عکاسی ماکرو مفید خواهد بود. در زمینه خاص عکاسی از حشرات نیز مقالاتی از ایشان منتشر شده که در آینده ترجمه و در اختیار علاقمندان قرار می گیرد. روش اشاره شده در این مقاله، به نوعی در مقالات قبلی سایت بخصوص مقاله محدوده دینامیکی و رفع محدودیت آن با ادغام دیجیتالی آقای محمدیان روشن بخوبی توضیح داده شده بود، ولی با توجه به کاربرد خاص این مقاله در عکاسی ماکرو و حشرات مرور آن خالی از لطف نمی باشد.
من عکاسی ماکرو را 3 سال پیش و با یک دوربین اتوماتیک شروع کردم و هنوز هم از آن استفاده می کنم. به یاد دارم که زمانی که عکسهایم را مرور می کردم چقدر از این که نتوانسته ام کادر را با سوژه مورد نظرم پر نمایم ناامید و دلزده می شدم. بنابر این به استفاده از حلقه لنزهای ماکرو روی آوردم. با استفاده از حلقه لنز ماکرو متوجه شدم که مساله عمق میدان بسیار مهمتر و بغرنج تر از سابق شده است. هر چه از بزرگنمایی بیشتری استفاده می کردم، عمق میدان کمتری را در عکسهایم داشتم. سپس از یک لنز 50 م.م. برعکس برای گرفتن عکسهای ماکرو استفاده کردم. ابتدا این روش را دوست داشتم، اما در این سطح از بزرگنمایی عمق میدان به دست آمده به نازکی یک برگ کاغذ بود!
در حالی که به نظر می رسید توانایی فوکوس بر روی چشمهای یک حشره ریز را دارم، نتیجه به دست آمده از یک عکس تکی چندان رضایت بخش نبود. مثلا در عکاسی از سر یک مگس، می توانید چشمها را در فوکوس داشته باشید، اما بینی آن خارج از فوکوس می شود و بر عکس. من در مقاله ای خواندم که عکاس با ترکیب دو عکس با نور مختلف از یک زاویه توانسته بود محدوده طیفی بهتری بدست آورد. این مرا به فکر واداشت که باترکیب دو عکس از یک زاویه و صفحات فوکوس مختلف به محدوده عمق میدان بازتری دست یابم. عکسهای موجود این مقاله با این روش گرفته شده اند. هر چند انجام این کار ساده نیست و نیاز به تمرین زیادی دارد، ولی انجام این روش برای من لذت بخش است. اگر به عمق میدان بیشتری از آنچه که دوربینتان در اختیارتان می گذارد نیاز دارید و در تاریکخانه دیجیتالی (نرم افزارهای ویرایش تصویر) راحتید، این روش را امتحان کنید.
برای اجرای این روش باید هنگام عکاسی در مورد نحوه انجام کار و محدوده فوکوس مورد نظر فکر نمایید. مثلا ابتدا عکسی از یک مگس با فوکوس بر روی چشمها بگیرید، سپس اندکی دوربین را به عقب ببرید و عکس با بینی فوکوس شده بگیرید. (البته بدون اینکه زاویه دید و محور دوربین تغییر نماید). من از فتوشاپ 7 استفاده می کنم، ولی از هر نرم افزار مجهز ویرایش تصویر می توان استفاده نمود. یک عکس به عنوان عکس اصلی است، مثلا عکسی که از چشمها گرفته شده است. سپس با دقت بینی را از عکس دیگر انتخاب میکنم. اگر خوش شانس باشم حتی می توانم یک عکس دیگر با فوکوس روی پشت مگس بگیرم.
اکنون بخشهای انتخاب شده را به عنوان یک لایه جدید روی عکس اصلی کپی و پیست می کنیم. در این کار نکته مهم این است که دو عکس تا جایی که ممکن است بغیر از صفحه فوکوس در بقیه نواحی همانند باشند. این کار بسیار مشکل است، بخصوص که من بیشتر عکسهایم را روی دست می گیرم. بعضی مواقع ناحیه اضافه شده کاملا با عکس اصلی تطابق پیدا نمیکند که در این حالت باید با تغییر شکل دادن ناحیه انتخاب شده آنرا روی عکس اصلی تنظیم کرد. برای تنظیم باید از تغییر اندازه یا حتی پیچش تصویر Skew در ابزار transform tool استفاده نمود. (اگر با این تصویرها نتوان نواحی را با هم سازگار کرد، احتمالا تفاوت عکسها بیشتر از میزان لازم برای عملی شدن این روش بوده است.) بعد از اینکه دو بخش بخوبی با هم سازگار شدند شروع به پاک کردن لبه های بخش اضافه شده د رلایه بالایی نمایید تا جایی که دیگر تشخیص لبه جدایی دو تصویر از یکدیگر براحتی ممکن نباشد. ممکن است برای این کار مجبور باشید کمی از ابزار مات کننده (Blurring) در لبه ها و ابزارهای Patch و Cloning به شیوه های مختلف استفاده نمایید. دقت نمایید که اگر می خواهید چند عکس را روی هم ادغام نمایید ابتدا بخشهای مربوط به نواحی عقبتر و سپس بخشهای جلویی را اضافه نمایید. وقتی از نتیجه کار راضی شدید، لایه ها را روی هم ادغام نمایید (Flatten) و اگر لبه ها مشخص است آنها را اصلاح نمایید. سپس به تنظیم Level، کنتراست، اشباع، شارپنس و ... بپردازید.
منبع: akkasee.com
بطور کلی هر لنز از چندین عدسی مختلف محدب و مقعر تشکیل شده که ترکیب آنها با یکدیگر باعث ایجاد تصویری واضح بر روی سطح حساس فیلم (امولیسیون) خواهد شد.محل ایجاد تصویر را سطح کانونی وحدفاصل عدسی با محل ایجاد تصویر،فاصلة کانونی عدسی میگویند.
برای روشنتر شدن مطلب در مورد یک عدسی معمولی که برای آتش زدن کاغذ استفاده میگردد توضیح میدهیم .برای سوزاندن کاغذ بایستی عدسی را در مقابل نور خورشید آن قدر حرکت داد تا نور خورشید بصورت نقطهای کوچک بر روی سطح کاغذ درآید که در این حالت بر اثر برخورد پرتوهای نوری به یکدیگر که از عدسی گذشتهاند گرمای قابل توجهای در محل برخورد بوجود آمده که باعث سوختن کاغذ میگردد محل برخورد پرتوهای نوری را نقطه کانونی و حد فاصل عدسی با سطح کاغذ فاصله کانونی گفته میشود. در لنزها که چندین عدسی مختلف وجود دارد هر عدسی دارای کانون جداگانهای است اما وقتی با هم ترکیب میشوند کانون مشترکی پیدا میکنند که معمولاً از مرکز لنز تا حدفاصل محل ایجاد تصویر را فاصلة کانونی آن لنز میگویند که مقدار آن بر روی حلقه جلوی لنز نوشته میشود.
هر لنز دارای زاویه دید خاصی میباشد که قادر به جای دادن فضای مشخصی از جلو لنز در داخل دوربین و روی فیلم خواهد بود. به نسبت بلندی و کوتاهی فاصله کانونی، زاویه دید آن متغیر است هرچقدر فاصله کانونی لنز کوتاهتر باشد زاویه دید لنز بازتر و هرچقدر فاصله کانونی بلندتر باشد زاویه دید کوتاهتر خواهد بود.
انواع لنزها:
لنز نُرمال معمولی:( Normal )
زاویه دید چشم انسان حدود 140 درجه میباشد اما تمام تصاویری که در زاویه چشم قرار میگیرند دارای وضوح کامل نیست و تنها در زاویهای در حدود 52 درجه میتوان تصاویر را به صورت واضح میتوان دید لنز نرمال نیز زاویه دیدی شبیه به چشم انسان دارد به همین دلیل لنز معمولی نیز گفته میشود.
لنز تله فوتو: ( Telephoto)
لنز تله از نظر شکل ظاهری طویل بوده و فاصلة کانونی بلندی دارد که دارای زاویه دید کوتاه میباشد و تنها برای عکسبرداری از فواصل دور مثل مناظر طبیعی و حیوانات وحشی کاربرد دارد و امکان عکسبرداری از فواصل نزدیک را ندارد.
لنز واید انگل:( Wide angle )
لنز واید از نظر شکل ظاهر از لنز نُرمال کوتاهتر بوده و دارای فاصله کانونی کمی میباشد بنابراین دارای زاویه دید باز میباشد . این لنز در مکانهائی که امکان عقب رفتن عکاس برای قرار گرفتن تمام سوژه مورد نظر در نمایاب نباشد کاربرد شگرفی دارد و با استفاده از این لنز می توان فضای بیشتری را در عکس جای داد.
لنز زوم:Zoom
این لنز دارای فاصله کانونی متغیر میباشد پس زاویه دید متغیر دارد برخی از لنزهای زوم با زاویه دید 180-40 که فاصله کانونی آن از 40 میلیمتر درحالت زاویه باز تا 180 میلیمتر در حالت تله فوتو میباشد کاربرد ویژهای دارد به همین لحاظ در بین عکاسان مورد استقبال بیشتری قرار گرفته است.
جدای این تقسیمبندی لنزهای دیگری نیز هستند که کاربرد تخصصی دارند مانند لنز ماکرو که برای عکسبرداری از اجسام بسیار کوچک کابرد دارد با یک لنز نُرمال معمولاً تا فاصله 50 سانتیمتر امکان نزدیک شدن به سوژه میباشد اما برای عکسبردای از اجسام کوچک مثل تمبر یا سکه فقط لنز ماکرو جوابگو خواهد بود. لنزی دیگر با عنوان لنز چشم ماهی وجود دارد که زاویه دید بسیار وسیع دارد برخی از این لنزها مقداری از فضای پشت دوربین هم در کادر تصویر قرار میدهند . عکس حاصل از این لنزها به شکل دایره وار میباشد از این لنز برای ایجاد جلوههای ویژه تصویری استفاده میگردد.
منبع:amoozeshgah.net
نورپردازي اجسام كوچك براي عكسبرداري ماكرو با استفاده از تجهيزات گرانقيمتي نظير فلاشهاي حلقهاي (Flash Ring ) قابل انجام است. اما براي اكثر افراد استفاده از چنين لوازمي مشكل است.
هدف اين مقاله ارائه راهحلهاي آسان و ارزان براي نورپردازي اجسام كوچك است. تكنيكهايي كه در اين مقاله مورد بررسي قرار ميگيرند، بيشتر مناسب عكسبرداري در محيطهايي است كه نور آنها قابل كنترل است. اما ميتوان با صرف وقت بيشتر براي تنظيم ابزارهاي لازم، از اين تكنيكها براي عكاسي از اجسام طبيعي محيط بيرون نيز استفاده نمود.
تمام تجهيزاتي كه در اين تكنيكها بكار ميروند، با قيمتي كمتر از 100 دلار قابل ابتياع بوده و با اكثر دوربينهاي ديجيتال قابل استفاده هستند. برخي از آنها رايگان هستند و فقط بايد براي ساخت آنها كمي وقت صرف نمود.
فلاش هاي سرخود (built-in )
اكثر دوربينهاي ديجيتال داراي يك فلاش سرخود در سمت راست بدنه هستند. ميتوان از فلاش ديگري نيز استفاده نمود تا نور غيرمستقيمتر و يكنواختتري فراهم شود. عموماً بهترين نوع نور، نور فلاش است چرا كه قابل كنترل بوده و دماي رنگ آن ثابت است.
هرچند كه در اكثر دوربينها امكان استفاده از فلاش سرخود در هنگام عكسبرداري ماكرو وجود دارد، اما برخي دوربينها فاقد اين قابليت هستند. براي چنين دوربينهايي كه قابليتهاي محدودتري دارند بايد از نورهاي درخشان سفيد و راههايي براي پخش كردن اين نور استفاده نمود. دارندگان چنين دوربينهايي ميتوانند قسمت مربوطه را در اين مقاله مطالعه نمايند.
در دوربينهايي كه امكان استفاده از فلاش در حالت ماكرو را دارند، مشكل ديگري وجود دارد و آن قوي بودن شدت نور به علت نزديكي فلاش به جسم است.در اين مورد ، نور بايستي تعديل شود كه راههاي ساده متعددي براي اين كار وجود دارد كه بيشتر توضيح داده خواهد شد.
4 روش براي نورپردازي اجسام در حالت ماكرو بحث ميشود كه در 3 مورد آنها بايد از فلاش استفاده نمود. قابل اعتمادترين روش و تطابقپذيرترين روش از همه گرانتر است.
استفاده از فلاش سرخود و نورهاي انعكاسي
فلاش ميتواند سايههاي تندي روي اجسام ايجاد كند. در مورد برخي عكسها شايد چنين سايههايي قابل قبول باشد اما اگر هدف ما نورپردازي يكنواخت باشد بايستي قسمتي از نور فلاش را اطراف جسم مورد نظر پخش نمائيم.
يك راه ساده، عكسبرداري دريك محيط انعكاسي و منتشركننده نور است. مثلاً يك جعبه ساده را در نظر بگيريد كه سطح داخلي آن توسط مقواي سفيد پوشانده شده است. هزينه تهيه چنين جعبهاي بسيار كم اما نتايج حاصله از استفاده آن بسيار زياد است. وقتي كه در زير جسم مورد نظر، سطح رنگي صافي وجود دارد، نور بايستي بطور مستقيم از جلو به جسم بتابد. در اين موارد جعبه را از سطح سفيدش در پشت قرار دهيم تا در فريم عكس ديده نشود.
در عكس زير به سايه واضح حاصل از فلاش دوربين در سمت چپ جعبه توجه كنيد.
![]()
Olympus C-4040: aperture f7 shutter speed 1/100
اما اين عكس با استفاده از جعبه انعكاسي گرفته شده است. سطوح سفيد جعبه نور فلاش را منعكس كرده و آن را در اطراف جسم بصورت يكنواخت منتشر نموده است:
Olympus C-4040: aperture f7 shutter speed 1/100
روش ساختن چنين جعبهاي در اینجا: forum.p30world.com/showpost.php?p=2658908&postcount=96 شرح داده شده
وقتي كه چنين جعبه سادهاي ميتواند اين اندازه در عكسبرداري تفاوت ايجاد كند، پس حتماً اضافه كردن يك منبع نور ثانويه نيز خواهد توانست تفاوتهاي بيشتري ايجاد نمايد. در حقيقت وقتي كه اين دو روش با يكديگر استفاده شوند، محيط نورپردازي بسيار تحت كنترل عكاس خواهد بود.
منبع: akkasee.com
فلاش هاي ارزان Slave
فلاشهاي Slave ارزان و ابتدايي را ميتوان به سادگي تهيه نمود. فلاشي كه در عكس فوق ميبينيد حدوداً 12 دلار يا 14 يورو قيمت دارد. هنگامي كه سنسورهاي اين فلاش نور را احساس ميكنند ، فلاش با تمام قدرت عمل مي كند. اين فلاش داراي سهپايه است و با بلند كردن قسمت بالايي آن روشن ميشود. اين فلاش براي آمادهسازي مجدد خود حدوداً يك دقيقه زمان لازم دارد.اين نوع فلاش ممكن است با تمام انواع دوربينهاي ديجيتال به درستي عمل نكند، بخصوص با المپيوس، كانن و نيكون. براي آنكه مطمئن شويد كه فلاش Slave با دوربين شما كار ميكند، طبق روش زير عمل نمائيد: فلاش Slave را روشن كرده و آن را در پشت يا كنار دوربين قرار دهيد. سپس يك تكه مقواي سفيد را جلوي فلاش دوربين قرار دهيد. دقت كنيد كه مقوا را زياد نزديك فلاش قرار ندهيد چرا كه به آن صدمه ميرساند. بايستي مقوا را در فاصله 5 سانتيمتر از جلوي فلاش و با زاويهاي قرار دهيد كه نور فلاش دوربين شما به سمت فلاش Slave منعكس شود اما به جسم مورد نظر براي عكاسي نرسد. فلاش Slave، نور فلاش دوربين شما را خواهد ديد و هنگامي كه شما عكس بگيريد، آن فلاش هم عمل خواهد كرد. راه ديگر آن است كه از يك آينه عكس بگيريد و همزماني عمل 2 فلاش را در عكس مشاهده نمائيد.
براي آنكه از كفايت نورپردازي فلاش Slave براي عكاسي خود مطمئن شويد، بايد سايهها را در تصوير حاصله بررسي كنيد. آيا جسم مورد نظر از سمت فلاش Slave نور گرفته يا نه. اگر نور فلاش Slave قابل مشاهده نيست بايد از فلاش مخصوص براي دوربين استفاده نمائيد. فلاشهاي Slave همواره با تمام قدرت خود عمل ميكنند و بدون استفاده از روشهاي كمكي، كنترل كردن نور خروجي آنها مشكل است.
براي اين منظور ميتوان از فيلترهاي تراکم خنثي neutral density(ND) استفاده كرد و يا نور اين فلاشها را پخش كرد. برخي فلاشهاي Slave با برخي دوربينهاي خاص نميتوانند عمل نمايند. اما در اين موارد خاص نيز اگر دوربين داراي حالت فلاش تاخيري Slow synch باشد، اين فلاشها قابل استفاده خواهند بود. در حالت فلاش تاخيري، شاتر مدت طولانيتري باز خواهد ماند و حداقل مقداري از نور فلاش كوچك را دريافت خواهد نمود. بهتر است كارآيي فلاشهاي Slave خاص را با دوربين خود آزمايش نمائيد (استفاده از 3 پايه در حالت فلاش تاخيري الزامي است).
در مثال زير از 2 ----- ND براي كنترل موثر نور فلاش Slave استفاده شده است. هر دو عكس با دوربين Sony DSC-S75 در حالت Auto (F5, 1/80sec) گرفته شده و فلاش Slave به سمت چپ جسم تابيده است.
در عكس اول نور فلاش Slave بسيار قوي بوده و جسم را بيش از حد روشن كرده است. در عكس دوم از 2 ----- ND استفاده شده و همانگونه كه مشاهده ميشود، تنها به قسمتي از نور فلاش Slave اجازه عبور داده است. در عكس دوم سايه ايجاد شده در سمت راست جسم، نشانة استفاده از منبع ثانويه نور است كه اين حالت در موارد استفاده از نورپردازيهاي استوديويي غيرمحتمل نيست.
يك راه سادهتر و ارزانتر نيز وجود دارد. يك تكه كاغذ سفيد را 4 بار تا بزنيد و جلوي نور فلاش Slave بگيريد. اين كار باعث تعديل نور فلاش و نورپردازي مناسب خواهد شد.
منبع: akkasee.com
فلاش همراه با عملگر کنترل از راه دور
اين روش كه كمي گرانتر است، نيازمند 2 وسيله ميباشد. عملگر فلاش و يك فلاش مستقل. عملگر فلاش، نور فلاش دوربين را حس ميكند و باعث عملكرد فلاش مستقل خواهد شد. اين سيستم نيز ساده و قابل اعتماد است. نور فلاش دوربين باعث تحريك الكتريكي عملگر و در نهايت عملكرد فلاش مستقل خواهد شد.
براي اين منظور ميتوان از فلاش Vivitar مدل DT3000 (با قيمت 45 دلار، 50 يورو) استفاده كرد. اين فلاش از ارزانترين انواع ميباشد اما داراي تنظيم دستي Zoom براي فاصلههاي 28 تا 85 ميليمتر و نيز 3 حالت تنظيم براي قدرت نور ميباشد. عملگر با قيمت 14 دلار يا 15 يورو بطور جداگانه قابل تهيه است و با تمام انواع فلاشها كار ميكند.
كنترل روي 3 پايه قرار ميگيرد و فلاش نيز به آن متصل ميشود.ميتوان از 3 پايه كوچك نيز استفاده كرد اما الزامي نيست. قيمت 3 پايههاي كوچك بسته به مشخصات و مارك آنها بين 10 تا 50 دلار ميباشد.
در مورد دوربينهايي كه داراي يك تاخير چند ميليثانيهاي قبل از عملكرد فلاش اصلي هستند، بهتر است براي اطمينان بيشتر از فلاشها و سيستمهاي كنترلي كاملتر (و بالطبع گرانتر) استفاده نمود.
در مثال زير از اليمپوس C-4040 استفاده شده است و اثر 3 منبع نور به صورت 2 سايه كمرنگ ديده ميشود.
Olympus C-4040: aperture f10 shutter speed 1/60
نورپردازي جسم به موقعيت فلاشها وابسته است. در اين مورد نيز ميتوان از جعبه سفيد انعكاسي استفاده نمود.
در مورد جعبه انعكاسي، ميتوان از يك صفحه سفيد ديگر بصورت يك سطح ديگر در داخل جعبه استفاده نمود تا قسمت عقب جعبه را گرد كند و مانع پديدار شدن لبهها در عكس شود.
در مورد دوربينهايي كه قابليت انتخاب تراز سفيدي را دارند، مقدار تراز سفيدي بايد براي تركيب نور فلاشها و سفيدي جعبه انعكاسي تنظيم شود تا رنگهاي دقيقتري بدست آيد.
اگر از 2 فلاش Slave استفاده شود، تهيه عكسهاي بدون سايه راحتتر خواهد بود. در محيطهاي بيرون حتي ميتوان از يك منبع ديگر نور نيز استفاده نمود.
با نورپردازي دقيق، جزئيات و رنگها بسيار دقيق و واضح خواهند شد. براي گرفتن عكس زير از 2 فلاش با عملگر و فلاش داخلي دوربين Olympus C-4040Z استفاده شده است.
نورهاي تابشي سفيد ( Incandescent)
در مورد دوربينهايي كه در حالت ماكرو، فلاش دروني آنها قابل استفاده نيست، تنها روش ممكن استفاده از نورهاي تابشي سفيد و بخصوص نوع هالوژن ميباشد.
پايه لامپ را ميتوان با توجه به قيمت و امكانات شخصي تهيه نمود، اما سرپيچ آن بايد مطابق حبابهاي لامپ استاندارد باشد. حداقل بايد از 2 حباب لامپ 50 وات استفاده نمود. استفاده از اين روش نورپردازي مشكل است چرا كه حبابهاي لامپ، نقاطي با نور شديد روي جسم ايجاد ميكنند. اما اگر از جعبه انعكاسي سفيد نيز استفاده شود تا حد زيادي اين اثرات قابل كنترل خواهند بود.
تصاوير حاصله به خوبي تصاوير گرفته شده با فلاش خواهند بود. اما ممكن است كه براي بهبود روشنايي و اشباع تصوير نياز به اصلاحات نرمافزاري داشته باشد.
تنظيم تراز سفيدي براساس دماي نور براي تهيه عكسهاي خوب بسيار حياتي است. عكسهايي كه با اين روش گرفته ميشوند، حتي با تنظيم درست تراز سفيدي گرمتر به نظر آمده و نسبت به عکسهايي که با فلاش گرفته ميشوند داراي تفاوت سطوح نوري کمتري هستند كه اين حالت به علت شدت نور كمتر است.
منبع: akkasee.com
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)