این پسر حاکم عجب رفته بود تو نخ اون دختره خارجی![]()
این پسر حاکم عجب رفته بود تو نخ اون دختره خارجی![]()
قسمت روز شنبه 21 برای خودش چیزی خوبی از آب در اومده بود مخصوصا دو سکانسش رو خیلی خوشم اومد مثل سریال های دیگه سر سری نشده اولی اون جا که کسوف میشه و شهر رو نشون میده واقعا خوب بود با این اولین سریال با پرده سبز در ایران هست البته قبلش سریال های دیگه هم بودن که خیلی ضایع در اومده بودن مثل : مسافر زمان 2 و یا همین 5 خورشید که واقعا تو بعضی قسمت هاش معلومه که ماشین حرکت نداره و دومی اون سکانس تئاتر بود به زبان ایتالیایی و کلا اون سکانس خیلی خوب در اومده ولی حیف که فیلم به علت شتاب زدگی شدید تدوین مناسبی نداره![]()
امسال در تركيب بندي سريالهاي ماه مبارك رمضان شاهد يك تغيير رويه بوديم؛ تغيير رويهاي كه بسياري معتقدند در جهت رسيدن سيما به يك الگوي جديد پخش برنامههاي مناسبتي بوده است.
اين الگوي جديد قرار است در عين حفظ فضاي سرگرمكننده و مفرح در ماه رمضان به مانعي براي عبادت مردم در اين ايام تبديل نشود و يا با عدمارائه مفاهيم كم ارزش و كمديهاي سطحي فضاي معنوي مخاطبان سيما در اين ماه را بر هم نزند. اما گويا امسال به جاي اينكه اين الگو بهصورت فكر شده و برنامهريزي شده ارائه شود بهصورت كاملا خلقالساعه و دقيقه نودي ايجاد شده است.
اين موضوع را ميتوان از قربانيشدن سريال با ارزش «نردبامي بر آسمان» فهميد. بايد قبول كرد كه آخرين سريال لطيفي سريالي پخته و جمعوجور است؛ سريالي درباره يكي از مشاهير كمتر شناخته شده كشورمان؛ غياثالدين جمشيد كاشاني؛ اين سريال كه بعد از گذشت دو، سه قسمت يعني فصل كودكي جمشيد ناگهان خود را به مخاطبان جدي سيما بهعنوان يك سريال جذاب و قابل تأمل شناساند. اين نكته را هم بايد يادآوري كرد كه نردبامي بر آسمان سريالي مناسبتي نيست.
وجود دقت و وسواس در صحنهآرايي تطابقهاي تاريخي و نوع ديالوگها و از آن مهمتر مفاهيم ارائه شده توسط اين سريال همگي ارزش تأمل و تعمق بيشتري دارند. سريالي با اين توانايي در جلب رضايت مخاطب جدي تلويزيون كاملا بايد از اين شانس بهرهمند باشد كه در يك دوره زماني طولانيتر و بهصورت سريالي عادي و نه مناسبتي پخش شود. شايد مسئولان پخش سيما به اين نكته انديشيدهاند كه اين سريال بهدليل پوشش زندگي يك فرد كمتر شناخته شده، نتواند اقبال و رضايت عمومي را بهعنوان سريالي عادي جلب كند.
اما با يك نگاه به موضوع سوابق كارگردان و بالاخره تركيب عوامل ميتوان به اين نكته پي برد كه خوببودن يك سريال و استقبال مخاطب از آن امري تصادفي نيست و گنجاندن اين سريال بهعنوان سريال مناسبتي آنهم در ساعات انتهايي شب و بعد از پخش 2 سريال به نوعي هدردادن پتانسيلهاي سرگرمسازي و فرهنگسازي نهفته در اين سريال است؛ سريالي كه بهنظر كم خرج هم نميرسد.
مسئولان پخش صداوسيما حتما اين نكته را ميدانند كه سريالهاي مناسبتي كه در يك دوره زماني پخش ميشوند از لحاظ مخاطب همپوشاني دارند؛ يعني يك گروه از مخاطبان يكسان اين سريالها را مينگرند و درباره شان قضاوت ميكنند؛ قضاوتي بيرحمانه كه گاه به بايكوت كامل يك سريال منجر ميشود. اين گروه مخاطبان يعني مخاطبان برنامههاي مناسبتي مخصوصا مناسبت ماه رمضان از مخاطبان آسانگير به شمار ميروند.
اين مخاطبان معمولا سريالهاي مفرح و سريع الانتقال را بيشتر ميپسندند. بهعنوان مثال امسال سريال پنجمين خورشيد توانسته است در مقام مقايسه گوي سبقت را از رقبا بربايد و بهعنوان جذابترين سريال ماه مبارك رمضان خود را بشناساند؛ چون اولا داستان خود را بيتكلف اما جذاب روايت ميكند و در ارائه مفاهيم و حوادث خست نميورزد؛ درست بالعكس سريال عبور از پاييز كه هنوز معلوم نيست موضوع محوري آن چيست و طبيعتا مخاطب بين سردرگمي و جذابيت دومي را انتخاب ميكند.
اين امر در مورد نردبامي بر آسمان نيز صدق ميكند چرا كه اين سريال بهرغم ارزشهايش سريال سريعالانتقالي نيست و موضوع و نوع ديالوگنويسي آن تأملي را از جانب مخاطب ميطلبد كه شايد در توان مخاطب آخر شب ماه رمضان نيست. بنا براين بسياري از اين مخاطبان يا اين سريال را نميبينند يا اينكه بهصورت سر سري تنها نگاهي از سر تفنن به آن مياندازند و اين براي يكي از توليدات قابل اهميت سيما فيلم، يعني حرامشدن كامل سريال.
محمدحسين لطيفي كه تا به حال همه نوع ژانر نمايشي را در تلويزيون و سينما تجربه كرده، اين بار با ساخت مجموعهاي تاريخي خود را محك زده است
مجموعهاي كه در تقسيمبنديهاي تلويزيون بهعنوان مجموعه درجه الف محسوب شده و هزينه ساخت بالايي دارد.
نردبام آسمان، روايتي تاريخي بر مبناي زندگي غياثالدين جمشيد كاشاني، منجم، رياضيدان و كاشف عدد پي است كه در كاشان متولد شد و به دعوت حاكم سمرقند براي ساخت رصدخانهاي بزرگ به سمرقند رفت. اين مجموعه 3مرحله از زندگي او را در بر ميگيرد. معمولا روايتهاي تاريخي از اين دست از نظر ساختار و محتوا چندان در قالب آنچه آنها را سريالهاي مناسبتي ميناميم، قرار نميگيرند.
چيزي كه تا به حال در تلويزيون و در مناسبتهاي مختلف بهعنوان سريالهاي مناسبتي مرسوم بوده، اغلب در قالبي با محوريت مستقيم موضوع يا در تلفيقي از موضوعات روز با مناسبت مورد نظر ساخته شده و معمولا هم صرفنظر از موضوع انتخابيشان چنان شتابزده و با تعدادي از چهرههاي تكراري كار ميشوند كه مجالي براي بحث كيفي و ساختاري در موردشان باقي نميماند؛ در نتيجه سريالهاي مناسبتي اغلب كارهايي تاريخمصرفدار هستند كه در ايامي خاص پخش شده و سازندگان و ناظرين كيفي چندان تاكيدي بر چگونگي فيلمنامه يا ساخت آن ندارند.
مولفه اغلب اين سريالها، پخش آنها در حالي است كه يكي دو قسمت بعدي هنوز در حال فيلمبرداري و تدوين است و با اين تعريف، سريال نردبامي بر آسمان در اين فرم دستهبندي جاي نميگيرد. اين سريال با محوري تاريخي و زندگينامهاي و استفاده گسترده و متنوع از بازيگران و لوكيشنهاي متعدد، با قرارگرفتن در باكس پخش سريالهاي مناسبتي هرشبه، آنچنان كه بايد ديده نميشود. از سويي پخش سريال، هر شب و بهخصوص در ايام ماه رمضان و... به تناسب نوع ايام ويژگيهاي خاصي در مضمون و ساختار ميخواهد كه بدون آنها كاركرد مناسبي نخواهد داشت.
با در نظر گرفتن گروه مورد نظر در كاركرد پيامرساني رسانه و مخاطبيني كه قرار است به تماشاي سريال بنشينند، هرچند اين كار نسبت به مجموعههاي مناسبتي از ساختاري حرفهايتر برخوردار است اما با ريتمي كند و قصهاي طولاني، نميتواند مناسب مخاطب اين ايام باشد. البته همين ريتم كند جدا از شيوه پخش اين سريال ميتواند بهعنوان مشكل عمده اين كار هم مطرح شود. نشاندادن جزئياتي كه نه چندان در بستر تاريخي ماجرا و نه در تعريف كاراكتر اصلي تاثيرگذار است از همان قسمتهاي اول اين مجموعه، نوعي وقتگذراني است و بعد يكمرتبه با ورود به قسمت بعدي 20 سال ميگذرد و بازيگراني كه در قسمت قبل بودند، از صحنه خارج و عده ديگري وارد ميشوند و اين در ساختار روايت، نوعي عدمتعادل ايجاد ميكند.
از سويي صرفنظر از ريتم، ميزانسندهي و هدايت اين تعداد بازيگر كار مشكلي است كه لطيفي با تجربههاي موفقي كه تا به حال داشته از پس آن خوب برآمده اما انتخاب اول او، وحيد جليلوند در نقش اصلي كمي كار را مشكل كرده است. هرچند فرم چهره و صداي او در نقشي تاريخي بهعنوان جمشيد كاشاني به هويتبخشيدن به نقش تا حدي كمك كرده اما در بسياري از صحنهها او هنوز در كسوت يك گوينده است آن هم بيشتر گوينده راديو؛ به اين معني كه بهرغم اينكه فن بيان جليلوند، در اداي اين ديالوگهاي تاريخي مناسب چنين نقشي است، ميميك مناسب براي نشاندادن حالتهاي عاطفي و بيانكردن عواطف مختلف در چهره، در فرم بازي او ديده نميشود.
فرم صورت، نگاههاي تخت، لحن يكنواخت و اغلب مونوتن اين بازيگر باعث شده كه مخاطب خيلي با اين كاراكتر همراه نشود چون فرم چهره بازيگر مثلاً در مواردي كه بايد حاكي از عشق و ايمان و عرفان و... باشد همه يك شكل است. او هرچند بهعنوان نخستين بازي (به جز نقش كوتاه او در يك سريال در سالهاي گذشته) خوب توانسته در جاهايي خود را نشان دهد، اما انتخاب خوبي براي نقش اول يك سريال پر طمطراق تاريخي نيست.
حضور ويشكا آسايش هم در نقش «آي بانو» هرچند به تنوع بازيگران كمك ميكند اما بهرغم قابليتهاي زيادي كه اين بازيگر دارد، يادآور تثبيت او در نقش قطام در سريال امام علي است؛ همان قطامي كه دلبري ميكند و به هواي كينه شديد و انتقامگرفتن، شمشير ميكشد.
در سريالهاي شخصيتمحور و زندگينامهاي مثل نردبامي بر آسمان چيدمان دقيق بازيگران اهميت زيادي دارد و بازيگران بايد از نظر لحن، قدرت بازيگري و جنس بازي تقريبا همسطح باشند و اگر نيستند در بازيگيري تصحيح شوند اما در اين كار چه در لحن و اداي كلمات و چه در قدرت بازيگري اين تناسبات ديده نميشود؛ بهخصوص بازي بازيگران مقابل، اغلب همسطح نيست و همخواني ندارد. لحن دو بازيگر اصلي (جمشيد و معين) در حرفزدن بهخصوص وقتي ديالوگ بين اين دو نفر ردوبدل ميشود، آنقدر متفاوت است كه هر لحظه انتظار داري معين ( با بازي برزو ارجمند) از چارچوب سريالي تاريخي خارج شود و خودماني حرف بزند؛ از طرفي جليلوند هم همان صلابت گويندگي را به فرم اغراقآميزي حفظ كرده است. اين عدمهماهنگي بين بازيگران ديگري هم ديده ميشود.
بازي شبنم قليخاني، كليشه كمرنگي از فداكاري بيمزدومنت با چهرهاي معصومانه (يادآور نقش او در مريم مقدس) است و كاراكتر جمشيد در مقابل تا حدي سطحي طراحي شده و بازي او و شبنم قليخاني در نقش «ويس» و كنش و واكنشهاي احساسي آنها كاملا مصنوعي است. از طرفي ويشكا آسايش با نگاهي عميق و حركاتي معنيدار و استفاده مناسب از ژستهاي نمايشي، بازي پررنگ تري مقابل جليلوند دارد و غلبه شخصيت جمشيد بر آيبانو در متن فيلمنامه با اين فرم بازي خيلي قابل باور نيست.
البته بخشي از اين عدمهماهنگي علاوه بر بازيها به فيلمنامه برميگردد. در متن روايت به شخصيت جمشيد و زندگي و افكار او خيلي نزديك نميشويم و فاصله زيادي بين او و مخاطب حفظ ميشود بهخصوص لحن بياحساس و دكلمهوار بازيگر اين نقش به اين فاصله دامن ميزند. جليلوند بهنظر ميآيد بالقوه براي چنين نقشهايي مناسب باشد اما اين قوه در سريال تبديل به فعل نشده و در لحن و نوع بازي او حضور دوربين منعكس است و در بيشتر قسمتها واكنشهايش خالي از حضور دوربين نيست و اين باعث شده بين اين كاراكتر و مخاطب، فاصلهگذاري عميقي ايجاد شود.
روايت سريال از بسياري مسائل كه شايد بهتر بود در فيلمنامه عميقتر به آن پرداخته ميشد، سريع ميگذرد و فرصتي براي همدلي با نقش محوري و سرنوشت او باقي نميماند و از آنجا كه در نمايش زندگي يك شخصيت تاريخي در زماني محدود و بازنمايي فرازوفرودهاي زندگي او، كثرت و تنوع زيادي در اتفاقات وجود دارد، شايد بهتر بود با دستچين مناسبي از اتفاقات، موضوعات مهمتر به شكلي عميقتر نمايش داده ميشد تا اينكه صرفاً به بازگويي زندگي جمشيد با خط كمرنگي از درام و كنشهاي دراماتيك اكتفا شود. وفاداري به متن تاريخ در روايت يك اثر تاريخي هرچند حرف اول را ميزند اما لازمه هر اثر نمايشي، پررنگبودن وجوه دراماتيك و تاثيرگذار داستان است كه سبب شكلگيري كشمكشهاي لازم در يك درام ميشود.
اما تصويرهاي سريال تا حد زيادي آن را از سريالهاي معمول سيما جدا ميكند و برخلاف ساير كارها بهعلت تصويربرداري با دوربين اچدي، تصويرها از نظر كيفيت بصري، بهخصوص در رنگ و نورپردازي در لوكيشنهاي متعدد به كمك طراحي صحنه، چشمنواز از كار در آمده و بهخوبي حالوهوا و فضاي يك روايت تاريخي را شكل دادهاند.
طراح گريم سريال «نردبام آسمان» با بيان اين كه سعي ميكنم در چهرهپردازي چندان غلو نكنم، درباره تعامل چهرهپرداز و بازيگر گفت: به هنگام اجراي گريم مرتب با بازيگر صحبت ميكنم و به او ميگويم كه چكار انجام ميدهم؛ نظر خودش را هم درباره گريم ميپرسم. اينكه اصولا با گريمش ارتباط برقرار ميكند يا نه؛ بنابراين محال است بازيگري را عليرغم ميلش نسبت به گريم از روي صندلي گريم بلند كنم.
محسن بابايي در پاسخ به اين پرسش كه آيا مثبت و منفيبودن شخصيتها، در طراحي گريم بازيگران تاثيرگذار و مشهود است؟ گفت: من هميشه از ويژگيهاي صورت خود بازيگر استفاده ميكنم و جزء گريمورهايي هستم كه سعي ميكنم در انتخاب بازيگران خيلي دقت كنم. معمولا بازيگري را انتخاب ميكنيم كه ويژگيهايي كه ميخواهيم در او وجود داشته باشد. هيچگاه در گريم كاري نميكنم كه تماشاگر بفهمد اين شخصيت منفي است؛ البته بعد روحاني هم به او نميدهم.
وي ادامه داد: براي انتخاب بازيگران درجه دو و سه، گاه ميگويم از تمام بازيگراني كه نامزد ايفاي نقش هستند، عكس بگيرند؛ بعد از دستيارانم ميخواهم كه روي اين عكسها را بپوشانند و فقط چشمهايشان باز باشد. يك بار از اول تا آخر به اين عكسها نگاه ميكنم، هر كدام من را براي نقش مورد نظر مرا جذب كرد، آن بازيگر را انتخاب ميكنم.
محسن بابايي در پاسخ به پرسشي درباره تمهيدي كه وي براي نمايش گذر زمان بر روي چهره شخصيتها، در گريم سريال «نردبام آسمان» بكار بستهاست؟ گفت: در اغلب پروژههايي كه كار ميكنيم همانند همين سريال «نردبام آسمان»، آن قدر در مضيقه مادي هستيم كه پروژه حتي نميتواند به موقع هزينه گروه را بپردازد. مشكل اقتصادي باعث ميشود كه به ما بگويند براي گريم همه بازيگران تنها يك ساعت وقت داريم؛ حال فرقي نميكند كه ما بايد 10 بازيگر را گريم كنيم يا يك بازيگر. خوب طبعا در چنين شرايطي من نميتوانم گريم خاصي انجام دهم. تمهيدم اين است كه از طريق مو، رنگ مو و رنگ سر و صورت اين گريم را تا آن جا كه ميتوانم به واقعيت نزديك كنم.
طراح گريم سريال «نردبام آسمان» تاكيد كرد: اغلب پروژههاي ما، زمان و بودجهي كافي براي اجراي گريم خاص در اختيار ندارند. شايد در پروژهاي مانند «مختارنامه» چنين زمان و هزينهاي را قائل شوند، اما در «نردبام آسمان» ما اين وقت را نداشتيم.
او در پاسخ به پرسشي درباره مستنداتي كه در طراحي گريم اين سريال در اختيار داشته، به تعامل با نويسنده اشاره كرد و گفت: من از اطلاعات نويسنده دربارهي شخصيتها بسيار استفاده ميكنم.
بابايي سپس به اين پرسش كه آيا مستنداتي كه براي طراحي گريمها در اختيار داشته از طريق نويسنده بدست آوردهاست؟ گفت: بخش مهمي از آن اين گونه بدست آمدهاست؛ چرا كه نويسنده است كه اين شخصيتها را خلق ميكند. هيچكس از ما نميتواند بگويد غياثالدين چه شكلي بوده است. هركس تصور خودش را دارد و براساس آن تصور او را در ذهن نقاشي كردهاست. آفرينش شخصيتها با نويسنده است. او درباره شخصيتها به من ميگويد؛ كارگردان هم درباره برخي ويژگيهاي شخصيتها با من صحبت ميكند و آن وقت من هستم كه با شناخت و علمي دارم، از بعد زيباييشناسي جزئياتي را به آن شخصيت اضافه ميكنم چرا كه سليقهي تماشاگر را ميدانم.
او در پاسخ به اين پرسش كه آيا اسناد و مداركي از نحوهي آرايش ايرانيان در دوره غياثالدين جمشيد كاشاني بدست آمدهاست؟ اظهار كرد: من تمام كتب تاريخي را مطالعه كردم؛ امروزه ميتوانيم بگوييد مردم سه هزار سال قبل چگونه فكر ميكردند، ايدئولوژيشان چه بودهاست. حتي چگونه لباس ميپوشيدند؛ اما نميتوانيم بگوييم چگونه آرايش ميكردند.
محسن بابايي در پايان درباره دوره تاريخي سريال «نردبام آسمان» به خبرنگار ايسنا گفت: دوران غياثالدين جمشيد كاشاني، اوج دوران صوفيگري در ايران بودهاست. ضمن اين كه ايرانياني كه به شيعه گرايش داشته و اهل بيت (ع) را دوست داشتند، سبيل بلند ميگذاشتند؛ براي همين من براي وحيد جليلوند سبيل بلند گذاشتم. در اين سريال من خيلي راحت نشان ميدهم كه حاكم با اين كه فردي مذهبي است اما آدم خوبي نيست و حكم ارتداد غياث را صادر ميكند. براي نشان دادن اين ويژگي چندان در گريم غلو نشده بلكه سعي كرديم بازيگري را انتخاب كنيم كه با اعمال گريم اين شخصيت را بهتر تداعي كند.
دكتر علي اكبر ولايتي(مشاور تاريخي سريال «نردبام آسمان»)، محمدحسين لطيفي (كارگردان اين سريال) و دكتر رضا پورحسين (مدير شبكه چهار)، شامگاه هشتم شهريور ماه درباره سريال علمي - تاريخي «نردبام آسمان» و ويژگيهاي دوران غياثالدين جمشيد كاشاني به بحث نشستند.
در اين نشست كه در قالب برنامه «دو قدم مانده به صبح» انجام شد، لطيفي اعلام كرد كه مراحل فني اين سريال هم چنان انجام ميشود و تنها دو - سه قسمت جلوتر از پخش هستند.
به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون، در بخشي از اين نشست محمدحسين لطيفي در پاسخ به اين پرسش چه شد سراغ غياثالدين جمشيد كاشاني و حوزه سمرقند رفتيد؟ گفت: خدا را شاكرم كه ساخت اين سريال را بر دوش من گذاشت. در طي ساخت اين سريال با تاريخ پرافتخار علمي ايران آشنا شدم؛ چراكه وقتي ما درگير كار هستيم بخشي از ساعات مطالعاتي ما نابود ميشود؛ در اين مسير جناب دكتر ولايتي را خيلي اذيت كرديم و به ايشان زحمت داديم. ايشان سهم بزرگي از كار را برعهده داشتند.
وي يادآور شد: پيش از ساخت «نردبام آسمان»، آقاي يدالله صمدي به همراه آقايان ترابي و دانشمند، ساخت مجموعهاي را به نام «شهر آشوب» را در سيما فيلم آغاز كرده بودند كه به حوادث پس از مرگ جمشيد ميپرداخت و با معينالدين همراه ميشد. قرار بود بعد از اين بخش، كودكي غياثالدين را تصوير كنند ولي به دلايلي كه براي من مشهود نيست اين كار متوقف ماند و آقاي صمدي انصراف دادند و مسؤوليت برعهده من گذاشتند.
لطيفي خاطرنشان كرد: بعد از مطالعه فيلمنامه، احساس كردم با بخشي از آن نميتوانم ارتباط برقرار كنم؛ چرا كه تاريخ را به صورت خشك روايت ميكرد. بنابراين زحمت نگارش را بردوش آقاي حامد عنقا گذاشتيم و حدود 10 ماه فيلمنامه اوليه كار برد.
كارگردان «نردبام آسمان» درباره تطابق اين سريال با مستندات تاريخي، اظهار كرد: نميتوانيم بگوييم حوادث اين سريال نعل به نعل تاريخ است؛ چرا كه زندگي اشخاص بزرگ در تاريخ نوشته نميشود، اما سعي كرديم به موضوعات تاريخي متعهد بمانيم.
***در ادامه اين صحبتها، دكتر ولايتي خاطرنشان كرد: محمدحسين لطيفي در مورد بنده ابراز محبت كردند وگرنه من كار زيادي براي اين پروژه نكردم. كار اصلي را آقايان انجام دادند. من گاه سر صحنه حاضر ميشدم و سختي كار را حس ميكردم؛ گاه ميشد آنها در طول روز تنها دو 2 دقيقه فيلم ميگرفتند. وقتي از نزديك اين صحنهها را شاهد هستيم متوجه خواهيم شد كه گرفتن ثانيه به ثانيه يك فيلم چهقدر سخت است.
مشاور تاريخي سريال «نردبام آسمان» سپس ادامه داد: در اين كار سعي كردم فيلمنامه از يك چارچوب تاريخي خارج نشود و در حقيقت با تاريخ تطابق داشته باشد. ممكن است برخي اهل تاريخ برخي چيزها را در فيلم ببينند و بگويند چنين چيزي را در هيچ نسخ تاريخي نديدهايم؛ من هم تصديق ميكنم؛ اما بدون جاذبههاي نمايشي، امكان ساخت فيلمي جاذب نيست كه در عين حال بتواند برخي افتخارات تاريخي را بيان كند. خود كساني كه اين فيلم را تهيه كردهاند هم مدعي نيستند كه مو به مو آنچه در كتابها آمده را آوردهاند.
دكتر ولايتي توضيح داد: در تاريخ ما دو قاضيزاده داريم؛ قاضيزاده چلبي از برادران كرد ما بودهاست؛ بدون ترديد همكاري و همراهي قاضيزاده رومي با غياثالدين جزء مسلمات تاريخ است؛ اما جزييات جزء جاذبههاي فيلم است.
او از غياثالدين جمشيد كاشاني به عنوان ستارهاي ياد كرد كه در قرن هشتم و نهم هجري زندگي ميكردهاست و ادامه داد: ايشان براساس تحقيقات استاد طباطبايي در سال 790 هجري قمري به دنيا آمد؛ در مقدمه «زيج تسحيلات» آماده است كه سال فوت ايشان 832 هجري قمري است و اين تأليفات به همين عمر كوتاه او برميگردد. غياثالدين در رصدنامه سمرقند فوت كردهاست.
***در اين بخش دكتر پورحسين به بيان اين مطلب پرداخت كه در سريالهاي تاريخي دغدغهاي وجود دارد و آن اينكه جعل تاريخ نشود و كار در عين حال جذاب باشد كه كار بسيار دشواري است.
او سپس از لطيفي خواست كه توضيح دهند در سفري كه به سمرقند داشته چه ديده و چهقدر در تاريخ سمرقند و دوران غياث غرق شدهاست؟
وي هم چنين اين نكته را مطرح كرد كه اخيرا برخي منتقدان ميگويند آنچه ما از غياث در سريال «نردبام آسمان» ديديم اثري از رياضيات نبود و بالاخره چه زمان وارد مسايل علمي ميشويم؟
لطيفي در پاسخ به پرسش آخر گفت: ما وارد قصهي يك شخصيت علمي شديم كه به اين موضوعات هم بپردازيم؛ دلم ميخواست بيش از همه جوانان ايران مخاطب اين سريال باشند؛ آنها اميدهاي ايران هستند. اگر از 70 ميليون ايراني پنج جوان يا ديدن اين سريال به شوق بيايند و به سمت علم بروند ما كار خود را كردهايم. پس قاعدتا به سمت علم حركت كرديم.
او با بيان اين كه سوابق ما در سريالهاي علمي - تاريخي چندان درخشان نبود، ادامه داد: وقتي سنگين و ثقيل صحبت ميكنيم بيننده جوان و پا به سن گذاشته را از دست ميدهيم؛ تمام تلاش ما اين بود كه هم درست به شخصت علمي غياثالدين بپردازيم و هم كاري را تحويل دهيم كه كسلكننده نباشد.
كارگردان «نردبام آسمان» درباره سفر خود به سمرقند گفت: به سمرقند رفتيم چراكه بايستي آنجا هم فيلمبرداري ميكرديم؛ اما از آن جا كه ازبكستان جزء كشورهايي است كه ورود به آنجا بسيار سخت است و زمان 5 - 6 ماه كار ما در اين كشور زمان ميبرد و ما در شرايطي نبوديم كه اين كار انجام دهيم، از برخي نقاط سمرقند عكس گرفتيم و به صورت پرده سبز كار را انجام داديم.
وي ادامه داد: سفر به سمرقند برايم خيلي خوب بود. خاطرهاي از آنجا دارم كه وقتي با آقاي نجاريان وارد يكي از قلعهها شديم، خانمي كه به زبان تاجيكي مسلط بود مترجم ما شد؛ او در ميان حرفهايش گفت بخاراي ايران و همين مساله باعث شد كه به من احساس غرور دست دهد.
***دكتر ولايتي نيز در ادامه در پاسخ به اين پرسش كه آيا در دوران غياثالدين جمشيد كاشاني عمل سزارين انجام ميشده كه در سريال نشان داده شد وي به اين روش به دنيا آمدهاست؟ گفت: اصل سزارين، رستمانه بودهاست؛ يعني قبل از اينكه سزاري در ميان باشد، به دليل سختي زايمان پهلوي رودابه را شكافتند تا رستم به دنيا بيايد. اين مساله در تصاويري كه از شاهنامه هست، وجود دارد. بنابراين پيش از اينكه اين عمل زايمان رومي باشد ايراني است و سابقهاي به قدمت شاهنامه دارد. بنابراين اگر جمشيد بن مسعود طبابت ميكند و با اين عمل به دنيا ميآيد، جاي تعجب نيست.
وي سپس ادامه داد: بسياري از كارهاي اساسي جراحي توسط ايرانيها صورت گرفته است. براي مثال ضدعفوني كردن توسط الكل توسط رازي انجام شدهاست. پس اگر شما سزارين يا رستمانه را ميبينيد در اين سريال تعجب نكنيد.
***به گزارش ايسنا، محمدحسين لطيفي در اين نشست كه در قالب برنامه «دو قدم به صبح» برگزار شد، درباره تاثير سريال «نردبام آسمان» بر مخاطب جوان، خاطرنشان كرد: خاطرم هست كه سالها پيش از اين زماني كه نوجوان بودم كتابي به دستم افتاد كه «فرهنگ اسلام در اروپا» نام داشت؛ اين كتاب تاثير بسياري بر من گذاشت. اين سوال براي من وجود دارد كه چرا يك جوان ايراني آنقدر پا پس زدهاست و فكر ميكند علم آن ور مرزها است. درست است كه آنها بسيار پيشرفت كردهاند، اما بايد بدانيم كه آنها شاگرد پدر بزرگان ما هستند؛ رسيدن به خود باوري يك آغاز ميخواهد؛ بحث من در اين سريال اين است كه غياثالدين در دورهاي سرآمد علم دنيا ميشود؛ يك جوان بايد فكر كند كه ميتواند. شاگرد ميتواند از استاد پيشي بگيرد. اما نياز به انگيزه دارد؛ اميدوارم با ساخت اين سريال اين اتفاق بيفتد.
كارگردان «نردبام آسمان» در پاسخ به پرسشي دربارهي انتقاداتي كه دربارهي لحن و گويش امروزي اين سريال مطرح ميشود، گفت: سعي كردم اين شجاعت را داشته باشم كه حركتي به سمت ادبيات و گويش مردم امروز داشته باشم؛ آن ادبياتي كه تا امروز در سريالهاي تاريخي داشتيم درست نيست. اگر همكار ديگر من هم اين كار را كرده بود برايش احترام قائل بودم. استفاده از كلمات نامأنوس باعث ميشود كه بيننده متوجه بسياري از ديالوگها نشود؛ بنابراين استفاده از كلمات فاخر قابل فهمتر در اين سريال عامدانه بودهاست. انشاءالله در آخرهاي سريال گوش بيننده به اين لحن عادت كند؛ اين حس نابود شود و بيننده احساس قرابت بيشتري با سريال پيدا كند.
***دكتر پورحسين در پايان صحبتهاي لطيفي، ساخت كارهاي تاريخي را جذاب و بسيار سخت دانست و افزود: قصد ما اين است كه پس از 100 جلسه صحبت درباره تاريخ ايران به مخاطب بگوييم كه اصالت قوي داشتيم و ميتوانيم در سايه انقلاب اسلامي قلههاي علمي را يكي پس از ديگري فتح ميكنيم؛ و البته در برخي زمينهها كارهاي بزرگ و شگرف انجام شدهاست.
برزو ارجمند كه با بازي در سريال «نردبام آسمان» دومين ايفاي نقش در سريالي تاريخي را پس از «زمان شوريدگي» (به كارگرداني محمدعلي نجفي) برعهده دارد در پاسخ به اين پرسش ايسنا كه آيا دوست دارد به بازي در سريالهاي تاريخي ادامه دهد؟ گفت: برايم فرقي ندارد كه در سريالي تاريخي يا طنز، معاصر و غيره بازي كنم؛ مهم آن است كه نقش خوبي را بازي كنم.
اين بازيگر درعين حال مشكلات بازي در سريالهاي تاريخي را به مراتب بيشتر از سريالهايي دانست كه قصههاي روز دارند و به خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران افزود: از زماني كه بازيگر پاي ميز گريم مينشيند مشكلاتش براي بازي در سريالهاي تاريخي آغاز ميشود و ضمن اينكه نوع لباس، گرماي شديد يا سرماي شديد هوا و محل استراحت نيز بر مشكلات ميافزايد. اما به هرحال من تجربه در سريالهاي تاريخي را دوست دارم.
برزو ارجمند با ابراز علاقهمندي نسبت به نقشي كه در سريال «نردبام آسمان» ايفا ميكند اظهار كرد: با حضور دراين سريال، چهارمين همكاري من با محمدحسين لطيفي به ثبت ميرسد و از اينكه اين همكاري درحال ادامه پيداكردن است بسيار خوشحالم.
اين بازيگر توضيح دربارهي نقشي كه در سريال «نردبام آسمان» بازي ميكند را دشوار خواند و درعين حال افزود: دراين سريال نقش معينالدين را بازي ميكنم كه خواهرزادهي غياث است.
وي با اشاره به اينكه رابطهي خوبي با وحيد جليلوند بازيگر نقش «غياثالدين جمشيد كاشاني» ايجاد كرده، ادامه داد: از آن جا كه در قسمتهاي بسياري من و آقاي جليلوند با هم همبازي هستيم بده و بستان خوبي بين من و ايشان برقرار شده است و از اين روند راضي هستم.
برزو ارجمند در ادامه اين گفتوگو با بيان اين كه « وقتي فيلمنامهاي كامل در اختيار بازيگر قرار بگيرد كه بتوان آن را تحليل و ارزشگذاري كند، مسلما بهتر ميتواند از ايفاي نقش برميآيد.» دربارهي ناقصبودن فيلمنامه برخي سريالها و لطماتي كه به كار بازيگر وارد ميشود گفت: طبيعي است كه وقتي فيلمنامهاي كامل در اختيار بازيگر قرار ميگيرد او ميتواند براي نحوهي بازي خود نقشه بكشد و مشخص كند كه چگونه ميخواهد آن نقش را بازي كند.
اين بازيگر در پايان اضافه كرد: گاهي در برخي سريالها از جمله كارهايي روتيني كه بازي ميكرديم اتفاق ميافتاد كه فيلمنامه كامل نباشد. غيرقابل انكار است كه اين شرايط به بازي بازيگر لطمه ميزند، اما گاه وضعيت به گونهاي است كه بايد يكسري كارها به آنتن برسد.
این چیزا رو دیشب نشون دادن؟ من ندیدم! تکرارش کیه؟
تو فیلم دیشب به دختره تجاوز شد؟! سر چی مرد؟ خودکشی کرد؟ پسره محمود چی؟ اونم خود کشی کرد؟
من هی حواسم اینور اونور بود ندیدم!
آخرسم کار خودشو کرد! دختره هم که یه جوریش شده بود خود رو کشت! پسر جمشید هم می خواد خون پسر حاکم رو بریزه!
راستی این هوشمند چقد شبیه الموالم هست! فرقه ای هم که داره مثل فرقه اساسیونههمون قاتلا که دختر عبد الغفور هم جزوشون بود
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)