اینجا بیژن افتاده زندون؟ دستش دسبند زده شده!؟![]()
اینجا بیژن افتاده زندون؟ دستش دسبند زده شده!؟![]()
سریال تاریخی خوبیه منکه از دیدنش لذت میبرم . واقعا انسان با دیدن اینجور سریالهای تاریخی اخلاق عمومی اجتماع دستش میاد و رفتار امروز ملت رو هم در بعضی مسایل میتونه حدس بزنه . تاریخ همیشه اموزندست .
در مورد عکس بالا این دست بند که از دستش داره میافته دستبندهای زندانیهای قدیم اینقدر کشکی بوده .
این دختره ایران میخواد با اون یارو که باش رقصید ازدواج کنه؟؟؟
فعلا نامزد کرده!!
تو جایی که تو کافه فردوس ایران داشت از بیژن خداحافظی میکرد، بیژن یه لحظه چشمش افتاد به دست راست ایران دید رینگ فینگرش!حلقه داره... اصلا تو عکس زیر معلومه دیگه...ببین:
یکم تاریخ بخونید
اون که ایران رو مخشو زد علیرضا پسر سوم و مورد علاقه رضا شاه بود
مگه ندیدید بهش میگفتن شاپور علبرضا
علیرضا در سال 41 البته سالشو دقیق نمی دونم
در یه سانحه هوایی کشته شد
اون موقع ولیعهد محمد رضا شاه بود
اما تابلو بود تو چشم های سحر جعفری جوزانی اسپرس زده بودن اشکش قطع نمی شد
يك منتقد ضمن تمجيد از سريال تاريخي «در چشم باد» گفت: متن اين مجموعه مانند بسياري از سريالهاي ايراني خيلي فشرده نيست و بسياري از سكانسهاي اين مجموعه، كـشدار است.
شهرام جعفرينژاد در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران، افزود: به علت بودجه صرف شده و سختيهاي توليد «در چشم باد»، گروه سازنده يا مسؤولان سيما مايل نيستند كه اين سريال در 20، 30 قسمت به پايان برسد؛ اين درحاليست كه اين مجموعه، ميتوانست اثري بسيار عالي در 26 قسمت باشد و خيلي از سكانسهاي آن در مرحلهي تدوين كوتاهتر شود.
صاحبامتياز و مديرمسؤول مجله «صنعت سينما» با اشاره به كارگرداني «در چشم باد» تأكيد كرد: يكي از امتيازات «در چشم باد» ميزانسنهاي كارگرداني آن است؛ علاوه بر آن مسعود جعفري جوزاني با وجود تعدد شخصيتهاي سريال و تنوع سبك نقشآفرينان آن، توانسته بازي آنان را يكدست كند.
او اضافه كرد: برخلاف بسياري از سريالهاي تاريخي و پرهزينه سيما كه كارگرداني در مقايسه با جلوههاي ويژه و صحنهپردازي چندان به چشم نميآيد و كارگردان در حد تكنسيني عمل ميكند كه صحنهها را رفع و رجوع ميكند، جعفري جوزاني عملكرد خيلي خوبي در «در چشم باد» داشته است.
جعفرينژاد با اشاره به بازيگري، جلوههاي ويژه و صحنهپردازي «در چشم باد» گفت: بازيهاي بازيگران اين سريال، حرفهيي و صحنهپردازي آن در حد مطلوبي است؛ البته خيلي از عناصر با جلوههاي ويژه رايانهيي به صحنهها اضافه شده كه بسيارخوب و باورپذير است. در واقع «در چشم باد» يكي از مجموعههاي ماندگار سيماست.
او دربارهي ميزان رعايت شدن مرز آرايش و گريم در چهرهپردازي بازيگران اين سريال تأكيد كرد: سازندگان «در چشم باد» به خوبي اين مرز را رعايت و متناسب با شخصيتها چهرهپردازي كردهاند. به عنوان نمونه نزديك بودن گريم نقش ايران (با بازي سحر جعفري جوزاني) به مرز آرايش به علت فرنگي مآب بودن اوست البته غليظ تر شدن چهره پردازي دختري سنتي مانند فخرالسادات (با بازي لاله اسكندري) در قسمتهاي اخير از نزديك بودن زمان عروسي نشات ميگيرد.
اين منتقد اضافه كرد: مهم است كه چهرهپردازي به باورپذيركردن شخصيت كمك كند، بنابراين هر گونهي پررنگي را نميتوان آرايش غليظ تلقي كرد.
او در ادامه با بيان اينكه «در چشم باد» مانند «هزار دستان» به مردم كوچه و بازار و آيينهاي سنتي پرداخته است، گفت: برخلاف بسياري از سريالهاي تاريخي ايراني، اتفاقات «در چشم باد» در كاخها، دربارها و طبقات بالا نميگذرد و اين سريال به خوبي فرهنگ عاميانه و اوضاع اجتماعي دوران پهلوي را به تصوير كشيده است.
جعفرينژاد در پايان دربارهي عملكرد جوزاني در انتخاب عناصر فرهنگ عاميانه به منظور به تصويركشيدن براي مخاطب ميليوني سيما گفت: نحوه اين گزينش مهم است؛ اما در هيچكدام از آيينهاي به تصوير درآمده در اين سريال تاكنون خطايي صورت نگرفته و واقعيتها بيان شده است. درواقع «در چشم باد»وقايع تاريخي و فرهنگ عاميانه را به خوبي در آميخته است.
يك منتقد گفت: فضاسازي، بازيگري و امور فني و اجرايي «در چشم باد» خوب است، اما مشكل اصلي آن ريتم كند داستاني فيلمنامه است.
شاهين امين در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) افزود: دراين سريال بيش از اندازه بر برخي از جزييات تمركز شده است؛ بهگونهاي كه برخي ديالوگها و سكانسها مانند مهمانيها بسيار طولاني هستند؛ در صورتي كه چنين صحنههايي ميتوانست خيلي كوتاهتر باشد.
او تاكيد كرد: مشكل فقط تدوين نيست، بلكه ريتم طولاني داستان است كه بهطور موجز در فيلمنامه گنجانده نشده است، اما اگر اينگونه عمل ميشد احتمالا هم ساخت «در چشم باد» با سرعت بيشتري به اتمام ميرسيد هم سريال ريتم جذابتري پيدا ميكرد؛ چون در برخي قسمتها اتفاقات خيلي كمي رخ ميدهد بهگونهاي كه اگر بيننده يك قسمت در ميان سريال را ببيند «چيزي را از دست نميدهد»
سردبير ماهنامهي «سينماي پويا» با اشاره به سريال ماندگار «روزگار قريب» ساخته كيانوش عياري و مقايسه آن با سريال «در چشم باد» اظهار كرد: اين سريال- كه نمونهي بسيار موفقي بود- با هزينهي بسيار كمتري نسبت به «در چشم باد» ساخته شد و موضوع محوري آن جذابيت دراماتيك چنداني نداشت، اما در هر قسمت از اين سريال اتفاقاتي رخ ميداد بهگونهاي كه بييننده به ديدن قسمتهاي بعدي تشويق ميشد، اما ريتم كند «در چشم باد» -با وجود زحمتهاي زيادي كه براي آن كشيده شده است- به سريال ضربهي اساسي زده و باعث ايجاد فاصله بين مخاطب و اثر شده است.
امين درادامه با اشاره به ساختههاي پيشين مسعود جعفري جوزاني - نويسنده و كارگردان «در چشم باد»- گفت: در كارنامهي كاري جعفري جوزاني فيلم «شير سنگي» وجود دارد كه يكي از بهترين آثار سينماييهاي ايراني است. اگرچه فيلمهاي بعدي او موفقيت «شيرسنگي» را تكرار نكردند، اما جوزاني با ساخت همين چند فيلم نشان داد كه كارگردان توانايي است.
او اضافه كرد: جوزاني چند سال درگير ساخت «در چشم باد» بود و به همراه همكارانش بسيار براي توليد آن زحمت كشيد و سريال را با دقت فراوان ساخت و از بازيگران خوبي در كنار فضاسازي مناسب استفاده كرد. «در چشم باد» سريال قابل قبولي است كه سطحش خيلي بالاتر از سريالهاي سيماست با اين حال انتظار بيشتري از آن ميرود.
سردبير ماهنامهي «سينماي پويا» دربارهي پخش «در چشم باد» پيش از «افسانهي جومونگ» در مقطعي و تفاوت فاحش ريتم اين دو سريال با وجود بالاتر بودن ارزش هنري اين سريال ايراني گفت: «مسوولان سيما بايد شرمنده باشند كه سريالهاي بنجل كرهيي و ترك را ميخرند، بازيگران آن را چهره ميكنند اما در ساخت سريالهاي ايراني درست فكر نميكنند؛ البته فكركردن به معناي پول خرجكردن نيست، بلكه برنامهريزي و مديريت درست است»، البته باعث افتخار تلويزيون ايران است كه كيانوش عياري و مسعود جعفري جوزاني براي آن سريال ميسازند.
او با اشاره به عملكرد تلويزيون در زمينهي ارتقا يا كاهش سطح سليقهي مخاطب اظهار كرد: سيما روزبهروز سطح سليقهي مخاطب را پايينتر ميآورد؛ البته «در چشم باد» سريال آبرومند تلويزيون است. اين درحاليست كه سيما مجموعههاي مشابه و بنجل زيادي را در طول سال توليد و پخش ميكند كه سازندگان برخي از آنها با مخلوط كردن داستان دو سريال قبلي، مجموعهي ديگري را ميسازند و تنها خاصيت آنها مشغولكردن يك عده ازعوامل است. مسؤولان سيما بينندگان را چه فرض ميكنند كه اينگونه به شعور آنان توهين ميكنند؟ جالب اينجاست كه با پايان هريك از سريالهاي نخ نما شده، نقد 1، 5، 6، 7 براي آن برگزار ميكنند.
اين منتقد با بيان اينكه نحوهي پخش سريالها برجذب مخاطب تاثير دارد، تاكيد كرد: زماني كه مجموعهاي هر روز روي آنتن ميرود، بخش عمدهاي از مردم آن را ميبينند، البته استقبال زياد مخاطبان از يك سريال معيار بالابودن كيفيت آن نيست. سريالهايي مانند «افسانهي جومونگ» معيارهايي دارد كه باعث جذب مخاطب ميشود كه شامل نوع قصه، روابط شخصيتها و ريتم ميشود. ما نيز ميتوانيم از آنها استفاده كنيم،البته اكنون سريال تركي از روي آنتن سيما ميرود كه توليدات مراكز استانها از آن بسيار بهتر است.
او تاكيد كرد: استقبال از سريالهايي مانند «افسانهي جومونگ» نبايد به چماقي بر سر ديگر سريالها تبديل شود. مجموعهي «در چشم باد» اگرچه ضعفهايي دارد، اما ارزش ديدن دارد چون زحمات كشيده شده براي آن به چشم ميآيد.
امين در پايان پيشنهاد داد كه توليدات موفق سيما پس از مدتي دوباره پخش شوند.
بله دقیقا!
البته من شنیدم که جریان مرگ علیرضا، توسط رژیم شاهنشاهی برنامه ریزی شده بود تا علیرضا در یک سانحه بمیرد... البته میگم شنیدم...(شنیدن کی بود مانند دیدن..!)![]()
چه جالب !
چه شباهتی هم داشت این علیرضا
بیچاره ایران
زرشک...
آخرش این دختره دهاتی میاد تو سریال...
منظورم همبازیه بیژنه...
چندش...
در ضمن داشتنه ایران لیاقت می خواد که آقا بیژن نداره...![]()
Last edited by N.E.G.A.R; 29-10-2009 at 14:23.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)