دوست عزیز
مشکل این نوع نگرشی که شما نسبت به نقش زن و مرد دارین اینه که "ساختارهای عرفی" رو تماما صحیح میدونید و مبنای قضاوت ها و تصمیم گیری ها و حتی نگاهتون به مسائل جنسیتی رو عرف قراردادین. خیلی از مثال هایی که از زنان میزنید چیزی هست که برای منِ نوعی عجیب و غریبه چون شما چیزی که عرف منطقه زندگی شماست (یا حتی در محدوده کوچکتر ،تجربه های شخصی شماست) رو برای من توصیف میکنید ،درحالی که در واقعیت خارج از عرف اون منطقه تبعیت از چنین چیزی برای بقیه زن ها نرمال و طبیعی نیست و کاملا غیرانسانیه ..
این خانم ها هم نقش های جنسیتی و ویژگی های زنانه خودشون رو دارند همان جذابیت های زنانه ای رو دارند که افرادی که از یک عرف خاص تبعیت میکنند، دارند ولی حقوق انسانیشون هم محفوظه..حق انسانی قرار نیست ویژگی های جنسیتی و نقش های جنسیتی رو از یکی از دو طرف بگیره .
عرف یک سری هنجار هست که عموم افراد جامعه از اون پیروی میکنن ممکن هست درست یا غلط باشه ممکن هست یک هنجار عرفی در دو جامعه مختلف بار اخلاقی متفاوتی داشته باشه یعنی یک جامعه اون رو کاملا درست و یک جامعه کاملا غلط بدونه، چون مبنای عرف سنت و باورهایی هست که از گذشته بین مردم یک منطقه رواج داشته و حتی ممکن هست غیرقانونی هم باشه(مثل مزاحمت) ..
عرف میتونه برای نقش های جنسیتی زن و مرد هم تعاریف مختلف و در عین حال غیرانسانی و غلطی رو داشته باشه یا حتی مجوز تجاوز به حق یکی از دوجنس رو داده باشه .
مثلا ممکن هست انواع مزاحمت از طرف مردان در هر موقعیتی عرف محسوب بشه (به علت همان چیزی که شما اونرو ویژگی مردانه میدانید)و خانمی که میخواهد از مزاحمت در امان بماند نباید بدون همسرش از خونه خارج بشه.چنین چیزی برای کسی که زن رو هم انسان میدونه غیر قابل پذیرش هست.
این ما هستیم که مبنای قضاوت و تصمیم گیری خودمون رو میتونیم عرف غیرانسانی و غلط قرار بدیم یا در برخورد های اجتماعی و فردی مون حق انسانی هر فرد (چه زن چه مرد) رو در نظر بگیریم( البته به صورت عملی نه قفط با شعار دادن)