تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 10 از 100 اولاول ... 678910111213142060 ... آخرآخر
نمايش نتايج 91 به 100 از 993

نام تاپيک: خدا [ عارفانه ]

  1. #91
    آخر فروم باز pedram_ashena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    محل سكونت
    من هم همانجام ;)
    پست ها
    3,303

    پيش فرض

    خدايا از اينكه دوستي جديد به بهروز دادي كه دلش را روشن كرد ممنون
    خدايا من مطمئن هستم كه با يك صندلي و يك ويولون خوشبخت نميشوم.پس لطفا بيشترش كن.
    خدايا سر قضيه ديروز هنوز ازت شاكي هستم.لطفا اصلاحش كن.
    خدايا چرا نصفه نيمه رحمت ميدهي؟؟شد يكبار من چيزي بخواهم كامل بدهي؟گوشزد ميكنم كه اگر زودتر اقدام نكني شايد حرف شيطان را گوش كردم.اين تهديد نيست.
    خدايا همه كودكان آفريقا را پاي سيب بده.تا مجبور نباشند با دست دانه هاي گندم را كه از كاميونهاي آمريكايي ميافتد از روي زمين جمع كنند.
    خيلي درخواست ديگه اي هم دارم كه بعد از اينكه ديسكانكت شدم بهت ميگم
    آمين

  2. #92
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Mahziar-7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    فعلا خانه به دوشم...
    پست ها
    363

    پيش فرض

    - ای موسی!کجا می روی؟
    - برای عبادت به کوه طور می روم.
    - پیامی برای خدایت دارم،به او می رسانی؟
    - ...
    - به خدایت بگو مرا از خدایی تو ننگ و عار است و اگر تو روزی دهنده ی منی،مرا به روزی تو نیازی نیست.
    موسی دلشکسته از حرف های پیرمرد به آرامی به راه خود ادامه داد.
    ***
    مناجات موسی به پایان رسید.به یاد حرف های پیرمرد افتاد.از بازگویی آن سخنان شرم داشت.
    نوری درخشان عاشقانه موسی را در آغوش گرفت.
    ***
    - و خدا گفت:ای بنده ی ما،اگر تو را ز خدایی ما ننگ و عار است ما را ز بندگی تو ننگ و عار نیست و اگر روزی ما نمی خواهی ما بی درخواست تو،روزی ات می دهیم.
    پیرمرد سرش را بلند کرد،اشک پس از مدت ها روی گونه هایش راه باز می کرد.

  3. #93
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    خدايا از اينكه دوستي جديد به بهروز دادي كه دلش را روشن كرد ممنون
    خدايا من مطمئن هستم كه با يك صندلي و يك ويولون خوشبخت نميشوم.پس لطفا بيشترش كن.
    خدايا سر قضيه ديروز هنوز ازت شاكي هستم.لطفا اصلاحش كن.
    خدايا چرا نصفه نيمه رحمت ميدهي؟؟شد يكبار من چيزي بخواهم كامل بدهي؟گوشزد ميكنم كه اگر زودتر اقدام نكني شايد حرف شيطان را گوش كردم.اين تهديد نيست.
    خدايا همه كودكان آفريقا را پاي سيب بده.تا مجبور نباشند با دست دانه هاي گندم را كه از كاميونهاي آمريكايي ميافتد از روي زمين جمع كنند.
    خيلي درخواست ديگه اي هم دارم كه بعد از اينكه ديسكانكت شدم بهت ميگم
    آمين

    مرسی.
    واقعا جالب بود
    میشه منبعش رو بگی

  4. #94
    پروفشنال __Genius__'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    833

    پيش فرض

    خدايا از اينكه دوستي جديد به بهروز دادي كه دلش را روشن كرد ممنون
    خدايا من مطمئن هستم كه با يك صندلي و يك ويولون خوشبخت نميشوم.پس لطفا بيشترش كن.
    خدايا سر قضيه ديروز هنوز ازت شاكي هستم.لطفا اصلاحش كن.
    خدايا چرا نصفه نيمه رحمت ميدهي؟؟شد يكبار من چيزي بخواهم كامل بدهي؟گوشزد ميكنم كه اگر زودتر اقدام نكني شايد حرف شيطان را گوش كردم.اين تهديد نيست.
    خدايا همه كودكان آفريقا را پاي سيب بده.تا مجبور نباشند با دست دانه هاي گندم را كه از كاميونهاي آمريكايي ميافتد از روي زمين جمع كنند.
    خيلي درخواست ديگه اي هم دارم كه بعد از اينكه ديسكانكت شدم بهت ميگم
    آمين
    احتمال زیاد بدم شما معنی جمله رو تحلیل نکررین واسه خودتون که میگین با یه صندلی و یک ویولن خوشبخت نمیشین ...
    این گفته یکی از بزرگان و نوابغ دنیا هست ...
    خوب آدم تا اینها رو متوجه بشه یه مقدار وقت میبره ...
    به ظاهر جمله نگاه نکنین ...
    معنایی بس عمیق داره پدرام جان

  5. #95
    Banned RooS's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    HOllAND
    پست ها
    856

    پيش فرض

    خدایا سلام

    گرچه نیمه شب وقت سلام و احوال پرسی نیست اما ستاره ها می گویند تو سلام کردن رو دوست داری. امیدوارم که به حرفهای دل من گوش کنی چرا که خودت گفته ای که گاهی غضب میکنی و گاهی نعمت می دهی و گاهی گناهان مرا میبخشی

    خدایا امشب مرا ببخش و با دیدی متفادت به حرفهایم گوش کن. پروردگار مهربان دیگه بریدم و گنگ و سرگردان. به آدمک هایی که حتی با نگاهشان ما را آزار می دهند خسته شدم. دورنگیها و دوروییها از من یک زنگی رومی یا یک رومی زنگی ساخته است. خودم نمی دانم کی هستم و چی می خواهم. ای کاش صبر و تحمل این فاجعه رو به من می دادی. خدایا من که از آهن و سنگ نیستم. من میشکنم٬ من میسوزم و به خاک می افتم گرچه به ظاهر ایستاده ام و بی پناه به همه جا سر می کشم. درد من٬ درد ما بحران بی هویتی است. هویتی که در فراز و نشیب ها گم شده. فرهنگ و عاطفه و عشقی که در طعم قرصها و دود نفرینی افیون فراموش شده و من باغبان مانده ام با گلهای خشک و علف های هرز سر به فلک کشیده

    خدایا یاریم کن تا همان خوب و با خدای دیروز باشم. نامه ام را به قاصدکی می دهم که برایت بیاورد. اگر توانی نداشت و به بن بست رسید٬ آنجا٬ آن بن بست خانه توست

    ... با ما باش و در رحمتت را بگشا که بی تو به اینجا رسیدیم

  6. #96
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    خدایا
    مرا قلبی شریف ببخش
    تا چون رود مهر
    در این دنیای تشنه جاری باشد
    به جست و جوی اسایش و زیبایی نیستم
    که همه چیز در گذر است

  7. #97
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    خدا یا
    مرا متبرک کن
    تا چون گلها که به خورشید رو می کنند
    پیوسته به تو رو کنم
    باشد که گلی شوم
    در باغچه تو
    و عطر من
    شادی کوچکی
    به زندگی کسانی که از شادی محرومند
    ببخشد

  8. #98
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    خدایا
    متبرکم گردان
    تا در هر اندیشه کلام و عمل
    به تو وفادار باشم
    این دنیا هیچ است
    و تو همه چیز من

  9. #99
    آخر فروم باز pedram_ashena's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    محل سكونت
    من هم همانجام ;)
    پست ها
    3,303

    پيش فرض

    مرسی.
    واقعا جالب بود
    میشه منبعش رو بگی
    خواهش.اين نوشته برنادشاو است و از كتاب روزهاي بي نور

    احتمال زیاد بدم شما معنی جمله رو تحلیل نکررین واسه خودتون که میگین با یه صندلی و یک ویولن خوشبخت نمیشین ...
    این گفته یکی از بزرگان و نوابغ دنیا هست ...
    خوب آدم تا اینها رو متوجه بشه یه مقدار وقت میبره ...
    به ظاهر جمله نگاه نکنین ...
    معنایی بس عمیق داره پدرام جان
    من ديگه سليقه خودم را كه ميدانم.آدم چيزي ميخواهد كه طرز كارش را هم بلد باشد.نميخواهم مثل اون زنداني بعد از 60 سال كه درب زندانم را باز كردند بپرم بيرون بگم آقا آتيش داريد؟؟
    (معني اش را گرفتم.و موافقم.اما يك چيزي هم يادت باشد هر گفته اي از بزرگان دليل به درست بودن آن نيست )
    خدايا به پدرام بيشتر از من توجه كن .......
    بهروز جان تعارف نداريم كه.الان شما نوبتت جلوتر از من است.كار من هم زياد ضروري نيست
    Last edited by pedram_ashena; 19-07-2007 at 15:13. دليل: اينجوري نوشته بودم:كار من هم زياد ضروري هم نيست//يه هم زياد گذاشتم.از نظر دستوري اشتباه است.اومدم تا حذفش كنم

  10. #100
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    خد ا
    چون لبهایم برای نخستین بار آماده سخن گفتن شدند و جنبیدند ، از کوه مقدس بالا رفتم و خدا را چنین صدا زدم:
    پروردگارا !من تو را پرستش کرده ام . مشیت پنهان تو شریعت من است . تا روزی که زنده ام در برابر تو خضوع خواهم کرد . اما خداوند پاسخ مرا نداد بلکه مانند طوفانی سهمگین از من گذشت و از دیدگانم پنهان شد.
    یک هزار سال بعد. برای دومین بار از کوه مقدس بالا رفتم و با خدا چنین سخن گفتم:
    تو مرا از خاک آفریدی و از روح معنوی ات بر من دمیدی و زنده ام کردی ، پس همه ی وجودم به تو مدیون است .اما خداوند پاسخ مرا نداد و همچون هزاران پرنده ی بالدار به پرواز در آمد و از من گذشت .
    یک هزار سال بعد .از کوه مقدس بالا رفتم و برای سومین بار با خدا سخن گفتم:
    ای پدر مقدس! من فرزند دوست داشتنی تو هستم .با عشق و دلسوزی مرا به دنیا آوردی .با محبت و عبادت ملکوت و ملک تو را به ارث خواهم برد! این بار نیز خداوند پاسخم نداد و همچون مه، که تپه ها را می پوشاند از چشم من دور شد.
    یک هزار سال بعد . از کوه مقدس بالا رفتم و برای چهارمین بار با خدا سخن گفتم :
    ای اله من! ای حکیم و دانا! ای کمال و مقصود من! من گذشته ی تو و تو فردای من هستی.
    من ریشه هایت در ظلمات زمین و تو روشنائی آسمانها هستی. در این هنگام خداوند به سوی من خم شد و واژ گانی شیرین و لطیف بر گوشم نواخت ؛ چنانکه دریا ، رودخانه ی سرازیر شده را در خود فرو می برد ،خداوند مرا در خود فرو برد !و چون به سوی دشتها و دره ها سرازیر شدم ، خدا نیز آنجا بود !

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •