سلام
بودن را برای با تو بودن می خواهم
عشق را برای تو می خواهم
مردن را در راه تو می خواهم
نگاه گرمت را برای خودم می خواهم
سلام
بودن را برای با تو بودن می خواهم
عشق را برای تو می خواهم
مردن را در راه تو می خواهم
نگاه گرمت را برای خودم می خواهم
سلام
عشق را آرام آرام در گوشم زمزمه کن
با صدایت که بشفافی صدای زلال آب است
عشق پاکت را در گوشم زمزمه کن
سلام
نه . من زیاد ذوق هنری ندارم پایان جان
=====
گرگي در ارتفاع بلند قلبم عشق را زوزه مي کشد
و تو هنوز دنبال چوپان دروغگو مي گردي
سلام . مرسی از لطفتون
-========
یادش به خیر
در عمیق ترین خواب
گور کن در انبوه مردگان
در میان زندگان
در حضور نکیر و منکر
فریاد می زد
به تابخانه بازگردید
آنقدر با خود آرزو آورده است
که دیگر
جایی برای خودش نیست
......
در هیاهو
زندیق رقاص ندا سر داد
آروز ها را در آورید
او را چال کنید
...
قهقهه می زدم،
راست می گویند
آخر الزمان است!
خوش به حال دریا
چه آرام باشد
چه طوفانی
همیشه یک رنگ است:
آبی
بیا کفشهایم را امتحان کن
چه فرقی میکند
من عاشق تو باشم ، یا تو عاشق من
چه فرقی میکند رنگین کمان از کدام سمت آسمان آغاز میشود ؟
قار قار قار !
نه !
اين كلاغ هزار سال ديگر هم كه بگذرد
به خانه كه هيچ
به هيچ هم نمي رسد
حالا فقط من مانده ام
و قصه اي كه تمام نمي شود
كسي بود
كه ديگر نيست
سلام
دلم غمگین است و نگاه آشنای ت را می خواهد
و داخدایی هست که مرا می نگرد
تنهای دستانم را
Boof6260
سلام به همه
لطیف تر از خواب رویای من بود. پشت آن آلاچیق نزدیک تر از ترانه های
باد گریه های باران بود کاش واژه ی غمنا ک باران واژه ی نمنا ک چشمان
خسته ام می شود.
من نمی خندم زندگی را با مستی خندیده ام گریه را با ، باران گفته ام .
Boof6260
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)