دید کلی
فسیل شناسی بحث درباره گیاهان و جانورانی است که سابقا در سطح زمین زندگانی کردهاند. بقایا و اثراتی را که از گیاهان و جانورانی در رسوبات مختلف زمین دیده میشود، فسیل مینامند و فسیل شدن عبارت از مجموع پدیدههایی است که در نتیجه آن آثار و بقایای گیاهان و جانوران در رسوبات مختلف زمین حفظ میشوند. نخستین شرط لازم برای اینکه جانور یا گیاهی فسیل شود این است که گیاه یا جانور در هوای آزاد نماند و بواسطه خاک یا عوامل دیگر محفوظ گردد و در میان رسوبات جای گیرد. بنابراین هر چه جانور یا گیاه کوچکتر باشد، بهتر باقی خواهد ماند. در صورتی که جانوران بزرگ به ندرت باقی میمانند و بصورت فسیل دیده میشوند.
تاریخچه
فسیل شناسی از زمانهای قدیم مورد بحث و توجه انسان واقع شده ، حتی انسانهای دوره پارینه سنگی اکثرا در صدد تجسس و تحقیق فسیل بر آمده و آنها را کلکسیون مینمودهاند. عدهای دیگر ، از این فسیلها به عنوان زینت استفاده میکردند (گردنبند و گلوبند و غیره ). این فسیلها که به توسط انسان جمع آوری شده در اکثر غارهای فرانسه و بلژیک و مصر دیده میشوند.
سیر تحولی و رشد
• آناکسیماندر ( 6 قرن قبل از میلاد ) عقیده داشته است که زمین در اثر تغییراتی به حالت کنونی در آمده ، البته عقاید او متکی به اطلاعات فسیل شناسی و زمین شناسی بوده است.
• فیثاغورث که پیشوای پیتاگوریسینها بوده چنین مینویسد: قبول کنید که هیچ چیز در این دنیا از بین نمیرود بلکه تغییر صورت میدهد و به اشکال دیگری در میآید. کوههای مرتفع امروزی قعر دریاهای قدیمی میباشند و یافتن صدفهای دریایی در این کوهها دال بر این امر است.
• ارسطو ( 400 سال قبل از میلاد ) تحقیقاتی در جانور شناسی و تشریح مقایسهای و رویان شناسی کرده است نامبرده عقیده دارد که طغیان دریا در روی خشکیها باعث میشود که فسیلها به وجود آیند.
• فالوپ معتقد بود که فسیلها در نتیجه تخمیر زیرزمینی تشکیل گردیدهاند.
• ابو علی سینا پزشک و طبیعیدان معروف ایرانی معتقد بود که فسیلها حیوانات زندهای بودهاند که سابقا در سطح زمین میزیستهاند.
• اردان در سال 1552 اعلام کرد صدفهایی که در نواحی دور از دریا پیدا میشوند معلوم میدارند که آن نواحی سابقا به واسطه دریا احاطه شدهاند.
• لامارک ( 1832 ـ 1744 ) کتابی به نام فلسفه جانور شناسی فراهم آورده و در این کتاب طریقه اشتقاق جانوران را از یکدیگر بیان کرده است.
• داروین ( 1882 ـ 1809 ) برای مطالعه شعب علوم طبیعی در سن بیست و دو سالگی عازم آمریکا میگردد و در همین آزمایشگاه طبیعت است که علوم طبیعی را فرا میگیرد و تئوری تکامل و تغییرات تدریجی برای او آشکار میگردد. به عقیده وی اشکال مختلف جانوران از یکدیگر منشعب میگردند.
انواع فسیل شناسی
• فسیل شناسی گیاهان
• فسیل شناسی جانوران
انواع فسیلها
فسیلهای شاخص
این فسیلها دارای گسترش جغرافیایی وسیع بوده ولی در زمان کوتاه زمین شناسان میزیستهاند. مانند فسیل آمونیت که منحصرا در کرتاسه میانی وجود داشته است.
فسیلهای غیر شاخص
این فسیلها تقریبا در تمام دورهها و یا دورانهای زمین شناسی وجود داشتهاند و شاخص زمان معین و کوتاه زمین شناسی نیستند. مانند برخی دوکفهایها ، شکم پایان ، مرجانها و غیره.
فسیلهای رخساره
فسیلهایی هستند که ارزش پالئوژئوگرافی آنها بیش از اهمیت بیوستراتیگرافی آنهاست. این فسیلها میتوانند معرف وضعیت جغرافیایی زمان زیست خود از نظر آب و هوا و سایر شرایط محیط زیستی باشند. مثلا فسیل کلنیهای مرجانی حاکی از محیط ساحلی دریا و آب و هوای استوایی تا نیمه استوایی است.
کاربرد فسیلها در زمین شناسی
• مهمترین کاربرد فسیلها در تعیین سن طبقات زمین میباشد.
• فسیلها معرف شرایط محیطی جغرافیای دیرینه بوده و در این مورد اطلاعات با ارزشی را در اختیار دانشمندان قرار میدهند
شرايط تشكيل سنگوارها
براي فسيل شدن لازم است كه بقايا و آثار موجودات زنده به سرعت و پيش از آنكه عوامل محيطي چون حمله موجودات جسدخوار، سائيدگي . بهم خوردگي توسط امواج، هوازدگي و ......... باعث تخريب آنها شود در زير رسوبات دفن گردند.
محيط دريايي به دليل آنكه اعضاء سخت جانوران وقتي در بستر دريا قرار مي گيرند آب دريا آنها را از عوامل تخريبي جوي حفظ ميكند و رسوبات دريايي به سرعت آنها را ميپوشانند شرايط بسيار مناسبي را جهت فسيل شدن مهيا مينمايد. از طريق قرار گرفتن در يخچالهاي طبيعي، مدفون شدن داخل صمغ يا كهربا، مدفون شدن در آسفالت طبيعي و يا خشكيدن جسد جانور در محيط گرم و خشك حفظ ميگردند.
گاهي نيز موجه و اصلي از بين ميرود روشهاي اثري از بخش خارجي و يا بخش داخلي آن باقي ميماند كه اصطلاحاً قالب خوانده ميشود.
جثه كوچك، فراواني در محيط زيست، رسوبگذاري شديد، داشتن اندامهاي سخت و مقاوم و اختصاصات تشريحي (بافتي) وشيميايي از مؤثرترين عوامل در حفظ موجود و تشكيل سنگوارهاند.
اگر چه در بيشتر مواقع اندامهاي سخت موجود تبديل به سنگواره ميشوند، اما گاهي اندامهاي نرم جاندار نيز حفظ ميگردند كه اهميت بسيار زيادي در بررسي موجودات دارند مانند تخم موجودات مختلف از قبيل حشرات، ماهيان غضروفي دايناسورها و ........
حفظ شدن از طريق مدفون شدن در آسفالت
در صورتي كه نفت خام به سطح زمين راه پيدا كند و در گودالي جمع شود و در معرض نور خورشيد قرار گيرد قسمتهاي سنگين نفت به صورت آسفالت طبيعي در گودال باقي ميماند. در اثر جريان باد بر روي گودالها از گردوخاك انباشته ميشود و يا گاهي آب اين چالهها را فرا ميگيرد در اين حال برخي از جانوران در موقع عبور از روي اين چالهها و يا آشاميدن آب در اسفالت طبيعي فرورفته و دفن ميشوند و بدين طريق تمامي بدن جانور با گوشت و پوست تبديل به فسيل ميشود.
حفظ شدن از طريق دفن در صمغ يا كهربا
جزئيترين اندامهاي حشرات و جانوراني كه در درون صمغ درختان حبس مي شوند، محفوظ باقي ميماند و در اثر گذشت زمان هيچگونه تغييري در آنها ايجاد نميگردد. مانند فسيل حشرات داخل كهربا كه در اليگوسن اروپاي شرقي به فراواني ديده ميشود.
حفظ شدن از طريق خشكيدن جسد جانور در مناطق گرمسير خشك
گاهي به صورت اتفاقي جانور در زير شنهاي روان و مواد رسي مدفون ميشود و در اثر خشكي هوا، گوشت و پوست جانور خشك شده و به صورت فسيل حفظ مي شود كه اصطلاحاً موميايي شدن ناميده ميشود. مانند پوست خزندگان كه در درون رسوبات حفظ شده است.
حفظ شدن از طريق قرار گرفتن در يخچالهاي طبيعي
در دورههاي يخچالي و حتي تحت تأثير تغيير شرايط آب و هوايي و سرد شدن محيط، موجوداتي كه توانايي تطابق با شرايط جديد را نداشتهاند نابود و گاهي در درون يخها مدفون شدهاند. مانند اجساد كامل ماموتهاي دوره پليستوسن كه در نتيجه يخبندان به صورت كامل با گوشت و پوست و محتويات درون معدههايشان باقي ماندهاند و براي اولين بار در سال 1799 در يخهاي سيبري پيدا شدند.
+ نوشته شده در پنجشنبه يکم ارديبهشت 1384ساعت 23:58 توسط مرتضی | 2 نظر
مقدمهاي بر مطالعه سنگوارهها
موجودات زنده در طول حيات خود آثار فيزيكي و شيميايي از خود بجاي ميگذارند.
بقاياي موجودات و يا آثاري كه دلالت بر وجود زندگي در گذشته مينمايند را فسيل يا سنگواره ميگويند. براي سنگواره شدن يك گياه و يا جانور وجود قسمتهاي سخت مانند استخوان، صدف، چوب و ......... لازم است. قسمتهاي ذكر شده بايد خيلي زود در جايگاه مناسب سنگواره شدن مدفون گردند.
بدن كامل جانور و بقاياي نرم جانوران و گياهان به ندرت به حالت سنگواره ديده ميشوند.
فسيلها بر اساس اهيت در كاربردهاي زمينشناسي و ديرينشناسي به دو دسته شاخص و غيرشاخص تقسيم ميشوند البته فسيلهاي غيرشاخص نيز ميتوانند در شناسايي محيط زيست و ...... كمك فراواني نمايند.
فسيلهاي شاخص از بين موجوداتي انتخاب ميشوند كه داراي اندامهاي سخت بوده و در طول مدت زمان كوتاه گسترش جغرافيايي وسيعي داشته باشند. مهرهداران به علت كم بودن افراد جنسهايشان نسبت به بيمهرگان و زيست در محيطهايي كه شرايط مناسب براي فسيل شدن ندارند معمولاً به عنوان فسيل شاخص به حساب نميآيند.
ديرين شناسي يا علم مطالعه فسيلها از واژه paleontology كه تركيبي است از واژههاي يوناني پالائيوس palaios به معني قديمي انتوس ontos به معني موجود زنده و لوژي Logy به معني بررسي و تحقيق گرفته شده است.
و به طور كلي علم ديرينشناسي شامل بخشهاي زير ميباشد:
1- ديرينشناسي بيمهرگان Inver teberatePaleontoulogy
2- ديرينشناسي مهرهداران vertebert PaleonTology
3- ديرينشناسي فسيلهاي ميكروسكوپي Mico Paleontology
4- ديرينشناسي گياهي Paleobotany
5- ديرينشناسي رود و اثر فسيلها Ichnology
6-ديرينشناسي دانههايي كه در مقابل اسيدها مقاومند و داراي پوسته آلي .هستند Plaeon paly no logy
موجودات زنده مي توانند ماكروسكوپي يا ميكروسكوپي باشند كه ميكروپالئونتولوژي مطالعه فسيلها و يااجزاء فسيلي كه با استفاده از ميكروسكوپ است. اكثر ميكروفسيلها تك سلولي و گاهي چند سلولي هستند. ديواره اكثر ميكروفسيلها از جس كانيهاي آراگونيت، كلسيت، سيليس و يا از مواد آلي است.در مطالعه ميكروفسيلها روش خاصي جهت نمونه برداري و جمعآوري، نمونهها وجود دارد. ميزان فراواني يك نوع فسيل و تعداد انواع موجودات در يك نوع سنگ ميتوانند در شناسايي محيط زيست و نحوه زندگي موجود زنده كمك بسياري نمايد.
راسته فرامينفرها و راديولرها از جمله فراوانترين راستههاي ميكروسكوپياند كه فسيلهاي آنها به وفور در مناطق مختلف ايران قابل مشاهده است. فرامينفرها در تعيين لايههاي قديمي داراي ارزش بسيار زيادي هستند
بین 65 تا 230 میلیون سال پیش دایناسورها بر روی زمین زندگی میکردند. دایناسورها برخلاف دیگر خزندگان نظیر مارمولکها، پاهای بلند و کشیدهای داشتند که آنها را قادرمی ساخت بدن خود را از سطح زمین بالا نگه دارند. آنها به سهولت بر روی زمین حرکت میکردند و برخی نبز به خوبی میدویدند. دایناسورها گونههای متنوعی از قبیل، گیاه خواران غول پیکر به طول 27 متر (90 پا)و گوشتخواران سریع السیرکه بعضا" کوتاه تر از 5/1 متر (5 پا) بودند را شامل میشدند.
یک ائوراپتور
برخی از دایناسورهای گیاه خوار، دارای دندانهایی برای جویدن و خرد کردن غذا به قطعات کوچک جهت بلعیدن و هضم کردن بودند. با این وجود دایناسورهای گیاهخوار غول پیکر نظیر دیپلودوکوس، دندان نداشته در عوض به همراه غذا سنگهایی را نیز میبلعیدند تا در شکم آنها گیاهان را آسیاب کنند.
اسکلت تریسراتوپس
دیگر مناطقی که گفته میشود روزگاری در آنها دایناسور ها به میزان زیاد زندگی میکردند شامل مصر، مغولستان، آمریکا و آرژانتین میشود. هم اکنون این جزیره به طور روزانه شاهد صدها دانشمندی است که از گوشه و کنار اروپا به آنجا سفر میکنند تا اطلاعات بیشتری را در مورد دایناسور ها دریابند. تا کنون مسئولین موفق شدهاند بقایای فراوانی از دنیای ماقبل تاریخ را در این جزیره کشف کنند و به این وسیله نقاط تاریک فراوانی را از گذشتههای دور روشن نمایند.
[ویرایش] بزرگترین دایناسور
دیرینشناسان در گذشته تصور میکردهاند بزرگترین دایناسور گوشتخوار، دایناسور موسوم به تی رکس ویا دایناسورهای گوشتخوار دیگری که تا حدودی از تی رکس بزرگتر یا کوچکتر بودهاند، میباشند. اما اکنون بر این باورند که جد اعلای همه این دایناسورهای گوشتخوار، دایناسور عظیم الجثهای بوده که ابعاد بدنش به مراتب بزرگتر از تی رکس و دیگر دایناسورهای گوشتخوار بوده است.
دایناسور تازه کشف شده که آروارهای دراز و پشتی قوز کرده دارد اسپینوسوروس Spinosaurusنامگذاری شدهاست.
بررسی فسیلهای مربوط به این دایناسور نشان میدهد طول بدن این جانور به ۱۷متر بالغ میشده و دستهای آن به مراتب قدرتمندتر و بلندتر از دستهای اخلافش نظیر تی رکس بوده است.
تا ده سال پیش دیرین شناسان بر این باور بودند که تی رکس بزرگترین دایناسور گوشتخوار بودهاست.از میان ۳۰نمونه فسیل این دایناسور که تاکنون کشف شده بزرگترین آن که در موزه تاریخ طبیعی شیکاگو نگاهداری میشود ۱۲/۸ متر طول دارد و محاسبات نشان میدهد که وزن بدن آن به ۶/۴تن میرسد. این دایناسور در حدود ۶۷میلیون سال قبل میزیسته.
چند سال قبل دیرین شناسان به نمونهای از یک دایناسور گوشتخوار برخورد کردند که از تیرکسها بزرگتر بودند. برای این دایناسورها نام "جیگانتوسوروس" انتخاب شد و بازسازی فسیلهای برجای مانده از این نوع جدید نشان داد که طول قامت آنها به ۱۳/۷متر بالغ میشده است.
این نوع دایناسورها ۱۰۰میلیون سال قبل در آمریکای جنوبی زندگی میکردند.
همزمان با این نوع دایناسورها دو نوع دایناسور گوشتخوار دیگر در دو قاره دیگر حضور داشتند. دایناسوری که اندکی کوچکتر بود موسوم به کارکارودانتو سوروس در افریقا زندگی میکرد و دایناسور دیگری به نام آکناتوسوروس که در آمریکای شمالی میزیست.
این هر سه دایناسور از اخلاف دایناسوری موسوم به آلوسوروس بودهاند که بین ۹تا ۱۲متر طول داشت و حدود ۱۵۰میلیون سال قبل در آمریکای شمالی زندگی میکرد.