چندین پست در این تاپیک به معرفی این کتاب پرداخته شده.
خب با این وصف آیا من که این کتاب رو خوندم دربارهی این کتاب بنویسم؟
البته که بنویسم. اصلا باید بنویسم. هر کتابی توسط هر کسی خونده میشه چه خوبه که با قلم و دید همون شخص معرفی بشه.
پستها میتونن نکات مشترکی داشته باشن و هم میتونن همدیگر رو کامل کنن و هم در تضاد با هم باشند
مثلا در مورد این کتاب دیدم که همگی تعریف کردند ولی یه نفر نقدش کرده. چه خوب و زیبا
هانس شنیر Hans Schnier جوانی که هنرش در اجرای نمایشهای مختلف و به چالش کشیدن موضوعی به صورت طنز و خنداندن مردمه.
بیشترین قسمت این کتاب در یک روز و در آپارتمان هانس در بن میگذره. مروری بر خاطرات هانس و بازگشت به حال و گذر زمان ، تلفن کردن به آنهایی که میشناسه بیشتر به قصد کمک مالی چون پولی نداره ، همسرش اون رو ترک کرده و ... تا اینکه در پایان هانس از آپارتمانش خارج شده و وارد ایستگاه راه آهن میشود و ... .
یادآوری دوران کودکی ، کشته شدن خواهرش در جنگ ، اعتقادات مادرش نسبت به کشور و حکومت و ... برادر و پدر و ... در نهایت ماری همسرش که برخلاف رسوم کاتولیکها ازدواج میکنند و ماری مذهبی اون رو ول میکنه و با یک کاتولیک به نام تسوپفنر قصد ازدواج داره و ...
شما در این کتاب میتونین قطعات و نوشتههای نابی رو پیدا کنید
صحنهی انتهایی کتاب جایی که هانس گیتار و ... ـش رو برمیداره به ایستگاه راهآهن میره و ... رو فقط باید یک نقاش به تصویر بکشه. چقدر این صحنه میتونه زیبا باشه.