تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 8 از 8

نام تاپيک: هاتف اصفهانی

  1. #1
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض هاتف اصفهانی



    سید احمد حسینی
    متخلص به هاتف اصفهانی از شعرای نامی ایران در عهد افشاریه و زندیه است.
    وی اصالتاً از خانواده‌ای آذربایجانی بود ولی در اصفهان بدنیا آمد.
    سید احمد درکودکی به تحصیل علوم قدیمه و از جمله ادبیات فارسی و عربی، طب، منطق و حکمت پرداخت و گذشته از علم طب که در آن تسلط داشت، به یکی از سرآمدان زبان عربی مبدل گشت و اشعاری به زبان عربی سرود. هاتف در جوانی به سرودن اشعار خود پرداخت و در طول زندگی آرام خود از مدح شاهان و روی آوردن به دربار سلاطین خود داری کرد و بیشتر به مطالعه و حکمت و عرفان‌مشغول بود. وی در سال 1198 ه.ق. [~ 1162 ه.خ.] درگذشت.

    هاتف اصفهانی شاعری توانا و مسلط به زبان و ادب فارسی بود.
    وی از سبک شعرای متقدم ایران به ویژه حافظ و سعدی پیروی می کرد و طبع خود را در سرایش تمامی قالبهای شعری اعم از غزل، قصیده و رباعی، ترجیع‌بند و ترکیب‌بند آزمود.
    شهرت عمده هاتف به سبب شاهکار بزرگ ادبی او (ترجیع‌بند عرفانی) است که در آن هم از حیث حسن ترکیب الفاظ و هم از حیث توصیف معانی داد سخن داده است.
    وی مرثیه های زیبایی نیز با استفاده از ماده تاریخ (حروف ابجد) در مرگ بزرگان و دوستان خود سرود که این اشعار از ارزش بالایی برخوردارند.

    مهم‌ترین اثر باقی‌مانده از هاتف اصفهانی دیوان اشعار او و چند صد بیت شعر به‌زبان عربی است.


    ویکی‌پدیا



  2. 5 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2

  4. 4 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    1 هاتف

    غزل شماره ۵۸



    بی‌مهری اگر چه بی‌وفا هم
    جور از تو نکو بود جفا هم

    بیگانه و آشنا ندانی
    بیگانه کشی و آشنا هم

    پیش که برم شکایت تو
    کز خلق نترسی از خدا هم

    بس تجربه کرده‌ام ندارد
    آه سحری اثر دعا هم

    در وصل چو هجر سوزدم جان
    از درد به جانم از دوا هم



    ای گل که ز هر گلی فزون است
    در حسن، رخ تو در صفا هم



    شد فصل بهار و بلبل و گل
    در باغ به عشرتند با هم

    با هم ستم است اگر نباشیم
    چون بلبل و گل به باغ ما هم

    جز هاتف بی‌نوا در آن کوی
    شاه آمد و شد کند، گدا هم





    __________________________________________________ __________________________________________________ ____________________________________________


    غزل شماره ۲





    به گردون می‌رسد فریاد یارب یاربم شب‌ها
    چه شد یارب در این شب‌ها غم تاثیر یارب‌ها


    به دل صدگونه مطلب سوی او رفتم ولی ماندم
    ز بیم خوی او خاموش و در دل ماند مطلب‌ها


    هزاران شکوه بر لب بود یاران را ز خوی تو
    به شکرخنده آمد چون لبت، زد مهر بر لب‌ها


    ندانی گر ز حال تشنگان شربت وصلت
    ببین افتاده چون ماهی طپان بر خاک طالب‌ها


    جدا از ماه رویت عاشقان از چشم تر هر شب
    فرو ریزند کوکب تا فرو ریزند کوکب‌ها


    چسان هاتف بجا ماند کسی را دین و دل جایی
    که درس شوخی آموزند طفلان را به مکتب‌ها





  6. 3 کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    13 چگونگی نوشتن شعری از یک شاعر و در تاپیک اختصاصی او و یا در تاپیکی مختص شاعران


    دوستان دقت کنیم در تاپیک مختص شاعران، شعر به صورت کامل نوشته شود.
    و اگر تنها از قسمتی از شعر خوشمان آمده و یا می‌خواهیم تنها همان قسمت را بنویسیم، می‌توان آن قسمت‌(ها) رو Bold کرده یا به نحوی در شعر مشخص کنیم.
    اما شعر به صورت کامل نوشته شود.
    و شعری که نوشته شده دیگر بار نوشته نشود.


    ممنون


  8. 4 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

    گر فاش شود عیوب پنهانی ما
    ای وای به خجلت و پریشانی ما

    ما غره به دین‌داری و شاد از اسلام
    گبران متنفر از مسلمانی ما





    ای خواجه که نان به زیردستان ندهی
    جان گیری و نان در عوض جان ندهی

    شرمت بادا که زیردستان ضعیف
    از بهر تو جان دهند و تو نان ندهی





    بس مرد که لاف می‌زد از مردی خویش
    در پیره‌زنی دیدم ازو مردی بیش

    ابنای زمانه دیدم اغلب هاتف
    مردند ولی با لب و با سبلت و ریش




  10. 5 کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    ای از لب تو به خون رخ لعل خضاب

    وز خجلت دندانت گهر غرق در آب


    چشم و دل من به یاد دندان و لبت


    این در خوشاب ریزد آن لعل مذاب

    " هاتف اصفهانی "

  12. #7
    Super VIP Mehran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    -• برنابلا
    پست ها
    11,405

    پيش فرض

    گر آن گلبـرگ خـندان در گلستانی دمی خندد
    در آن گلشـن گلـی بر گلبن دیگر نمــــی‌خندد

    ز عشــــرت زان گریزانم که از غم گریم ایامـی
    در این محفل به کام دل دمی گر بیغمی خندد

    با تشکر مهران...

  13. 2 کاربر از Mehran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #8
    داره خودمونی میشه dorhato's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2019
    پست ها
    101

    پيش فرض

    روز و شب خون جگر مي خورم از درد جدايي
    ناگوار است به من زندگي ، اي مرگ کجايي
    چون به پايان نرسد محنت هجر از شب وصلم
    کاش از مرگ به پايان رسدم روز جدايي
    چاره درد جدايي تويي اي مرگ چه باشد
    اگر از کار فرو بسته من عقده گشايي
    هر شبم وعده دهي کايم و من در سر راهت
    تا سحر چشم به ره مانم و دانم که نيايي
    که گذارد که به خلوتگه آن شاه برآيم
    من که در کوچه او ره ندهندم به گدايي
    ربط ما و تو نهان تا به کي از بيم رقيبان
    گو بداند همه کس ما ز توييم و تو ز مايي
    بسته کاکل و زلف تو بود هاتف و خواهد
    نه از آن قيد خلاصي نه ازين دام رهايي

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •