سلام
مشکلات دهان و دندان اجتناب ناپذیر هست و برای رفع مشکل باید به دانپزشک مراجعه کرد؛ اما با این وضع مملکت اسلامی و افزایش ناقلین به ویروس HIV مثبت که بر اثر فشارهای حکومت و سیاستهای غلط و قطع کردن آزادیهای اجتماعی و ..... به سر مردم و بخصوص جوانان آوردند، با چه تضمین و اعتبار میشه رفت مطلب دندانپزشک تا مشکلی مثلا پر کردن یا جرمگیری دهانمان را بر طرف کنه و بر اثر سهل انگاری یا حتی عمدا آلوده کردنمان توسط یک دندانپزشک روانی قوز بالا قوز نشه؟ اگر دندانپزشک انسان و دکتر درستکاری باشه ولی وسایل درست استریل نشده باشند و آنها آلوده به خون یک شخص بیمار و ناقل HIV باشد چه کار میشه کرد؟ چه کسی مسئول هست؟ اگر قید مشکل دهان و دندان را بزنیم و نرویم دندانپزشکی که یک جور دیگر اشتباه است و باعث عفونت و مشکلات دیگر می شود؛ اگر برویم و وسایل آلوده به ویروس HIV یا یک بیماری مهلک و خطرناک مسری باشد یک جور دیگه مصیب نازل می شه و هیچ کس هم مسئولیت قبول نمی کند و بیمار تبدیل به قربانی مفلوک می شود و الکی الکی زندگی اش تباه و نابود می شود.
اگر دکتر دندانپزشک روانی که البته تعدادشون کم هست و بخواهد بیمارانش رو به یک مشکل علاج ناپذیر جدید آلوده کند یک جور دیگه قربانی می شویم و صرف اعتماد به سوگند دکتر و یا ظاهر و حرف زدن و اینکه طرف دکتر هست و این فکرها چیست می تواند بسیاری را آلوده کند. این برای من مدتی است که تبدیل به فکر آزار دهند شده و از طرفی نیاز به رفتن به دندانپزشک دارم ولی نگرانم که نکند در خوشبینانه ترین حالت اگر دکتر خودش بیمار روانی نباشد آیا وسایلش درست و حسابی استریل و ضد عفونی شده اند یا نه؟
متاسفانه در مملکت مدیریت شده توسط احمقها و لمپنها اگر آزادی و فرهنگ برخورد با بیماران HIV بود این افراد که خود قربانی این بیماری هستند یا باید به مطلب و دکتری مراجعه کنند که فقط بیماران HIV را پذیرش کند یا راه دیگری باشد و مطمئن هستم همه یا بسیاری از آنها بخاطر ترس و خجالت از مطرح کردن اینکه بیماری ایدز دارند به دکتر چیزی نمی گویند و دکتر هم براش مهم نیست که بیمار سالم بعدی آلوده بشوند یا خیر و اکثرشان دنبال پول حق ویزیت هستند. به نظرم در این مملکت که پول و سرمایه خرج بشار اسد شد و حالا روسیه داره به نوکرش امر می کنه از سوریه برو بیرون، عده ای الکی الکی و نه از طریق رابط جنسی، سرنگ آلوده به بیماری ایدز مبتلا شدند و خودشان هم خبر ندارند و سالها می گذرد و کار دیگر از کار می گذرد.
راه حل چیست؟ ریسک رفتن به دندانپزشک یا نرفتن و وخیم شدن مشکل دهان و دندان؟ یا دعا و نذر و نیاز؟!



					
					
					
						
  جواب بصورت نقل قول

						
. درباره هوشم باید بگم من معمولی هستم ولی این وسواس کم رو چند روزی هست که مبتلا شدم ولی وسواسهای دیگه دارم. مثلا از زیر ساختمونهای در حال ساخت رد نمی شم چون فکر می کنم نکنه یک چیز سنگین بیاد بخوره تو مخم و الکی از دنیا برم. یا بعد از حادث پلاسکو از رفتن به ساختمون های قدیمی و بزرگ ترس دارم که نکنه ساختمون فرو بریزه و بمیرم و یا بدتر از اون  زنده بگور بشم و در انتها از دود و گرما خفه بشم!
. به نظر الکی الکی و سر یک چیز بی خود و احمقانه مردن خیلی زور داره؛ مثل همین مثال آلودگی وسایل پزشکی یا مردن آدمها توی ساختمون و یا افتادن چیز سنگین از ارتفاع رو سر کسی بخاطر بی مسئولیتی و عدم پایبندی به قانون و حقوق شهروندی. ولی اگر هدف یا ایدئولوژی هر چند بی خود هم باشه و آدم جونشو بزاره میگه خوب مثلا به فلان کس و مکتب اعتقاد داشت جونشو گذاشت. در هر صورت درام بهش فکر می کنم و بیشتر دلم واسه بچه هایی می سوزه اگر در این بیمارستانها و دندانپزشکی ها بخاطر مشکل و بیماریشون به یک مشکل و معضل بدتر دچار و مبتلا بشن.
 الان دیگه دیوانه میشم.
 خرج همین چیزها میکنن دیگه .
						

			