|| { چطوری } زندگی هامون رو تغییر بدیم؟ ............... وقتی نمیتونیم ؟

[reza_jolie]

سلام
حرکتِ آدم عاقل از یک عقیده به عقیده ای دیگه احتیاج به اطلاعات و علم و دانش و دلیل و مدرک داره . بدون دلیل و مدرک و نشانه چیزی رو قبول نمیکنه یعنی تقلید نمیکنه از دیگران در عقیده . اگر هم بهش بگن بیا با ما هم عقیده بشو میگه دلایل و مدارکتون رو ارائه بدین تا بررسیش کنم و تصمیم بگیرم که آیا باهاتون هم عقیده بشم یا نه
اثباتِ درستیِ یک عقیده هم احتیاج به دلایل و مدارک قوی داره . مدارک مادی و علمی و ملموس . ضمناً قبول کردنِ یک عقیده هم تدریجی هست یعنی هر مدرکی که پیدا میکنه باعث میشه شکّش به درستیِ اون عقیده بیشتر میشه و ممکنه تا شکِ قریب به یقین پیش بره و یا حتی یقینِ کامل .
==============================
اونهائی که احتمال ج رو دنبال میکنند و مدارکِ زیادی در موردش جمع کرده اند و از جزئیاتِ این عقیده اطلاعاتِ زیادی جمع آوری کرده اند میدونند که در این عقیده خیلی سفارش شده که مراقب باشید چیزهای باارزشتون رو ندین چیزهای بی ارزش و کم ارزش بگیرین چون زندگی مثل یک تجارت و بده بستان هست . یعنی دنیا طوری طراحی و ساخته شده که چیزی به کسی مجانی نده و همه چیز هزینه داره
دنیا بر اساس یک سری قوانین ثابت و تغییرناپذیر به وجود اومده و یکی از این قوانین همینه که چیزی در این دنیا بی هزینه نیست . هر بخوایم از این دنیا باید هزینه اش رو به دنیا پرداخت کنیم .
در فیزیک میگن هیچ متحرکی رو نمیشه متوقف کرد و هیچ ساکنی رو نمیشه به حرکت درآورد جز با اِعمالِ انرژی بر اون .
مَثلها هم همگی از همین قانون سرچشمه میگیره . هر که را طاووس خواهد ... هر کا بامش بیش .... هر چقدر پول بدی همونقدر هم آش میخوری . نابرده رنج گنج میسر نمیشود و غیره
===================================
اطلاعاتی که ما در مورد دنیا و سامانه ی دنیا به دست میاریم مثل قطعات یک پازل هست (تصویر قطعه قطعه شده ). هر قطعه اطلاعاتی محدود در موردِ حقیقتِ تصویر میده و اگر هم درست در کنار قطعه ی بعدیش چیده بشه ما رو یک قدم به پی بردن به حقیقت تصویر نزدیکتر میکنه . اگر عجولانه نظر بدیم در مورد یک قطعه یا در کنار قطعه ی اشتباه بچینیمش گمراه میشیم و از حقیقت تصویر دور میشیم
دنیا هم همینطوره . اگر یک مدرک یا دلیل پیدا کنیم و عجولانه در موردش قضاوت کنیم و درست هم کنار بقیه دلیلها و مدرکها نچینیمش گمراه میشیم و از حقیقت دنیا و زندگی دور میشیم
اگر یک قطعه از یک پازل بدند به شما که رنگش آبی آسمونی باشه و بگن تصویر نهائی چی هست , چی میگین ؟
آدم عجول میگه حتماً در این عکس آسمان وجود داره .
اما آدم عاقل و حسابگر و با حکمت میگه ممکنه در این تصویر آسمان وجود داشته باشه ولی ممکن هم هست آب دریا باشه , شاید هم فقط یک چیز دیگه ی آبی رنگ باشه مثل پیراهن آبی و غیره . به هر حال فقط میتونم با یقین بگم در این عکس یقیناً یک چیز آبی رنگ وجود داره . اما اینکه چی هست , باید قطعات بیشتری از تصویر رو ببینم و درست هم کنار هم بچینمشون تا به حقیقتِ تصویر نزدیکتر و نزدیکتر بشم .
======================================
این هم چند تا از دلایل و مدارکی که با قدرت تمام از احتمال ج پشتیبانی میکنه:

1- علم و دانشها (ریاضیات , فیزیک , شیمی , زیست شناسی , پزشکی , مهندسی , الکترونیک , آیرودینامیک , برق , معماری و غیره و غیره . )
جالب اینجاست که همه ی دانشها و رشته های علمی و حتی اختراعاتِ بشر چیزی نیست جز کشفیات و اکتشافات و ترکیبشون با هدیگه !!!
در علم ریاضیات که اُم العلوم و مادر همه ی علم و دانشهاست , آیا بشر چیزی در ریاضیات رو ساخته و به وجود آورده ؟ نه . ما فقط کشفشون کردیم .
قبل از کشف فیثاغورس هم مربع وتر برابر بود با مجموع مربع دو ضلع دیگه. فیثاغورس فقط پیداش کرد . حتی اختراع جمبوجت و لپ تاپ و موبایل و غیره و غیره هم چیزی نیست جز ترکیبِ اکتشافات مختلف با همدیگه . یعنی بشر فقط دانش مخفی شده در باطن جهان هستی رو پیدا میکنه و بهش پی میبره و با هم ترکیب میکنه و میشه نیزه ی انسان نخستین و یا شاتل فضائی .
2- وجود مرگ
3- نبودن راه فرار از مرگ
4- زندگی روزمره چیزی نیست جز فرصتهای خوب و بد و خیر و شر و ما هستیم که انتخاب میکنیم که از کدام فرصت استفاده کنیم .

5- فقط و فقط 3 چیز هست که انسان در اونها 1000% صاحب اختیار و مختار هست (نیّت و هدف , عقیده , ایمان که همون پافشاریِ فرد بر عقیده اش هست یعنی تمسُّک به عقیده) . هیچ چیز دیگه ای پیدا نمیکنین که انسان در اون 100% صاحب اختیار و انتخابگر باشه . در جزئیاتِ عقیده ی ج هم گفته شده که بعد از مرگ , انسان دوباره برانگیخته میشه تا برای همین 3 تا محاکمه و حسابرسی بشه و پاداش و جزا بگیره
6- انسان با تمام عجز و ناتوانیش در علم , فقط یک قدم فاصله داره با زنده کردنِ مردگان .
گفتم عجز و ناتوانی چون هنوز قادر نیستیم از پیری و سفید شدن مو و چروک شدن پوست جلوگیری کنیم اما الان ما قادریم بدنِ هر مرده ای رو دوباره زنده کنیم با شبیه سازی و تنها چیزی که قادر نیستیم انجامش بدیم برگرداندنِ اطلاعات ذخیره شده در مغز هست
یعنی ما الان میتیونیم با داشتن یک سلول از بدنِ فرعون یا صدام اونها رو بسازیم اما کسی که میسازیم فقط بدنش با بدن صدام یکی هست اما هیچ اطلاعی از کارهای صدام نداره پس نمیشه محاکمه اش کرد برای کارهای صدام
اما با برگردوندنِ اطلاعاتِ مغز صدام میشه خودِ صدام
به نظر بنده این اطلاعات در همون چیزی هست که بهش روح میگن و دسترسی بهش شاید هرگز امکان پذیر نشه برای بشر . روح مثل یک مموری کارت هست که با نصبش در بدنِ خودش باعث زنده شدنِ همون فرد میشه.
7- در عدالت بشری فرق زیادی هست بین مجازاتِ جُرمِ عمدی و جرم سهوی . در عقیده ی ج هم گفته شده که انسان فقط در چهارچوب اختیاراتش و توانائیهاش محاکمه میشه .
8- دلایل زیادی وجود داره که حاکی از این هست که افکار و گفتار و رفتار ما در جهانِ هستی ثبت و ضبط میشه و قابل بازیابی و حسابرسی هست.
9- بنده خودم هر جا و هر وقت کسی ادعا کرد که عقیده ای نوین و تازه داره در مورد حقیقت جهان هستی دوان دوان میرم ببینم چی داره برای گفتن و دلایلش چی هست و بی طرفانه دلایل و مدارکش رو بررسی میکنم تا شاید متوجه بشم که عقیده ی بنده غلطه و عقیده ی اون صحیح هست اما تا حالا دلایل و شواهد و مدارکی که از عقیده ی ج پشتیبانی میکنه از همه قویتر و بیشتر هست . به همین دلیل نمیتونم بی تفاوت از کنارش رد بشم چون منافع بلند مدت برام خیلی خیلی مهم تر از منافع کوتاه مدت هست .
10- از حساب احتمالات استفاده کردم و هر 2 احتمال الف و ج رو در نظر گرفتم . هر طور حساب کردم دیدم عاقلانه اینه که احتمال ج رو جدی بگیرم و دنبال کنم چون اگر درست از آب دراومد کار اونی که رفته دنبال الف تمومه و بد جوری پشیمون میشه و بد جوری ضرر میکنه . خصوصا که کلی دلیل علمی ازش پشتیبانی میکنه
11- دلایل دیگه هم بسیار هست مثل نظم جهان , وجود موجودات زنده که برترینشون انسان هست طبق اطلاعاتِ ما . پیچیدگیهاش فوق العاده زیاد هست
البته طرفدارانِ عقیده ی الف خیلی زحمت کشیده اند در عمل و دانش تا ثابت کنند شروع این دنیا اتفاقی و تصادفی بوده و خالقی در کار نیست و نبوده . بنده هم همیشه اکتشافاتشون رو دنبال میکنم با بی طرفی و ارزش زیادی قائلم برای تحقیقاتشون و تلاشهاشون .اما تا الان کفه ی مدارک و شواهدِ ج خیلی بیشتر از الف هست و این قابل چشم پوشی و بی تفاوتی نیست برای عاقلان و خردمندان

ممنون از توضیحاتتون ولی سوال من چیز دیگه ای بود!
من هم به مانند شما به دنبال حقیقت ماجرا هستم و تا کنون استدلال های متفاوتی درباب هر یک خوانده ام. اما این استدلال که از دست دادن چیزی برای بدست آوردن چیزی دیگر، اثباتی بر احتمال ج مطرح شده توسط شما باشد، برایم عجیب بود.
به این خاطر خواستار توضیحات بیشتر از جانب شما شدم.
شاید بهتر باشد به گونه ای دیگر سوالم را تکرار کنم: چطور از مبحثی کاملا مادی و دنیوی، موفق به اثبات چیزی معنوی و عرفانی شدید؟