.
زمستان گذشته
بهار امده و گنجشک کوچک بر روی شاخسار پرشکوفه ترین درخت
جیک جیک کنان جفتش را میخواند . . .
فروغ : جفتش اما سخت تنهاتر از او . . .
همین الان
15 فردین 96
.
زمستان گذشته
بهار امده و گنجشک کوچک بر روی شاخسار پرشکوفه ترین درخت
جیک جیک کنان جفتش را میخواند . . .
فروغ : جفتش اما سخت تنهاتر از او . . .
همین الان
15 فردین 96
نبین!
نگاه کن . . .
دیدن هرگز مصداق نگاه کردن نبوده . . .
در دیدن عظمت نگاه کردن هرگز وجود نداشته
17 فروردین
(1)
می خزم در آغوشت و
سایه هامان با هم یکی میشود .
(2)
آن هنگام که روحــم با تــو یکی شد
جسمم تو را در آعوش کشید .
سایه : روح
روح : سایه
عکاس : گرین مایند
عکس و نوشته :19 فروردین
میخواستم گنجشک کوچکی باشم در بیکران ابی اسمان
و اشبانه کنم در قلب درختی خشک
تا گنحشک کوچک اواز سر دهد و درخت خشک شکوفه دهد . . .
اما افسوس که زمستان است .
22 فروردین 96
و من هنوز در انتظار ان روزم که دوز از شرم دخترانه در چشمان کسی که دوست دارم بنگرم وقتی قلبم از شدت هیجان در سینه جا نمیگیرید و چشمانم به دور از شرم و غرور دو دو زنان به چشمانش مینگرد
برای اولین بار در تمام زندگی بگویم " عزیز دلم " و در اغوشش جا بگیرم
و من ان روز را انتظار میکشم حتی روزی که دیگر نباشم
23 فروردین
.
فیششششششش
صدای باد می امد
گفتم برقص
خندید گفت دیوونه ای
رقصیدم
لحظاتی نگاهم کرد و بلند شد
با هم رقصیدیم با سمفونی باد رقصیدیم
رقصیدیم و رقصیدیم و رقصیدیم
و صدای قهقهه های دخترانه مان سقف عرش را لرزاند
دیروز خاطره شد
شعر : امروز 26 فروردین
دختر تو مباحث علمی نظر میده : دنبال جلب توجهه
دختر عکاسی میکنه : دنبال جلب توجهه
دنبال متن میزاره تو صفحه شخصیش :دنبال جلب توجهه
دختر ارایش میکنه :دنبال جلب توجهه
دختر تیپ زدن رو دوست داره : دنبال جلب توجهه
دختر خدادای زیباست :دنبال جلب توجهه
دختر نفس میکشه و دم و بازدم داره :دنبال جلب توجهه
ولی دختر ببین چقدر مهمی که هر حرکتت ی واکنش داره . . .
من با تمام هندزفری های جهان قهرم . . .
و زندگی رو همچو راهبی که عمرش در صومعه پی عبادت گذشت , پرستش میکنم . . .
درااز بکشین روی چمن ها بدن ها مخالف هم اما سرها به هم چسبیده زیر چتر ستتاره ها زیر ابی اسمون هی حرف بزنین هی حرف بزنین از معنای هستتی تا عمق فلسفه تا چرایی بودنتتون کنار هم
روزاتون اما تلاش باشه و تلاش برای رشد ما در خلاف جهت عقربه های منیت ، با هم کار کنید با هم رشد کنید برای زندگی بهتر
اخر هفته هاتون بسته به پول تو ججیبتون باشه اما سفر کنید هر چند تا ده کیلومتر بیرون از شهرهر اژ چند گاهی هم با دوستای خل و چل تر از خودتون ی هیچهایک بزنید به رگ با کوله های رو دوش و چادرهای مسافرتی همیشه اماده و رقص های دور اتیش و بوسه های یهویی ه پر از حرارت، حالا این کارارو با کی بانجام بدید ؟ با ادمی که ارزشمنده که ارزش های شما حل شده تو ارزش های ارزشمند اون ادمی که وقار و اصالتش از فرسنگ ها دورتر بوش بیچیده ، ادمی که نگاش فقط و فقط رو نگاه شماا قفله ، رنج به رج شما رو بلده ، ادمی که کنار اون بودنتون نه صرفا به خاطر احساس که بللکه از روی ارزشمندی و وقار اونه ..
ادم شما. . .
زندگی همینه همینقدر ساده همینقدر لذت بخش . . .
۷خرداد۹۵
.
رسالت من در زندگی این بود که روزی چشم هام و ببندم و از دور به عنوان نفر دوم یک غریبه نظاره گر خودم باشم درست مثل یک فیلم صامت با یک بازیگر اصلی
خیلی سال ها از دور به این بازیگر نقش اول نگاه کردم هر بار یک چیزی کم داشت
اما این بار . . .
لعنتی لعنتی من عاشقتم تو فوق العاده ای ...
جمعه 19 خرداد 95
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)