چشم، دروازه روح (1)
بنظر می رسه همه این تجربه رو داشتیم: وقتی مستقیم تو چشم یه نفر نگاه میکنیم یه احساس خاص به آدم دست میده، انگار زیر دل خالی میشه، دل میلرزه، و یه نیروی دافعه خیلی قوی سعی میکنه هر چه زودتر این ارتباط چشمی رو قطع کنه. دلیلش چیه؟
این حالت فقط در مورد چشم مصداق داره، در مورد بینی، دهان، گوش و ... چنین حالتی پیش نمیاد، از طرف دیگه این پدیده فقط در مورد یه یک موجود زنده بوجود میاد. یعنی میشه ساعت ها به چشمهای تصویر یا مجسمه فردی که این حالت رو بوجود میاره نگاه کرد بدون اینکه کمترین تاثیری در ما بوجود بیاره ... ظاهرا این حالت مختص چشمهای انسان نیست، زل زدن به چشمای حیوانات هم میتونه این حالت رو در ما بوجود بیاره ...
در حالت عادی (نه خشم و ... ) بنظر میرسه این حالت به نحوی با عشق و یکی شدن با طرف مقابل رابطه داره ... وقتی تو چشم کسی خیره میشیم گویا نوعی زبان دیگه بین دو طرف برقرار میشه، زبان چشم ... اگه دو طرف در حال مکالمه باشن و در همین حال به چشم همدیگه خیره شن انگار الفاظ و صداها کم کم در زبان چشم محو میشن، دیگه شنیده نمیشن، و زبان چشم شروع میکنه به انتقال اطلاعات و احساسات، اطلاعاتی که پیامشون صمیمت و محبت هست ... ظاهرا ما هم چون از صمیمی شدن زیاد و شکسته شدن حریم شخصیمون وحشت داریم سریع واکنش نشون میدیم و ارتباط رو قطع میکنیم ... احتمالا به همین دلیله کسایی که عاشق همن و به اوج صمیمیت رسیدن دیگه چنین حالتی براشون پیش نمیاد، هر چقد هم تو چشم های همدیگه زل بزنن، ...
اگه اینطور باشه سوال اینه که چرا چشم چنین قدرت و گرایشی داره، حتی در مورد غیر انسان؟ آیا این ذات حیاته که تمایل داره اجزاء پراکنده ش رو در نوعی وحدت جمع کنه؟ آیا جنس این وحدت ذاتا از صمیمیت هست؟ آیا حیوانات هم مثه ما چنین حالتی رو در برخورد چشمی با همنوع و غیر همنوشون تجربه میکنن ...؟