بعد از جنگ هم همین صفات در مردم ژاپن وجود داره میتونید به انگلیسی مقالات فراوانی در این باره پیدا کنید و این که اون صفات تنها در زمان امپراتوری ژاپن وجود داشت از نظر علمی درست نیست.
من ژاپن بعد جنگ رو گفتم.
این تغییر فرهنگ مردم نیست تغییر شرایط اقتصاد جهانی است که متوجه چین و امریکا هم شده و این که اقتصاد مبتنی بر نظرم ژاپن به دلیل تورم منفی و نرخ باروری در سال های اخیر ضرب دیده است.
2
هر کس برداشت خود را از این نظریه دارد اما من کتاب یک کشیشی در این باره را می خواندم بر این بخش از این نظریه تکیه داشت.
یک کشور مهم تر از افراد درونش نیست به پایندگی مردم اون کشور وجود دارد.
این جملاتتان نافی حرف من نیست. و من ناقضش نیستم.
قبلا همین حرف را به گونه ای دیگر در پست پیشین گفته ام.
بعضی از افراد معتقد هستند مذهب متفاوت است، متفاوت از؟ در خرد گرایی استسنا وجود ندارد همه چیز تابع منطق و اندیشه است.
می توانند باشند میهندوستی ایرانی بر خلاف وطن پرستی اروپایی بر اساس مذهب یا نژاد یا رنگ پوست و حتی اصالت تعریف نمیشه بر اساس پایبندی به ایران نه به صرف یک کشور به عنوان یک فرهنگ که در پی گسترش و یا حتی ایجاد سه اموزه اهورایی پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک است که نمود این فرهنگ در شاهنامه هم هست شما اگر شاهنامه بخوانید می گوید که اگر به تو ظلم شد یا به کشورت تجاوز شد تا اخرین قطره خود از خودت و کشورت دفاع کن اما ازارت حتی به یک مورچه بی گناه هم نرسه.
البته با نیک کردن کشور ما هدف والاتر که خوشبختی همه ی جهانین هست رو دنبال می کنیم نام کشورم برای من مثل فامیلی من است برایم بسیار مهم و ارزشمند است اما این باعث کبر و یا باعث این نمی شه که به مردمان دیگر کشور ها توجه و التفات نداشته باشم چون فرهنگ من دستور می دهد که چنین کنم حتما این شعر معروف را شنیده اید که می فرماید:
بنی ادم اعضای یک دیگرند / که در افرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد اورد روزگار / دگر عضو ها را ندارد قرار
توکز مهنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند ادمی
یا نمونه های فراوانی در شاهنامه و غیره.
از این حیث که همه ی یکسانیم که انسانیم اما تفاوت هایی داریم که این ها موجب برتری یا ضعف نمی شود موجب
تفاوت می شود.
اهدافی که شما می گویید با تفکرتون اجرا می شود از نظر روان شناسی غیر قابل اجراست. حالا اگر در کرات دیگر هم موجودات دیگری بودن در این صورت حرف شما می شد نژاد پرستانه من می گویم همهی انواع موجودات. این حرفتون هم نافی حرف من نیست اما انسان نیاز به احساس تعلق داره چه بهتر که خودت رو وامدار یک فرهنگ غنی و تمدنی کهن بدونه و سعی در اجرای اموزه های نیک اون فرهنگ ابتدا در جامعه ی کوچک خودش و بعد در جامعه ی جهانی بکنه.
این گونه خودتون بیان کردید و من بر پایه نوشته شما گفتگو کردم.
شما اول تکلیف خودون رو مشخص کنید جایی می گویید که کشور ها با انسان ها تعرف می شن و جایی می گید که کشور مسئوله. به نظر من همه در قبال هم مسئولا هر کس که تاثیر روسی دیگری بگزاره در قبال تاثیرش مسئوله چه مفاهیم مانند کشور و چه انسان ها.
کشور نمی تونه پولی ذخیره کنه و غیره کشور تنها یک میراث فرهنگی و معنویه اون دولت (و در مورد کشور ما "فعلا" حکومت) است که می تونه این کار رو بکنه.
البته که نه.
البته که نه.
این بحث بسیار بلند تاریخی است لطفا این بحث ها را باز نکنید مثال معاصر پایینی رو پاسخ می گم.
چه سودی داشت برای شما و چه نفعی برای شما داشت دفاع از کشور؟
شروع کنند جنگ رو که همه می شناسیم اگر نمی شناسید بفرمایید تا در pv معرفی کنم. اما در مورد جنگ کشور داره از دست میره اون مرحله مرحله ای نیست که ما حق و باطل رو مشخص کنیم. حتی اگر بخواهیم مشخص هم کنیم با رفتن از جبهه ها هم فقط کشور نابود می شه. حال که صحبت که از 8 ساله شد باید بگم این تقاصی بود که مردم به خاطر ناسپاسی هایشان پرداخت کردن.
بله ساده نیست.
نه به همه چیز همین صورته این بسیار احمقانه است که بگم همه اشتباه می کنن و من بدون بحث درست می گم.
برداشت شماست که اگر از نوشته های من متوجه چنین چیزی شدید لطفا بگویید کجای نوشته من چنین معنی می دهد؟ لطفا ادل خودتون رو فرمایید.
ایمان به صورت عام رو گفتم.
من کی همچین ادایی کردمم؟
(نمونه ای بند های ذهنی شما)
کشور برای مردم و مردم برای انسانیت
جمع یعنی منافع جمعی چرا سعی در تعریف گفته های من دارید؟ جمع بزرگ ما کشور ماست این که مشخصه.
ارتباطی به ایمان ندارد.
با نقل قول از سخنی که ربطی ندارد خود را با سواد جلوه نمی دهید. من گفتم که مفهوم های وطن پرستانه و ایمانی و غیره رو قبول ندارم بر پایه علم و منطق کشورم را دوست دارم و به اون عشق می ورزم و فرهنگ اون به من ضد بنیاد گرایی رو یاد می دهد. در باره این در خط های گذشته صحبت کرده ام.
من ربا راست و چپ و بالا و پایین کاری ندارم درباره نوشته های من صحبت کنید نه طبقه بندی ذهنی خودتون لطفا.
،
برای بار چندم عرض می کنم کشور برای مردم و مردم برای انسانیت. رایطه مردم و کشور یک رابطه دوطرفه و معنوی است و روانی البته.
ک
من هم مدعی این جمله اشتباه نبودم. شما با فیلتر های ذهنی خودتون دارید پاسخ می دهید نه بر طبق گفته های من. کشور مالک هیچ کس نیست این مردم هستند که مالک کشورشون هستن و کشور برای مردم است.
ابادی کشور بدون ابادی افکار و اندیشه ها و تقویت نیروی انسانی هیچ گونه ارزشی که نداره هیچ حتی ضرر های بسیاری هم داره. باز هم به متن من پاسخ ندادید این ها با کجای متن ما تضاد داشت؟