تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 9 اولاول ... 23456789 آخرآخر
نمايش نتايج 51 به 60 از 82

نام تاپيک: کدام منطق؟!

  1. #51
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    چند وقت پیش پدر یکی از دوستانم فوت کرده بود و مثل همیشه مراسمی هم در مسجد برگزار میشد و ما هم برای احترام به دوست و پدر فوت شده ایشون وارد مسجد شدیم و طبق معمول یک آخوند اومد تا با داستان سرایی ها و مزخرفاتش ملت رو سرگرم کنه .

    این آخوند در یک داستان جالب گفت که در یکی از روستاهای دور افتاده ایران یک مادر و دختری با هم زندگی میکردن . مادر این دختر آدم معتقدی نبود و به شدت هم مریض بود و بعد مدتی مرد و بعد از مرگش دخترش خیلی ناراحتی کرد و دلبستگی زیادی به اون داشت .

    روزی که قرار شد اونو به خاک بسپارن دخترش اومد جلو و گفت چون من مادرم رو خیلی دوست داشتم میخوام شب اول قبر کنار اون زیر خاک بخوابم !!! اهالی روستا هم چون از علاقه اون به مادرش با خبر بودن قبول کردن [به همین راحتی]

    دختر به همراه مادر خاک شد و فردا صبح که اهالی رفتن دختر رو از زیر خاک در بیارن با یک صحنه عجیب روبرو شدن و دیدن که دختره دست و پاشو جمع کرده و گوشه قبر نشسته و به شدت ترسیده و اون دختر جوان 15-16 ساله مثل یک پیرزن کل موهاش سفید شده بود !!!

    از اون دختر پرسیدن چی شده که اینقدر ترسیدی و چه بلایی سرت اومده گفت که وقتی که هیبت نکیر و منکر رو دیدم و زجر مادرم موقع پرسش و پاسخ و ندونستن مسائل دینی دیدم به شدت ترسیدم و از اون موقع بود که این دختر شد یکی از دیندار ترین مردم روستاش و مردم روستا روی اعتبار اسم اون قسم میخورن .


    چطور اهالی روستا اینقدر راحت راضی شدن که اون دختر رو به همراه مادرش زیر کلی خاک قرار بدن ؟! یعنی اینقدر راحت با صحبت های اون و عشقش به مادرش راضی شدن که این کارو انجام بدن ؟!

    بعد طرف رو یک روز زیر خاک دفن کردن زنده مونده !!! از اینا گذشته وقتی که نبش قبر کردن دختره یک گوشه نشسته بوده !!! قبری که با خاک پر شده اون چطور جای نشستن پیدا کرده ؟! ... جمعیت حاضر در مسجد هم هیچ نشانه ای از تعجب و پرسش گری در میمیک صورتشون دیده نمیشد .

    یعنی هیچ نیازی به تفکرات و تحقیقات موشکافانه نبود و داستان خودش سرشار از تناقض بود ولی بعضی ها انگار مغزهاشون پوسیده و کرم خورده شده . هر مزخرفی رو باور میکنن و چیزی به اسم قوه تفکر و تعقل رو بوسیدن و گذاشتن کنار . کافی بود اونجا بودید و می دید بعد از پایان این داستان حاضرین چطور همه زورشون رو گذاشتن تا بتونن صلوات بلندتری برای تائید این مزخرفات بفرستن .

    کافیه توی همچین مجالسی با همچین مردمی باشین تا به طور کل از همه چیز ناامید بشید . بعد همین جماعت دلیل بدبختی هاشون رو گردن افراد دیگه میندازن ولی نمیگن تا وقتی خر هست خر سوار هم هست .

    این بود تجربه ای دیگر از منطق متبلور در بین جماعت کنونی ایران .

    Last edited by B3HZ@D; 12-01-2016 at 00:26.

  2. 13 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #52
    آخر فروم باز MOSTAFA_ABBASI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2014
    پست ها
    1,039

    پيش فرض

    تا وقتی سطح سواد مردم ایران در این حد باقی بمونه و مزخرفات یه سری "آخوند" رو با جون و دل قبول کنن وضعیت فرقی نمیکنه بلکه بدتر هم میشه!
    راهی نیست به جز اینکه بسوزیم و بسازیم یا اینکه کلا از این خراب شده بزنیم بیرون....
    کسی که قالیچه پرنده سلیمان و یونس در شکم ماهی رو حقیقت محض میدونه (!) و داستان پینوکیو و... رو خرافات نمیشه باهاش بحث منطقی کرد!
    نتیجه ای که پس از چندین سال بحث با مسلمان عزیز و کلا دینداران عایدم شد اینه که عیسی به دین خود موسی به دین خود
    والسلام

  4. 2 کاربر از MOSTAFA_ABBASI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #53
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    این افراد اومدن بر اساس طرز فکر خودشون خدا ساختن.دقیقا مثل کاری که در گذشته ها انجام میشده و اعتقادات مصری ها.و متاسفانه واقعا باور دارن که خدای خیالیشون واقیعت داره!و بدتر از اون اینکه بر پایه این اعتقاد ساختگی همه جنایتی هم میکنن!!این داستانی که در ایران در حال وقوع هست چیز تازه ای نیست و در قرون وسطی در اروپا هم جریان داشته و بر پایه همین اعتقاد خرافی چه قدر ادم کشتن.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    Last edited by javad2015; 12-01-2016 at 08:31.

  6. 3 کاربر از javad2015 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #54
    پروفشنال AMHSIN's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2015
    محل سكونت
    Khozestan
    پست ها
    607

    پيش فرض

    این افراد اومدن بر اساس طرز فکر خودشون خدا ساختن.دقیقا مثل کاری که در گذشته ها انجام میشده و اعتقادات مصری ها و ...

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    کاری به حرفهای این آخوند ندارم، اما اعتقادات و باورهای مصری های باستان رو دست کم نگیرید ...

  8. #55
    اگه نباشه جاش خالی می مونه md70's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    L O S T
    پست ها
    260

    پيش فرض

    چند وقت پیش پدر یکی از دوستانم فوت کرده بود و مثل همیشه مراسمی هم در مسجد برگزار میشد و ما هم برای احترام به دوست و پدر فوت شده ایشون وارد مسجد شدیم و طبق معمول یک آخوند اومد تا با داستان سرایی ها و مزخرفاتش ملت رو سرگرم کنه .

    این آخوند در یک داستان جالب گفت که در یکی از روستاهای دور افتاده ایران یک مادر و دختری با هم زندگی میکردن . مادر این دختر آدم معتقدی نبود و به شدت هم مریض بود و بعد مدتی مرد و بعد از مرگش دخترش خیلی ناراحتی کرد و دلبستگی زیادی به اون داشت .

    روزی که قرار شد اونو به خاک بسپارن دخترش اومد جلو و گفت چون من مادرم رو خیلی دوست داشتم میخوام شب اول قبر کنار اون زیر خاک بخوابم !!! اهالی روستا هم چون از علاقه اون به مادرش با خبر بودن قبول کردن [به همین راحتی]

    دختر به همراه مادر خاک شد و فردا صبح که اهالی رفتن دختر رو از زیر خاک در بیارن با یک صحنه عجیب روبرو شدن و دیدن که دختره دست و پاشو جمع کرده و گوشه قبر نشسته و به شدت ترسیده و اون دختر جوان 15-16 ساله مثل یک پیرزن کل موهاش سفید شده بود !!!

    از اون دختر پرسیدن چی شده که اینقدر ترسیدی و چه بلایی سرت اومده گفت که وقتی که هیبت نکیر و منکر رو دیدم و زجر مادرم موقع پرسش و پاسخ و ندونستن مسائل دینی دیدم به شدت ترسیدم و از اون موقع بود که این دختر شد یکی از دیندار ترین مردم روستاش و مردم روستا روی اعتبار اسم اون قسم میخورن .


    چطور اهالی روستا اینقدر راحت راضی شدن که اون دختر رو به همراه مادرش زیر کلی خاک قرار بدن ؟! یعنی اینقدر راحت با صحبت های اون و عشقش به مادرش راضی شدن که این کارو انجام بدن ؟!

    بعد طرف رو یک روز زیر خاک دفن کردن زنده مونده !!! از اینا گذشته وقتی که نبش قبر کردن دختره یک گوشه نشسته بوده !!! قبری که با خاک پر شده اون چطور جای نشستن پیدا کرده ؟! ... جمعیت حاضر در مسجد هم هیچ نشانه ای از تعجب و پرسش گری در میمیک صورتشون دیده نمیشد .

    یعنی هیچ نیازی به تفکرات و تحقیقات موشکافانه نبود و داستان خودش سرشار از تناقض بود ولی بعضی ها انگار مغزهاشون پوسیده و کرم خورده شده . هر مزخرفی رو باور میکنن و چیزی به اسم قوه تفکر و تعقل رو بوسیدن و گذاشتن کنار . کافی بود اونجا بودید و می دید بعد از پایان این داستان حاضرین چطور همه زورشون رو گذاشتن تا بتونن صلوات بلندتری برای تائید این مزخرفات بفرستن .

    کافیه توی همچین مجالسی با همچین مردمی باشین تا به طور کل از همه چیز ناامید بشید . بعد همین جماعت دلیل بدبختی هاشون رو گردن افراد دیگه میندازن ولی نمیگن تا وقتی خر هست خر سوار هم هست .

    این بود تجربه ای دیگر از منطق متبلور در بین جماعت کنونی ایران .

    همین حاج آقا احتمالا فقط 100 الی 200 تومن گرفته تا بیاد سر منبر اینارو بگه، اینش دیگه خیلی سوزش داره

  9. #56
    پروفشنال AMHSIN's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2015
    محل سكونت
    Khozestan
    پست ها
    607

    پيش فرض

    کدام منطق؟!

    در سال 1975 یک پسر 17 ساله سوار بر موتورسیکلت با یک تاکسی تصادف میکند و می میرد. جالب این است که سال قبل برادر همین پسر سوار بر همین موتور سیکلت در همین خیابان تصادف میکند می میرید. جالبتر اینکه برادرش هم در زمان تصادف 17 سالش بوده. عجیب تر اینکه تصادف هر دو با همون تاکسی و همون راننده و همون مسافر بوده ...!!

    Last edited by AMHSIN; 18-01-2016 at 00:47.

  10. #57
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    کدام منطق؟!

    در سال 1975 یک پسر 17 ساله سوار بر موتورسیکلت با یک تاکسی تصادف میکند و می میرد. جالب این است که سال قبل برادر همین پسر سوار بر همین موتور سیکلت در همین خیابان تصادف میکند می میرید. جالبتر اینکه برادرش هم در زمان تصادف 17 سالش بوده. عجیب تر اینکه تصادف هر دو با همون تاکسی و همون راننده و همون مسافر بوده ...!!

    البته که این داستان یه رویه ی برمودا وار داره ولی رویه ی دیگه اش میتونه این باشه که در منطقه ای نزدیک به خانه ی این دو برادر و همچنین محل زندگی یک شخص دیگه که هرروز با تاکسی خاصی به سمت محل کارش میرفته جاده ای وجود داره پرحادثه و دارای چندین نقطه ی کور برای دوچرخه سواران و رانندگان و شاید بهتره اول بریم و از شرایط ایمنی جاده و دوچرخه سواران اونجا مطمئن بشیم بعد به برمودا ربطش بدیم : دی

  11. 5 کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #58
    پروفشنال AMHSIN's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2015
    محل سكونت
    Khozestan
    پست ها
    607

    پيش فرض

    البته که این داستان یه رویه ی برمودا وار داره ولی رویه ی دیگه اش میتونه این باشه که در منطقه ای نزدیک به خانه ی این دو برادر و همچنین محل زندگی یک شخص دیگه که هرروز با تاکسی خاصی به سمت محل کارش میرفته جاده ای وجود داره پرحادثه و دارای چندین نقطه ی کور برای دوچرخه سواران و رانندگان و شاید بهتره اول بریم و از شرایط ایمنی جاده و دوچرخه سواران اونجا مطمئن بشیم بعد به برمودا ربطش بدیم : دی
    شبیه مطلبی که فرمودید در انتهایی لینکی که دادم هم امده، این حادثه و حوادث مشابه یکی از دو راهه هایی هستن که در برخورد با اون هر کس به یک طرف میره، برخی (مثه شما) میگن چیز غیرطبیعی نیست، برخی هم با توجه به شاکله فکری و عقیدتیشون معتقدن که چنین حوادثی دلایل دیگری دارن ...

  13. #59
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    بنظر من این قضیه مثل این میمونه که بگیم پارسال تو فلان خانواده یکی از آنفلوانزا مرد امسال هم دقیقا تو همون حول و حوش زمانی یکی دیگه از اعضای همون خانواده از آنفلوانزا مرد! شما چقدر چیز غیرطبیعی توی این مردن از آنفلوانزا میبینین؟ و اگه کسی این مسئله رو به هرچیز غیرطبیعی ربطش بده چقدر ممکنه بخندین؟
    بهترین قدم با برخورد با یک مسئله تجزیه و تحلیل علمی اون مسئله است تا جایی که از دست ما برمیاد و بعد اگه موفق نشدیم بنظر من بازهم ربط دادنش به مسائل و علل دیگه یک اشتباه و عقب نشینی برای حل مسئله است.
    مشخصا منطق های متفاوتی وجود داره و هر مسئله ای رو به روش های زیادی میشه تحلیل کرد اما بنظر من آسون ترین راه غیرطبیعی و ماورایی فرض کردن مسئله است

  14. 4 کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #60
    پروفشنال AMHSIN's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2015
    محل سكونت
    Khozestan
    پست ها
    607

    پيش فرض

    ...
    بهترین قدم با برخورد با یک مسئله تجزیه و تحلیل علمی اون مسئله است تا جایی که از دست ما برمیاد و بعد اگه موفق نشدیم بنظر من بازهم ربط دادنش به مسائل و علل دیگه یک اشتباه و عقب نشینی برای حل مسئله است.
    ...
    با بخش آبی موافقم، با بخش قرمز اما شخصا موافق نیستم، من نوعی با توجه به تجربیات و مطالعاتی که داشتم شک ندارم که مسایل ماورایی واقعیت دارم، در طرف دیگه شما (احتمالا) با توجه به تجربیات و مطالعاتی که داشتید شک ندارید که مسایل ماورایی واقعیت ندارن. یکی از دلایل بوجودن امدن منطق های متفاوت همین هست ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •