آیا جهان و زندگی می توانست بهتر از این باشد؟

[donkeyoxte]

زندگی ما با زندگی پشه فرقی نمیکنه در حقیقت رسالت یکیست بستگی داره تو تو چه قالبی باشی

یه فرد معمولی رو فرض کن که 60 سال عمر میکنه نصف عمر که در خوابه 5 تا 10 سالشو در حاله شستشو پایین بدن یا تمامیه

5 تا 10 سالشو که در حال بلعیدنه و نصف اون چیزی که واقعا زندگی میکنه خاطراته

حالا یه پشه رو فرض کن که عمرش حدودا 2 هفته است خودشو به درو دیوار میزنه هی دنباله بدن یه موجود که شروع کنه به مکیدن این هم سختیه دنیوی

حالا میتونی رسالتو معنی کنی

[Ar@m]

زندگی ما با زندگی پشه فرقی نمیکنه در حقیقت رسالت یکیست بستگی داره تو تو چه قالبی باشی

حالا یه فرقایی هم با پشه داریما : دی
مثلا پشه نمیتونه خوشحال زندگی کنه ولی ما میتونیم ((:

از نظر من این ذهنیت که دنیای بهتر از این رو میشه ساخت جزیی از نگاه ما به دنیاست و از تفکر ما جدایی پذیر نیست
چطور ممکنه که در تمام اونچه روبروی ما گذاشته شده ناخوداگاه به بهتر از این بودنش فکر میکنیم (از خونه ای که توش زندگی میکنیم و تختی که روش میخوابیم و وسیله ای که باهاش اینطرف و اونطرف میریم و اونچه که میخوریم و میپوشیم و بسیار بسیار چیزهای دیگه) ولی در نگاه کلی به جهان که میرسیم بگیم دنیا بهتر از این نمیتونسته باشه
یعنی یه ذره جزئیات با کلیات همخوانی ندارن اینجا
شاید هم کلا قبول کردیم که قوانین این جهان رو نمیشه تغییر داد ولی شرایط زندگی رو میشه تغییر داد پس دنیای بهتر از این نمیشه خلق کرد ولی میشه در قالب این قانون ها بهترین زندگی رو داشت.
ولی من که فکر میکنم یک روز انسان بتونه به جایی برسه که قوانین و ساختار جهان رو هم تغییر بده و شاید, شاید! بهترش کنه. همین که چنین تفکری در ذهن ما از بهتر بودن یا نبودن جهان وجود داره یعنی قدرت ایجاد تغییر در ساختار اون هم ممکنه در توان ما باشه. خیلی از غیر ممکن ها تا به امروز ممکن شده و اینم میتونه در آینده یکیشون باشه درصورتی که امروز حتی فکر کردن بهش هم مسخره بنظر میاد