تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 10 اولاول ... 5678910 آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 95

نام تاپيک: مسابقه ی شعر / متن و آهنگ / موسیقی متناسب با عكس [پایان دور پاییزی، اهدای مدال به نفرات برتر]

  1. #81
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    ببخشید چند تا سوال دارم

    1- اول مسابقه گفته شد مهلت مسابقه ها 5 روز هست اما هر بار بیشتر از 5 روز میشه که پست اعلام پایان مهلت مسابقه زده میشه. مهلت مسابقه بیشتر شده ؟

    2- در بخش ادبیات اگر متن نوشته ی خودمون باشه امتیاز خاصی داره ؟

    3- میشه متن یا موسیقی ای رو گذاشت که تو همون دور ، کاربر دیگه ای گذاشته یا نباید تکراری باشه ؟


    با تشکر

  2. 9 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #82
    کاربر فعال فلسفه A.M.D.D.E.V.I.L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Void
    پست ها
    2,053

    پيش فرض



    شعر از جرالد منلی هاپکینز :
    How to Keep -- is there any any,

    is there none such , nowhere known
    some , bow or brooch or braid or
    brace , lace , latch or catch or key to keep
    back beauty , keep it , beauty , beauty
    beauty , . . . from vanishing away ? -Gerald Manley Hopkins
    (The Leaden Echo)

      محتوای مخفی: علت انتخاب شعر 
    این شعر یک شعر بسیار بحث بر انگیز هست به این علت که بیشتر از اینکه معنی کلمات روی شنونده
    تاثیر بذارن ، صدای واج ها و رنگ آمیزی آوا هاست
    دوگانه بودن معنی (معنی کلمات و تاثیر صدا ها) ابهامی ایجاد میکنه مشابه ابهام بین گرگ و بره
    یا در برداشتی عمیق تر مثل معنی خود شعر ابهامی بین هستی و نیستی رو تداعی میکنه
    و به عبارت ساده تر واج آرایی ای که به کار برده شده مثل سایه ای هست از مفهوم مبهم بودن جهان در معنی شعر



    موسیقی :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

      محتوای مخفی: علت انتخاب موسیقی 
    این اثر از فردریک شوپن هم بسیار بحث بر انگیز هست به این علت که عملا مشخص نیست مایه ی قطعه
    چی هست (چون به شدت از کروماتیسیزم و رنگ آمیزی موسیقیایی استفاده شده)، همواره سایه ای از لا مینور در قطعه احساس میشه اما در واقع مشخص نیست که قطعه در مد فریژین هست
    یا دورین یا ... آغاز و پایان قطعه نیز ابهام را کاملا رسا و واضح در حظور سایه ی لا مینور به نظر میرسونه

    خیلی هم ممنونم بابت برنده شدن در دور قبلی مسابقات
    موفق باشید

  4. 13 کاربر از A.M.D.D.E.V.I.L بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #83
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    ببخشید چند تا سوال دارم

    1- اول مسابقه گفته شد مهلت مسابقه ها 5 روز هست اما هر بار بیشتر از 5 روز میشه که پست اعلام پایان مهلت مسابقه زده میشه. مهلت مسابقه بیشتر شده ؟

    2- در بخش ادبیات اگر متن نوشته ی خودمون باشه امتیاز خاصی داره ؟

    3- میشه متن یا موسیقی ای رو گذاشت که تو همون دور ، کاربر دیگه ای گذاشته یا نباید تکراری باشه ؟


    با تشکر
    خواهش می‌کنم
    در پاسخ سوال‌ها عرض کنم که:

    1- درسته قرار بود که 5 روز باشه. اما به این دلیل که ممکنه اطلاع‌رسانی چند روزی پس از شروع هر دور انجام بشه و همچنین فرصت کافی برای همه باشه، مممولا یک هفته یا حداکثر یکی دو روز بیشتر زمان اختصاص داده میشه. میشه از این دید هم نگاه کرد که کاربران سعی کنند درصورت تمایل برای شرکت در مسابقه،در همان پنج روز پستشون رو ارسال کنند و اون دو سه روز وقت اضافه‌ای باشه برای اونهایی که در مدت مشخص‌شده فرصت کافی برای حضور و انتخاب متن و موسیقی رو نداشته‌اند.

    2- این خیلی خوبه که کاربرا شعر/نوشته‌ای از خودشون رو بنویسند. اما دقت کنیم که هدف وجود متنی است که بیشترین تطابق با نصویر رو داشته باشه و بتونه بار مفهومی نزدیک‌تری با تصویر ارائه کنه. آنچه که در کنه و دل تصویر وجود داره بیرون کشیده بشه و به زیباترین شکل ممکن در نظم و یا نثر نوشته بشه.

    3- خودم به‌شخصه ندیدم تا حالا در مسابقه‌ای اینگونه پستی نوشته بشه. شاید یه دلیل مهمش این باشه که یک موقع برداشت نشه که کاربری داره از روی دست کاربر دیگه می‌نویسه.
    (همین حسه که به احتمال فراوان باعث میشه این کار انجام نشه)
    برای همین بهتره که این‌کار انجام نشه.
    اگر مثلا برای این دور می‌بینیم واقعا نمیشه براش متن یا شعر و یا موسیقی پیدا کرد و آنچه می‌خواستیم بنویسیم رو کاربر دیگه‌ای نوشته، اینرو بذاریم به‌حساب بدشانسی‌مان (خوش‌شانسی آن کاربر که توانست زودتر پستش رو ارسال کنه) که کاربری زودتر از ما فرصت آمدن به انجمن و نوشتن آن‌را داشته و بعد به دنبال مسیری دیگر باشیم. شاید راهی بهتر پیدا بشه.

  6. 16 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #84
    کاربر فعال انجمن آموزش عالی Rossin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    محل سكونت
    NeveRLanD
    پست ها
    627

    پيش فرض


    زمستان-مهدی اخوان ثالث

      محتوای مخفی: متن 

    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
    سرها در گریبان است.
    کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
    نگه جز پیش پا را دید نتواند
    که ره تاریک و لغزان است
    وگر دست محبت سوی کس یازی
    به اکراه آورد دست از بغل بیرون
    که سرما سخت سوزان است
    نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک
    چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
    نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم
    زچشم دوستان دور یا نزدیک
    مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین
    هوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی...
    دمت گرم و سرت خوش باد
    سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!
    منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم
    منم من سنگ تیپا خورده رنجور
    منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور
    نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم
    بیا بگشای در بگشای دلتنگم
    حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد
    تگرگی نیست مرگی نیست
    صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است
    من امشب آمدستم وام بگذارم
    حسابت را کنار جام بگذارم
    چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد
    فریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست
    حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است
    و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده
    به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است
    حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است
    سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
    هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهان
    نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین
    درختان اسکلت های بلور آجین
    زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه
    غبار آلوده مهروماه


    زمستان است......


    موسیقی سیاوش قمیشی- نقاب
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  8. 13 کاربر از Rossin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #85
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    قبل از هر چیز از دوستان خواهش میکنم هر چیزی رو داخل محتوای مخفی نذارن.

    یا اگر شعر یا متن آهنگ رو در اسپویلر میذارین ، نام آهنگ یا شعر رو خارج از اسپویلر ذکر کنید.

    من خواستم یه شعری رو بذارم ولی قبل از ارسال متوجه شدم یک نفر تو محتوای مخفی اون شعر رو ارسال کرده

    با تشکر



      محتوای مخفی: متن 

    شاکي روزگار منم، تموم اين شهر متهم
    يه حادثه چند ساعته با من مي‌آد قدم قدم
    زخما دهن وا مي‌کنن، وقتي دل از دشنه پره
    دست من‌و بگير که پام رو خون عشقم مي‌سره
    بگو که از کدوم طرف مي‌شه به آرامش رسيد
    وقتي تو چشم هر کسي برق فريب‌و مي‌شه ديد
    راه ضيافت‌و به من دستاي کي نشون مي‌ده
    وقتي که حتي گل سرخ اين روزا بوي خون مي‌ده
    وقتي زندگي با چاقو قسمت مي‌شه
    وقتي رفاقتا خيانت مي‌شه
    محکمه‌تو تو خيابون بر پا کن
    وقتي که عشق همرنگ نفرت مي‌شه
    تمرين مرگ مي‌کنم تو گود اين پياده‌رو
    يه چيزي انگار گم شده توي نگاه من و تو
    دارم به داشتن يه زخم تو سينه عادت مي‌کنم
    دارم شبام‌و با تن يه مرده قسمت مي‌کنم








    گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد

    بر چشم باز فرصت دیدن نمی دهد

    وقتی نقاب محور یکرنگ بودن است

    معیار مهرورزی مان سنگ بودن است

    دیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی است

    اصلاً کدام احمق از این عشق راضی است

    این عشق نیست فاجعه قرن آهن است

    من بودنی که عاقبتش نیست بودن است

    حالا به حرفهای غریبت رسیده ام

    فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام

    حق با تو بود از غم غربت شکسته ام

    بگذار صادقانه بگویم که خسته ام

    بیزارم از تمام رفیقان نارفیق

    اینها چقدر فاصله دارند تا رفیق

    من را به ابتذال نبودن کشانده اند

    روح مرا به مسند پوچی نشانده اند

    تا این برادران ریاکار زنده اند

    این گرگ سیرتان جفاکار زنده اند

    یعقوب درد میکشد و کور می شود

    یوسف همیشه وصله ناجور می شود

    اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند

    منصور را هر آئینه بر دار می زنند

    اینجا کسی برای کسی "کس" نمی شود

    حتی عقاب درخور کرکس نمی شود

    جایی که سهم مرد به جز تازیانه نیست

    حق با تو بود ماندنمان عاقلانه نیست

      محتوای مخفی: شعر کامل 


    این مثنوی حدیث پریشانی من است

    بشنو که سوگنامه ویرانی من است

    امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام

    بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام

    گفتی غزل بگو،غزلم شور و حال مرد

    بعد از تو حس شعر فنا شد،خیال مرد

    گفتم مرو که تیره شود زندگانیم

    با رفتنت به خاک سیه می نشانیم

    گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد

    بر چشم باز فرصت دیدن نمی دهد

    وقتی نقاب محور یکرنگ بودن است

    معیار مهرورزی مان سنگ بودن است

    دیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی است

    اصلاً کدام احمق از این عشق راضی است

    این عشق نیست فاجعه قرن آهن است

    من بودنی که عاقبتش نیست بودن است

    حالا به حرفهای غریبت رسیده ام

    فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام

    حق با تو بود از غم غربت شکسته ام

    بگذار صادقانه بگویم که خسته ام

    بیزارم از تمام رفیقان نارفیق

    اینها چقدر فاصله دارند تا رفیق

    من را به ابتذال نبودن کشانده اند

    روح مرا به مسند پوچی نشانده اند

    تا این برادران ریاکار زنده اند

    این گرگ سیرتان جفاکار زنده اند

    یعقوب درد میکشد و کور می شود

    یوسف همیشه وصله ناجور می شود

    اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند

    منصور را هر آئینه بر دار می زنند

    اینجا کسی برای کسی "کس" نمی شود

    حتی عقاب درخور کرکس نمی شود

    جایی که سهم مرد به جز تازیانه نیست

    حق با تو بود ماندنمان عاقلانه نیست

    ما میرویم چون دلمان جای دیگر است

    ما می رویم هر که بماند مخیر است

    ما میرویم گرچه ز الطاف دوستان

    بر جای جای پیکرمان زخم خنجر است

    دلخوش نمی کنیم به عثمان و مذهبش

    در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است

    ما میرویم مقصدمان نامشخص است

    هرجا رویم بی شک از این شهر بهتر است

    ازسادگی است گر به کسی تکیه کرده ایم

    اینجا که گرگ با سگ گله برادر است

    ما می رویم،ماندن با درد فاجعه است

    در عرف ما نشستن یک مرد فاجعه است

    دیری است رفته اند امیران قافله

    ما مانده ایم و قافله پیران قافله

    اینجا دگرچه باب من و پای لنگ نیست

    باید شتاب کرد مجال درنگ نیست

    بر درب آفتاب پی باج می رویم

    ما هم بدون بال به معراج می رویم

    اسلام ولی محمدی

    Last edited by Miss Artemis; 10-12-2014 at 23:32.

  10. 15 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #86
    کـاربـر بـاسـابـقـه EHSANRF's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    پست ها
    2,397

    پيش فرض




    مثل شیشه
    خواننده: شادروان مرتضی پاشایی
    آهنگساز : شادروان مرتضی پاشایی
    ترانه سرا : مهرزاد امیرخانی

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

      محتوای مخفی: متن ترانه 
    هنوزم راه برگشتن روزه روشن و دارم

    اگه از این شب تاریک یجوری دست بردارم

    هنوزم رد پای من تو برفای زمستونه

    شاید بازم امیدی هست که بر گردم به اون خونه

    کمک کن سایه ی وحشت جونیم و غروق کرده

    دلم بی لمس عشق تو همش این گوشه بغض کرده

    توی تاریکی مطلق یه روزی راه و گم کردم

    کمک کن با صدای تو به دنیای تو برگردم

    یه راهی پیش روم وا کن دوباره فکر آغازم

    می خوام پیروز شم اینبار به این دشمن نمی بازم

    از این دوری از این زندون از این زنجیر بی زارم

    چه کاری با خودم کردم چرا سر در نمیارم


    تکه مناسب با عکس:
    یه راهی پیش روم وا کن دوباره فکر آغازم
    می خوام پیروز شم اینبار به این دشمن نمی بازم
    از این دوری از این زندون از این زنجیر بی زارم
    چه کاری با خودم کردم چرا سر در نمیارم


  12. 13 کاربر از EHSANRF بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #87
    کاربر فعال انجمن سرویس های آنلاین mohammadi_4u's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    خراسان جنوبی
    پست ها
    1,042

    پيش فرض

    سلام
    تصویرو نگاه کردم و یه چیزایی سر هم کردم از خودم
    گذشتم از کوچه ی صاف خیالی
    به ذهن آمد بگویم وصف حالی.

    در این دنیا که من از دید خود بودم یه بره؟!
    هراسی بود مدام دل را ,بهر گرگ و درًه

    به چشم دوستان نزیک بودم بره ای ناز
    ولی عکاس دشمن از برایم میزد هر ساز.

    گهی ساز از برای بره ای کج پا و پشمو!!
    گهی گرگی سیاه و بره ای رنجور و ترسو.

    (در این هنگام زنگ خانه ام خورد........حواسم را ز شعرم پاک پاک برد)



    به تحقیق زیادٍ بین دوست و دشمن
    شدش پیدا برایم نکته روشن!

    اگر ذات خراب گرگ باشد پشت بره پوستی!
    که با بره نمایی او بریزد طرح دوستی!!


    ویا بلعکس باشد بره ای واقف زکار گرگ و دندان!!
    بریزد خون ناحق را نه کم!" بلکه دوچندان!!


    مگر هرت است بره هی تداعی میکند گرگ و سیاهی؟
    کسی هست از میان "بره نما اورا نبرده به تباهی؟

    در این پایان بگویم یک کلام "یک آب" یک نان!!
    بود پشت یه بره صد هزاران گرگ پنهان!..

    Last edited by mohammadi_4u; 11-12-2014 at 14:18.

  14. 12 کاربر از mohammadi_4u بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #88
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض



    بيا تا برات بگم
    قصهء بره و گرگ
    كه چطور آشنا شدند
    توي اين دشت بزرگ

    آخه شب بود ميدوني
    بره گرگو نميديد
    بره از گرگ سياه
    حرفاي خوبي شنيد
    برهء‌ تنها رو گرگ
    به يه شهر تازه برد
    بره تا رفت تو خيال
    گرگ پريد و اونو خورد


    بره باور نميكرد
    گفت شايد خواب ميبينه
    ولي ديد جاي دلش
    خالي مونده تو سينه

    بيا تا برات بگم
    تو همون گرگ بدي
    كه با نيرنگ و فريب
    به سراغم اومدي

    شاعر: شهیار قنبری

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ترانه بره و گرگ از گوگوش
    آلبوم دو پنجره

  16. 12 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #89
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    دو بیت شعر از مثنوی قاآنی برای این عکس در خاطرم هست:


    جنت از آن گشته مهذّب بسی .... زانکه در او نیست معذّب کسی

    هرکه به مردم برساند گزند ........ گرگش دان گرچه بود گوسفند


    تفسیر من اینست که بهشت واقعی برای انسان ها جایی است که کسی در آنجا به دیگران آزاری نرساند.
    مهم نیست در غالب گرگ و در کسوت ظالم به دیگران آزار برساند یا در غالب گوسفند و در کسوت مظلوم !!!
    .
    .
    .

    ترانه گرگ درون از فریدون مشیری با صدای داریوش، به نظرم به این عکس بخوره.

    گفت دانایی که گرگی خیره سر .....هست پنهان در نهاد هر بشر
    لاجرم جاری ست پیکاری سترگ.... روز و شب، ما بین این انسان و گرگ

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  18. 14 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #90
    ناظر انجمن توسعه و ساخت بازی Reza Azimy_RW's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    بی سرزمین تر از باد
    پست ها
    3,316

    پيش فرض



    تو فکرش قضاوتِ بی قَرَض مُرد _ گوسفندِ وحشی صفت تر از گرگ

    مترسک - چوپان
    Last edited by Reza Azimy_RW; 11-12-2014 at 19:02.

  20. 11 کاربر از Reza Azimy_RW بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •