[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خواستیم رویا ببافیم
سوزن ها را غلاف کردند
و برای ما یاد دادند نخ ها را گره بزنیم
روزی هم که خواستیم گره ای باز کنیم
قیچی !
اختراع شد...
وحید رحمتی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خواستیم رویا ببافیم
سوزن ها را غلاف کردند
و برای ما یاد دادند نخ ها را گره بزنیم
روزی هم که خواستیم گره ای باز کنیم
قیچی !
اختراع شد...
وحید رحمتی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من نشستم بروي
مِي بخري
برگردي
ترسم اين است
مسلمان شده باشي جايي
مهدي فرجي
گفتم؟
نه نگفتم
اگر گفته بودم می ماندی!!!
رضا یاراحمدی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ما چشم به فردای جهان دوخته ایم
از بی پدری حکایت آموخته ایم
گفتند که نسل قبل ما سوخته استپس ما همگی نسل پدر سوخته ایم
عباس صادقي زريني
قطارها فقط مسافر جابجا نمي کنند
دل هايي را با خود مي برند و
مي آورند
چشم هايي را به انتظار مي گذارند و
از انتظار در مي آورند
گاهي هم از ريل خارج مي شوند
و همه چيز را با خود مي برند
"ساره دستاران"
مانند برگبر تن پاييز،ديدنیمانند صبحبر لب خورشيدخواندنیمثل بهارخاطرهای باش ماندنی...شاعر: مريم رزاقی
Last edited by - Saman -; 18-10-2014 at 16:44.
باز شلوار من شده كوتاهآستينم نيزشدهام لوبيای سحرآميز
پيراهن تنگدل
دلتنگ
كفشهايم چهقدر كوچك شد
كاش میشد دوباره كودك شد...
شعر از مريم رزاقی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اشکاتو کی میشمره وقتیکه دستای من از گونه هات دوره
رفتن همیشه اختیاری نیست آدم یه جاهایی رو مجبوره
فکر کن همیشه مال من باشی دنیا مگه زیباتر از این هم میشه؟
تو خیلی چیزا رو نمی فهمی من خیلی حرفا رو سرم میشه
امروز اگه از من جدا باشی دلواپس فردای تو نیستم
دنیا شبیه روزگارم نیست من مرد رویاهای تو نیستم
میرم با اینکه عاشقت هستم با اینکه چشمای تری دارم
ای کاش بفهمی که برای تو آروزهای بهتری دارم
خندت تو خونم جا نمیگیره سهم تو خورشیدِ نه خاموشی
من عاشقانه میگذرم از تو گاهی چه دلچسبه فراموشی
باور کن این روزا به غیر از من چیزی تو رویاهات اضافی نیست
باید با قرصام مهربون تر بشم بعد از تو روزی دو تا کافی نیست
ما قول دادیم مال هم باشیم ما قول دادیم اینو میدونم
با گریه میگیم مرده و قولش نامردم و قولم رو میشکونم
مثل فرشته ها شدی امشب تو این لباس روشن توری
با گریه گم میشم تو مهمون ها دیدی یه جاهایی رو مجبوری
خندت تو خونم جا نمیگیره سهم تو خورشیدِ نه خاموشی
من عاشقانه میگذرم از تو گاهی چه دلچسبه فراموشی
باور کن این روزا به غیر از من چیزی تو رویاهات اضافه نیست
باید با قرصام مهربون تر بشم بعد از تو روزی دو تا کافی نیست
اشکاتو کی میشمره وقتیکه دستای من از گونه هات دوره
رفتن همیشه اختیاری نیست آدم یه جاهایی رو مجبوره
فکر کن همیشه مال من باشی دنیا مگه زیباتر از این هم میشه؟
تو خیلی چیزا رو نمی فهمی من خیلی حرفا رو سرم میشه
مهدی ایوبی
حالم بد است مثل زمانی که نیستی
دردا که تو همیشه همانی که نیستی
وقتی که مانده ای نگرانی که مانده ای
وقتی که نیستی نگرانی که نیستی
عاشق که می شوی نگران خودت نباش
عشق آنچه هستی است نه آنی که نیستی
با عشق هر کجا بروی حیّ و حاضری
در بند این خیال نمانی که نیستی
تا چند من غزل بنویسم که هستی و
تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟
غلامرضا طریقی
تاریخ را کنار بگذار،
جغرافیا مهم تر است.
تو کجایی؟
صادق عبدالهی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)