ممنون از پاسخهاتون.منظور من ربط دادن این پدیده به ماوراء نبود.و اینکه تنها یک حادثه فیزیکی ممکنه باعث فراموشی بشه هم درست نیست.یکی از علتها میتونه حوادث فیزیکی باشه علت دیگر میتونه روانی روحی باشه.
اینکه کارکرد مغز رو تنها یک سویه و واکنش به تحرکات فیزیکی بدونیم اشتباهه.عملکرد مغز دو سویه است.ممکنه احساسی در ما وجود داشته باشه که واکنش شیمیایی مغز و آزاد شدن هورمونها خودش باعث واکنش فیزیکی بشه.بیماری های روانی به این عملکرد مغز برمیگرده.
مثال ساده بزنم.هورمون عشق! اوکسی توسین، تعریف ساده آن اینکه وقتی دو نفر به هم وابسته میشن و اعتماد کامل بین آنها شکل میگیره ترشح هورمون عشق در بدن آغاز میشه و میتوان به جرات گفت این هورمون از جمله معدود هورمونهایی است که ترشحش نه تنها دلایل فیزیولوژیک بلکه احساسی است.
نمیدونم میدونین یا نه که وقتی نوزادی به دنیا میاد اولین هم آغوشی مادر و نوزاد باعث ترشح هورمون اوکسی توسین میشه و همین عملکرد احساسی باعث تولید عملکرد فیزیولوژیکی انقباض رحم و خارج شدن سریعتر جفت و کاهش سریع خونریزی مادر هنگام زایمان و افزایش شیردهی میشه.احساس دلبستگی شدید و عشق در همین هم آغوشی هنگام تولد و ترشح این هورمون باعث شده دانشمندان به آن لقب هورمون محبت مادری دهند و توصیه اکید به هماغوشی مادر و نوزاد حین تولد کنند.همین یک مثال ساده کافیه تا ادعای عملکرد یکسویه صرفا فیزیکی مغز رد بشه.شنیدن صدای فرد مورد علاقه فکر کردن به خاطرات شیرین حتی یک نگاه مهربان باعث ترشح اکسی توسین (هورمون عشق) در بدن میشه.
آیا با بازسازی آزمایشگاهی این واکنش میتوان محبت کسی را در دل کسی جای داد و دو نفر را بهم وابسته و عاشق هم کرد؟ مسلما خیر.با تزریق اکسی توسین میتوان واکنش های فیزیکی در بدن فرد ایجاد کرد مثلا میتوان اشتیاق جنسی را با این نورونهای ارسالی به نواحی مغزی در یک فرد ایجاد کرد. ولی نمیتوان احساس عاشقی بین دو فرد ایجاد کرد! خود تولید این هورمون از هسته های مجاور بطنی و فوق بصری هیپوتالاموس واکنشی به عملکرد حسی فرد است.و در مورد پرسشی که مطرح کردم نتیجه اینکه چه بسا فراموش کردن گذشته فرد حاصل یک شوک روحی و ضربه احساسی باشه و یادآوری دوباره گذشته حاصل یک کنش احساسی باشه.
اگر بدن این موجود زنده را تنها در فیزیک و واکنشهای فیزیولوژیکی محدود کنیم در پاسخ به چنین پرسشهایی متوسل به سفسطه ضعف علمی میشویم.در حالیکه چشم بر روی بدیهیات و موضوعات اثبات شده ببندیم.
امیدوارم از این اطاله کلام خسته تون نکرده باشم.تنها با فکر کردن میتوان من وجودی را تغییر داد.انسان یک کامپیوتر اسمبل شده نیست که با فرمول صفر و یک ازش انتظار کارکرد برنامه ریزی شده و در محدوده ای تعریف شده بر اساس دستورات داده شده داشت.قصد من همین فرق انسان با ربات و مغز و هارد ذخیره اطلاعات که در پرسشم مطرح کردم بود.