بارها گفته شده که علم وظیفه ای در قبال اعتقادات ما نداره . علم متد خاص خودش رو داره و یک سری قوانین برای تحقیق و اثبات علمی در نظر گرفته .
هر کسی هر ادعایی داره و میخواد اونو به اثبات برسونه , اونم در شرایطی که این ادعا مورد قبول جامعه جهانی قرار بگیره و از هر نظر معتبر باشه باید از متد علمی استفاده کنه .
یک ادعا در علم باید قابل آزمایش - قابل بررسی - قابل تکرار و قابل رد شدن باشه .
وقتی یک ادعا هیچ یک از این شرایط رو نداره که بشه یک بررسی ساده و معمولی روی اون انجام داد , اون دیگه مشکل علم نیست که اون ادعا نمیتونه خودشو اثبات کنه .
بلکه مشکل مدعیان اون ادعاست که مورد مد نظر اونا کوچکترین و ساده ترین شرایط و قواعد برای به اثبات رسیدن رو دارا نیست و هیچ جوره نمیشه اون رو تحلیل کرد . از طرف دیگه با تعاریف متناقض در مورد روح نتیجه به عدم وجود اون گرفته میشه .
چون که طبق قانون چیزی که در تعریف خودش دچار تناقض باشه نمیتونه وجود داشته باشه .
شما هم چون به احتمالات اهمیت میدین پس باید همه ادیان - خدایان و دنیای اخروی آنان رو در احتمالات خودتون بگنجانید . چون طبق همین احتمالات ممکنه یکی از اونا درست باشه - یا 10 تا از اونا درست باشه یا همگی درست باشن یا شاید هیچ کدام درست نباشه .
ما 63000 تفکر و باور دینی مختلف در طول تاریخ داشتیم . طبق همین احتمالات مد نظر شما , برای محکم کاری و اطمینان بیشتر شما باید به همه اونا باورمند بشین تا در آخر یکی از اونا به کارِتون بیاد و کمک حال شما در زندگی بعدی [!؟] باشه .
وقتی بنا بر احتمالات این چنینی بخوایم پیش بریم که هیچ گونه قاعده و قانونی پشتش نیست و هیچ چیز به درد بخوری برای بررسی نداریم اون موقع است که باید همه شرایط رو در نظر بگیریم .
همه شرایط در حال حاضر میشه همه 63000 ادیان مختلف با خدایان مختلف .
شما حاضری همچین احتمالی رو در نظر بگیری ؟! اگر حاضر نیستین پس خود به خود به جواب سوالتون میرسین .