من اسیر یک سری باید و نبایدم
گرفتار شاید اما اگر های بیهوده
تو سیاست به خرج بده
زرنگ باش
گوشی را بردار به من زنگ بزن
بگذار جهانِ هر دومان خشنود شود
خدا را چه دیدی شاید زد و آسمانمان
مثل سقف این اتاق
یکی شد
رسول ادهمی
من اسیر یک سری باید و نبایدم
گرفتار شاید اما اگر های بیهوده
تو سیاست به خرج بده
زرنگ باش
گوشی را بردار به من زنگ بزن
بگذار جهانِ هر دومان خشنود شود
خدا را چه دیدی شاید زد و آسمانمان
مثل سقف این اتاق
یکی شد
رسول ادهمی
دوست داشتن من نگران کننده نیست
نترس
من یاد گرفته ام،
با چشم هم می شود بوسید
به آغوش کشید
با فاصله هم می شود ماند
بود
داشت
رسول ادهمی
نیا
جان هر کسی که دوستش داری نیا
مثل من شو
این جدایی را بپذیر و بپسند
ما شدن همیشه خوب از آب در نمی آید
بگذار این واوِ دوست داشتنی
سر جایش بماند
خدا را ببین
ببین چطور
لمسش نمی کنی ، نیست
اما
عزیز مانده!
رسول ادهمی
باد
زائر گیسوی توست
برهنه پا می وزد سوی تو
و تمام مسیر گردنت را دانه می ریزد
تا من از کبوتر بودنم نومید نباشم
و به حیرانی خویش
به قفس هایی که تا تو نذر کردم
بوسه بوسه ببالم
رسول ادهمی
هر وقت مادرم می خندد
پدرم زیر لب دعای تحویل سال
می خواند
خانه ی ما هر روز سه چهار مرتبه،
از ته دل
عید است
رسول ادهمی
من منتظر گفتنِ آری نيستم
هر بار كه پلك میزنی جواب میگيرم
رسول ادهمی
غمم غم ِ سربازی ست
که اشتباهی
در قطعه ی دشمنان
دفن شده
...رسول ادهمی
ندارمت
حتی میان خرده رویاهایم
درد این جاست
درست همین جا که
ترکیب صورتت را فراموش کردم
و معیار زیبایی
هر کسی غیر از توست
رسول ادهمی
Last edited by - Saman -; 25-10-2014 at 13:41.
روزگار
من و تو را
لنگه به لنگه پوشیده
جان به جانمان کنند
سر به سوی هم
نمی چرخانیم
رسول ادهمی
Last edited by - Saman -; 25-10-2014 at 13:40.
گفتم سر به سرم بگذار تنهايم
سر به سرم گذاشتی و رفتی
رسول ادهمی
Last edited by - Saman -; 25-10-2014 at 13:40.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)