تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 13 از 13 اولاول ... 3910111213
نمايش نتايج 121 به 125 از 125

نام تاپيک: Beyond: Two Souls

  1. #121
    ناظر انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Killzone2's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    Helghan
    پست ها
    1,978

    پيش فرض

    نقد و بررسی : Beyond: Two Souls
    نویسنده : Killzone2


    وقتی همه چیز توسط خودت نابود میشود
    مقدمه

    وقتی اثری متفاوت و عجیب تر از سایر عناوین معمول در صنعت گیم میبینم بی شک دیدگاه خاصی نسبت به آن داریم که اصولا بازخورد های بسیار متفاوتی هم دارند, به این صورت که یک سری طرفدار آن میشوند و از آن لذت میبرند و گروهی هم نه. جنبه تفاوت این عناوین میتواند در هر چیزی باشد ولی خیلی متفاوت تر هم داریم و آن هم ساخته های David Cage است , او و گروهش در استودیو Quantic Dream دست به ساخت بازی هایی میزنند که اصولا نه شبیه به آن وجود ندارد و نه اینکه هر سلیقه ای آن را قبول میکند. سبک هایی که Cage برای بازیسازی انتخاب میکند بیشتر به صورت کلی ترکیبی از بازی و فیلم هست و دیدگاه کیج هم در همین مورد بسیار قابل توجه است و از سبک خود به شدت دفاع میکند. 3 عنوان توسط استودیوی Quantic Dream ساخته شده است که به ترتیب Fahrenheit,Heavy Rain و اخرین ساخته این شرکت Beyond Two Souls بوده است و اگر دقت کنیم در این عناوین هسته اصلی همه این سه بازی متفاوت از سایر بازی های موجود است و دیدگاه و داستان های خاصی را روایت میکند که هر کدام از این عناوین توانایی های بسیار خوبی برای معرفی خود به دنیای گیم دارند و اصولا طرفدار های خاص و البته جدید هم به همراه دارد. آخرین ساخته دیوید کیج بسیار متفاوت تر از چیزی هست که تصور میکردیم هم بازخورد ها و هم نقد های مثبت و منفی همه در کنار هم تفاوت های زیادی داشت و اینکه چقدر این بازی موفق بوده, مربوط به سلیقه هر شخص میشود. در Heavy Rain شاهد یک داستان و موزیک بسیار زیبا بودیم که ترکیب این دو عنصر در کنار کارکتر هایی چون اتان مارس یا اسکات شلبی جو بازی را بشدت عالی کرده بود و حتی روند بازی و انتخاب های شما برای قانع کردن افراد یا منصرف شدن و شبیه به این موارد است, که همراه با زدن QTE در بازی بود به شکل خوبی صورت گرفته بود تا جایی که میشود HR را جزو بازی های بسیار خوبی انحصاری Sony هم درنظر گرفت. در بازی های کیج ما با یک گیم پلی فعل و انفعالی یا مانند یک فیلم تعاملی روبرو هستیم که در Heavy Rain استقبال خوبی از آن صورت گرفت. حال در Beyond: Two Souls استفاده از دو ستاره در بازی به عنوان شخصیت های اصلی بازی هم بخشی دیگر از کار های Cage است که در Two Souls انجام داده است. او از بازیگرانی چون Ellen Page (شخصیت اصلی داستان در نقش جودی هلمز) و همینطور Willem Dafoe استفاده شده است و کار گروه برای انتخاب این دو شخص مدتی زیاد طول کشید تا مورد نظر دیوید کیج باشد و از این اشخاص در درون بازی استفاده شد که مراحل کپچر و انیمیشن روی آن ها از کاری سخت برای Quantic Dream بوده است.


    خودت انتخاب کن! Life یا beyond

    داستان بازی های کیج همیشه از مهمترین بخش های بازی های او بوده است که هم پیچ و خم زیادی دارد و هم درگیر کننده برای هر کسی که عناوین این کارگردان را قبول دارد میباشد. روایت
    Two Souls از چند جهت بررسی میشود و با توجه به نوع روایت آن کاملا متفاوت از سایر بازی ها است. در Beyond ما با شخصیتی به اسم Jodie Holmes آشنا میشویم که او 8 سال بیشتر ندارد و از قدرت های ماوراطبیعی بهره میبرد که او را از دیگران متمایز کرده, او با موجودی به اسم Aiden در ارتباط است و قابلیت های فراطبیعی او باعث تمام اتفاقاتی که همراه با جودی هلمز هست میشود. داستان زندگی جودی پر است از فراز و نشیب چه در کودکی و چه در بزرگسالی او که روایت بازی هم روی اتفاقات زندگی جودی تمرکز کرده و به دقت روی آن ها مپردازد که میشود جای جای جزئیات این بازی حتی شخصیت پردازی کارکتر های فرعی را درک کرد از جمله خانواده Jodie و اطرافیان او و بخصوص Aiden که باعث میشود تا جودی مورد توجه قرار گیرد و اتفاقات مختلفی برای او رخ دهد. به خصوصیات Aiden اشاره میکنم که چه کار هایی میتواند بکند و چرا او را فراطبیعی خطاب میکنیم؟ او قدرت های زیادی دارد از جمله عبور از اشیا و دیوار ها و کمک به جودی در مواقعی که گیر افتاده است و همینطور قابلیلت نابود کردن همه چیز را دارد. باید گفت خود جودی از این قدرت و استفاده از آن در اصل متنفر است ولی مشکلاتی که در خانه برای او پیش میاید توسط همین قدرت او را کمک خواهد کرد تا از آن جا خارج شود و راه خود را به جای دیگری هموار سازد, که البته مشکلاتی که Aiden برای اطرافیان جودی بوجود میاورد هم باعث میشود تا جودی به مرکز CIA برود که در این قسمت آشنایی شما با یکی دیگر از شخصیت های اصلی داستان رقم میخورد و این شخص دکتر Nathan Hawkins هست, یک متخصص در زمینه بررسی قدرت های فراطبیعی, جودی را مورد بررسی قرار میدهد و البته به عنوان خانواده جدید جودی هم محسوب میشود. و ادامه اتفاقاتی که روایت میشود شامل روایت 15 سال از زندگی جودی هلمز میشود که ذره ذره بر شناخت جودی به گیمر کمک میکند. مطئنن حضور Jodie به عنوان کارکتر اصلی بازی و انتخاب آن توسط Cage انتخاب خوبی بوده است و اینجا گفته کیج تایید میشود که میگوید " با وارد کردن جودی در بازی خواستیم تا عواطف و احساسات رو بهتر به مخاطب نشان دهیم " و این مورد برای من در جای جای مراحل بازی قابل درک بود و واقعا این انتخاب درستی برای انتخاب شخصیت بوده از نظر من. درام بودن سبک بازی هم کمک کرده تا احساسات جودی بیشتر قابل حس باشد. بقیه موراد داستان بیشتر اسپویلر هست که گفتن اون امکان داره لذت بازی رو بگیره و این قسمت از نقد فقط خلاصه ای از اوایل اتفاقات بازی هست.

    شاید Two Souls بخاطر روایتش باعث شود تا خیلی از آن خوششان نیاید خب دلیلش میتواند هر چیزی مثل دیالوگ های زیادی که بین بازی گفته میشود و یا استفاده از جزئیاتی که بعضا برای خیلی از افراد درگیر کننده و جدی نیست و اینکه اصولا رابطه شما و آیدن به چه صورت هست یعنی نه او را میبیند و نه چیز دیگر ولی قابلیت ها و قدرت هایش را حس میکنید و با اینکه رابطه این دو کارکتر جذابیت خاصی بخشیده موجب شده تا یک سری اصلا تحت تاثیر این شیوه داستان سرایی قرار نگیرند. در هر صورت داستان بازی خالی از اشکال نیست ولی مضخرف هم نیست! روایت در سطح معمولی که در کنار یه سری جزئیات تونسته تا قسمتی موفق باشید ولی در حد یک شاهکار نباید به این قسمت نگاه کرد.
    آشنایی با شخصیت هایی مثل رایان و زویی هم خیلی جالب بود برام کلا شخصیت پردازی های جالبی داشتن. در هر صورت داستان بازی بخصوص اواخر اون جالب تر شد رفته رفته و شاهد جزئیات بیشتری بودم و البته بخش اتمام بازی که بهش اشاره ای نمیکنم تا خودتون تجربه کنید و که در رابطه با کارکتر های بازی هست, پایان بازی رو در واقع عوض میکنه که ارزش دوباره بازی رو به نوعی بالا میبره و اخر بازی به نظرم خیلی تاثیر گذار بود.


    نمای شهر تسخیر شده

    درمورد گرافیک بازی میشود از واژه های زیادی برای توصیف آن استفاده کرد. اگر دیده باشید در Heavy Rain صحنه های بسیار زیبایی را برای هر کارکتر و محیط آن شاهد بودیم حال در Two Souls هم به همین شکل میباشد. رابطه فیزیک و انیمیشن کارکتر ها با مسائل تکنیکی به شکل عالی و هنرمندانه صورت گرفته که تمام احساسات کارکتر های موجود در بازی به شکل شاهکار نمایش داده میشود و حتی مدل راه رفتن و نوع گفتار حس کارکتر رو برای شما بازگو میکند که خود این مورد یک امتیاز مثبت در جهت پیشرفت بازی میباشد و اینکه رو کنسولی چون PS3 بوجود اوردن همچین جزئیاتی واقعا جای تبریک به سازنده را دارد و همینطور محیط با جزئیات خلاقانه کار شده است. مشکل خاصی دیده نمیشه غیر از یک یا 2 مورد بافت کم کیفیت در بین مراحل بازی که مشکلی ایجاد نمیکرد.


    صدا , موزیک ...

    صدا گذاری شخصیت های بازی بشدت عالی کار شده و استفاده از افکت ها صدا پیشه ها به شکل خوبی صورت گرفته البته برای جذاب تر شدن از صدای همان شخصیت اصلی بازی به عنوان صدا پیشه استفاده شده که بسیار هم عالی از کار در آمده است. موسیقی جزو مهم دیگر بازی هست که از هر نظر عالی کار شده و اتمسفر بازی رو گیرا تر کرده و جز شاهکار چیز دیگری نمیشه گفت بخصوص که با یک اثر بزرگ از دو هنرمند در این زمینه روبرو هستیم.


    کنترل با دو شخصیت کاملا متفاوت

    گیم پلی بازی مطمئنن برای همه جالب نیست. در هر صورت تعامل جودی و آیدن و زدن QTE در بین بازی از جزابیت خاص خودش برخوردار هست و مشکلی وجود ندارد. در قسمتی هم میتونید کنترل Aiden رو بدست بگیرید و راه را برای جودی باز کنید یا معمایی را حل کنید که البته شما آیدن را همانند جودی از دید یک سوم شخص مشاهده نمیکنیدچون دید شما موقع کنترل آیدن اول شخص هست. لازم هست اشاره کنم کنترل جودی خیلی بهتر و عالی تر شده و اینکه در کل غیر از بعضی موارد مشکلی از نظر کنترل کارکتر ندارید که شاید شما مشکل حرکت دادن کارکتر با دکمه R2 براتون مشکل بوده ولی اینبار با کمک آنالوگ کنترلر راحت تر به کنترل جودی بپردازید. یک سری انتخاب هایی که برای شما مشخص میشه بعضا دو راهی واقعی است! و یک سری دیگه تاثیرات زیادی برای شما در بازی ندارد ولی در کل سیستم انتخاب ها خوب بود. درمورد کنترل آیدن باید گفت علاوه بر دید اول شخص اختیارات بیشتر دارید تا تعامل داشته باشید. از هر دیوار و مانعی براحتی عبور میکنید و از توانایی های ویژه هم برا جابجایی اجسام برخوردار هست تا در صورت لزوم روی آن اعمال شود.


    امتیاز دهی

    داستان : در قسمتی از جزئیات بسیار عالی کار شده ولی اثر کلی بیشتر حالت گمراه کننده را دارد تا یک روایت لذت بخش, از نظر کلی جالب به نظر میاد و بخصوص اواخر بازی از اتمسفر و روایت خیلی بهتری برخوردار بود. 8/10

    گرافیک :
    برای این بازی با یک گرافیک بسیار خوب طرف هستیم چه از نظر هنری و چه از نظر طراحی انیمیشن ها که در بالاترین سطح ممکن قرار دارند و همینطور آیتم ها و جزئیات بازی در حد قابل قبولی قرار دارد که در کنار هم یک گرافیک عالی رو بوجود آورده است. 9.5/10

    صدا گذاری :
    صدای شخصیت ها و نوع منتقل کردن احساس یکی از جنبه های مثبت بازی هست. همینطور صدا های محیط به شکل فوق العاده عالی کار شده و ارزش کلی بازی رو بالا برده است. 10/10

    موزیک :
    موزیک بازی توسط دو فرد هنرمند در این زمینه بوجود آمده و تبدیل به یکی از بیاد ماندنی ها شده که جو بازی رو زیبا تر کرده! 9/10

    گیم پلی :
    دکمه هایی که روی صفحه ظاهر میشه رو بزنید تا ببینید چه اتفاقی میوفته! در کنار اون دست گرفت کنترل آیدن هم از بخش های جالب بازی بود. 8.5/10

    نمره کلی :
    در این بازی لحاظات جالب و دیدنی برای شما زیاد رقم میخوره... من از این نوع کارگردانی در beyond واقعا لذت بردم چون بیشتر قسمت هاش قابل درک بود فقط داستان میتونست بازم بهتر باشه به نظرم که البته پایان بازی هم در نوع خودش عالی کار شده بود که روایت اخر بازی بهتر بود. در اخر میشه گفت با این اثر واقعا خوب طرف هستیم. 9/10

  2. 17 کاربر از Killzone2 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #122
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2011
    محل سكونت
    بی خداحافظی...
    پست ها
    4,241

    پيش فرض

    @Killzone2
    سهیل نقد بازی رو گذاشتی ولی اسمی از Hans Zimmer نبردی؟ اصلا نمیبخشمت

  4. 5 کاربر از CRIS Joon CR7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #123
    مدیر انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Layken's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Sillent Hill
    پست ها
    7,262

    پيش فرض

    یکی دو جا داخل بازی از HR هم یاد میشه

    تو اون مرحله ای که گدا هستیم اگه پیش اون مرده که روی صندلی نشسته و داره روزنامه میخونه برید و کنارش بشینید، داخل روزنامه رو دقت کنید در مورد قتل های اوریگامی نوشته.
    مثل این که زمان بازی مصادف هستش با قتل های زنجیره ای جناب اسکات شلبی

    دوستانی بازی رو تموم کردن اینجاها چه کار کردید؟

      محتوای مخفی: مرحله - کره شمالی - 


    اونجا دو سه بار که رایان میپرسه هنوز از دست من عصبانی هستی و این صحبت ها چی جوابشو دادین؟
    من هر بار بعد از این که جودی از دستش ناراحت شد بهش میگفتم که بره از جلوی چشمام گم بشه
    و اخرش که روی برف ها نشستیم و داشتن از زندگی وداع می کردن وقتی پرسید منو دوست داری دیگه نشد بگم نه گفتم یس ای لاو یو



      محتوای مخفی: Life or Beyond 


    اینجا چه کردید؟ همون دور اول من زندگی رو انتخاب کردم. به نظرم جا داشت که برم پیش رایان و می خواستم که به جودی فرصت بدم تا از زندگی لذت ببره و زود به عالم معنا نره.



      محتوای مخفی: اخرین انتخاب اون ته تهش 
    برای بار اول کدوم یکی از شخصیت های اخری رو انتخاب کردید؟
    من م یخواستم برم پیش زویی ولی باز رایان رو انتخاب کردم.




      محتوای مخفی: حسی که اون لحظه اخر بازی داشتم. 




    مخصوصا وقتی که کنار ساحل نشسته بودم و یهو ایدن روی ماسه ها نوشت (من هنوز هستم) کلا از درون گریه کردم : دی



    می خوام چند تا پایان دیگرو هم ببینم بعد نظر نهایی خودمو نسبت به این اثر یادگاری بگم
    Last edited by Layken; 08-11-2013 at 22:04.

  6. 5 کاربر از Layken بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #124
    مدیر انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Layken's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Sillent Hill
    پست ها
    7,262

    پيش فرض

    خب دیگه کل بازی رو زیر رو کردم و ته دیگش هم خوردیم رفت : دی

    اول باید بگم خوشحالم که در بین بازی سازان دنیا شخصی مثل دیوید کیج حضور داره. وقتی برخی مراحل بازی رو دوباره بازی می کنم اخرش پیش خودم میگم اگه این بشر نبود الان ما این اتفاقات رو نمیدیدیم و کلا هیچ موقع تجربشون نمی کردیم.

    بیاند بازیی هستش که معلومه روش خیلی زحمت کشیده شده، اصلا از همون شروع بازی تا اخرش در هر لحظش اوج دقت و ظرافت و وسواس سازنده رو میشه توش احساس کرد.
    بیاند ترکیبی هست از ترس، درام، عشق، خانواده، ماورا و زندگی و کیج این ترکیب رو خیلی خوب و عالی به تصویر کشیده.
    کیج یک داستان منحصر به فرد و به یادماندنی رو روایت کرده و با ترکیب داستان با تکلونوژی روز و سیستم کپچر فوق العاده تونسته که به بهترین شکل شخصیت های داخل داستان رو به باورپذیر ترین شخصیت های کل دوران تبدیل کنه.
    نقش خانم پیج در یک کلام فوق العادست، اصلا سنگ تموم گذاشته. چه در دوران کودکی و جه در دوران جوانی کلا گیمر رو دیوانه خودش میکنه. جودی یک جوری با ایدن صحبت و رفتار میکنه که من گیمر هنوز هم که هنوز احساس می کنم موجودی مثل ایدن الان پیشم حضور داره.
    اما کاش که کیج روایت داستانی بازی رو به صورت مرتب تر چپتر بندی می کرد و یا بازی رو به دو بخش کلی تقسیم می کرد یا روند داستانی رو مستقیم از دوران کودکی تا جوانی جودی ادامه می داد و این ترتیب بندی رو حذف می کرد. البته وقتی به عمق قضیه نگاه می کنم می خواسته که زوایای مختلفی رو از زندگی جودی جلوی دید بازیباز قرار بده ( مثلا یک اتفاق که در اینده رخ داده به گذشته برگرده و توضیحی نسبت به اون اتفاق میده) اما خب چون بازی یک بازیی هستش که مبتنی بر انتخاب هست و در این سبک بازی ها انتخاب ها حتما باید تاثیر گذار باشن، به نظرم همین چپتر بندی باعث شده تا کلا تاثیر انتخاب ها فقط در همون چپتر خاص باقی بمونه و رفتار و انتخاب های ما تاثیر انچنان زیادی در مسیری که ادامه میدیم نداره (به جز دو مرحله پایانی بازی)
    در واقع داستان عالی و نوع روایت زیباش در مقابل کم تاثیر بودن انتخاب ها یک جورایی فدا شده و اگر کسی که بازی رو تجربه میکنه نسبت به این قضیه کنار بیاد به راحتی میتونه با یک تجربه ناب روبرو بشه.
    در Heavy Rain روند داستانی خودش برای هر قدم متفاوتی که گیمر برمیداشت یک مسیر مجزا ایجاد می کرد و هر انتخاب ما مستقیم بر روند بازی تاثیر می گذاشت اما این نکته در بیاند زیاد به چشم نیومد.

    در مورد گرافیک باید بگم اگر کسی می خواد نیم نگاهی به نسل بعد داشته باشه حتما سراغی از بیاند بگیره.
    ب لطف موتور جدید استدیو QD بازی یک گرافیک فوق مدرن رو ارائه میده. لوکیشن ها، محیط، افکت ها، همه چی بوی نسل بعد رو میده.
    کافیه که داخل یک اتاق یا یک اپارتمان بگردید و به محیط نگاه کنید به شکلی باورنکردنی اون هم روی کنسول زمان شاه
    انمیشن های صورت ماورایی هستن و بیننده رو جادو میکنن، اگه اون ویدئو kara رو که یک سال پیش از QD دیدیم، دقت کنید همون کپچر بندی دقیق اما این بار نه صورت یک فرد بلکه در یک صحنه یک یا 3 نفر به صورت همزمان با بالاترین جزییات در کنار هم رندر میشن و تصویری در حد CGI تحویل میدن. واقعا شگفت انگیزه.
    چند ضلعی ها و بعضا تکسچرهای کهنه و لبه دار رو در برخی گوشه کنار بازی میشه دید که خب همینش هم روی این کنسول قابل قبوله

    در مورد موسیقی با این که هر دو استاد بزرگ کارشون رو به نحو احسنت انجام دادن اما باید بگم چیزی که در HR شنیدم به یادمادنی تر و متفاوت تر بود تا بیاند. و موسیقی HR رو بیشتر می پسندم.(فقط همین) اما این موسیقی نبود چطوری با جودی و ایدن ارتباط برقرار میکردیم؟ هر لحظه که دنیای تنهای جودی را نشون میداد موسیقی همراه بود و گیمر رو نابود می کرد.
    صداگذاری بازی در حد یک شاهکار کار شده. کافیه که بازی رو با یک هدست قوی تجربه کنید کفایت میکنه تا به همه جزییات صداگذاری را بشنوید. عالی عالی عالی
    فکر کنم الن پیج به اندازه تمام طول عمرش در این بازی گریه کرد

    خلاصه این که اگه یک روز کسی به این بازی بگه شاهکار، بیراه نگفته چون بازی تجربه ای خاص و متفاوت رو ارائه میده.
    و کاش که کیج یک مقدار دقت می کرد و دست رنج این زحمتی که برای بازی کشیده رو حداقل در نمرات دریافت می کرد.

    من به این شکل به بازی نمره میدم:

    گرافیک:9.5
    موزیک و صدا:10
    داستان و روایت:8.5
    گیم پلی: 8

    امتیاز کل: 8.5

    خانم پیج در صحفه فـــیس بوک خودشون

    Last edited by Layken; 12-11-2013 at 02:10.

  8. 9 کاربر از Layken بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #125
    آخر فروم باز B.3.S.T's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,956

    پيش فرض

    سلام
    آقا چه بازیه فیلمی بود
    حرفای حامد و سهیل لایک داره شدید ...
    امتیازم به بازی ۹.۵
    فکر کنم تاپیک رو از گور کشیدم بیرون ... : دی

    بدرود

  10. 3 کاربر از B.3.S.T بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •