تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 2 از 2

نام تاپيک: آگارتا تمدن درون زمین (واقعا خواندنی از دست ندید )

  1. #1
    پروفشنال ziba12's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2012
    پست ها
    658

    پيش فرض آگارتا تمدن درون زمین (واقعا خواندنی از دست ندید )

    آگارتا تمدن درون زمین

    پدیدۀ خاص غیرعادی‌یی که خرافات محلی آن را آراسته کرده بود، باعث شد توجه دانشمندان روسی به یک «چاه بی انتها» در آذربایجان جلب شود. به نظر می رسید که نوری که به رنگ آبی می زد از دیواره های آن ساتع می شد، و از چاه صداهای غرش یا سوت عجیبی به گوش می رسید. دانشمندان می دانستند که هیچ چیز فوق طبیعی‌یی در این مورد وجود ندارد؛ برخی از کاوشگران تا عمق خاصی در چاه پایین رفتند، در حالیکه دیگران مشغول بررسی شکافها و ترکهای موجود در آن اطراف شدند تا ببینند که آیا به چاه مزبور متصل می شوند یا نه. ایشان چیزی فراتر از انتظارشان یافتند: شبکه ای کامل از تونل ها که معلوم شد با شبکه های دیگری در گرجستان و سراسر قفقاز مربوط می شوند. نخست فکر کردند که اینها غارهای ماقبل تاریخی هستند چرا که در نزدیکی دهانۀ آنها نقاشی های غاری و اجساد انسان پیدا کردند، ولی پس از معاینۀ دقیق این یافته ها، معلوم شد که قدمت استخوانها بسیار بیشتر از قدمت آن نقاشی ها می باشد. دانشمندان همچنین پی بردند که بیشتر غارها منتهی به تونلی می شود که در دامنۀ کوه حفر شده اند. تونل ها ریزش کرده و آنچنان با آوار مسدود شده بودند که نمی شد آنچنان که باید و شاید در آنها کاوش و تفحص نمود، ولی حتی با این وجود، تونل های مزبور تشکیل یک سیستم شگفت انگیز از گذرگاههای عریض را می دادند با « مکان های تجمع » دایره ای شکل، تو رفتگی های طاقچه مانند خالی در دیوار و چاهها و آبراه ها و کانال هایی که آنقدر باریک بودند که حتی یک بچه نیز نمی توانست از آنها عبور کند. یک تونل وسیع که می شد تا مسافت قابل توجهی در آن پیش رفت منتهی به یک تالار زیر زمینی یا چیزی شبیه میدان و بازار می شد که ارتفاعش از 65 پا نیز تجاوز می کرد. مشخص است که اینها ساختۀ دست موجودات هوشمند است، ولی هدف از ساخت اینها چه بوده است؟ تاکنون هیچ سرنخی پیدا نشده؛ احتمال دارد که پاسخ این معما کمی جلوتر در آن بخش تونل ها نهفته باشد که مسدود شده. مداخل این تونل ها شکل منظمی دارند، با دیوار های شکیل صاف و طاق های کم پهنا. عجیب ترین مسأله ای که دربارۀ آنها وجود دارد این است که این تونل ها تقریباً با تونل های مشابهی در آمریکای مرکزی، یکسان هستند. غارهایی که اغلب در نزدیکی تونل های موجود در قفقاز به چشم می خورند حاوی نقاشی های دیواری ای هستند که نشان دهندۀ نقوش جهانی نیز می باشند: سواستیکا یا چلیپا یا صلیب شکسته که سمبل بیکرانی به شمار می رفت، و مارپیچ. و دربارۀ هدف از ساخت این تونل ها، باستان شناسان روسی معتقدند که اینها بخشی از یک شبکۀ عظیم می باشند که به سمت ایران گسترش یافته است و شاید به آن تونل هایی که نزدیک آمو دریا (در ترکمنستان و واقع در مرز بین افغانستان) کشف شده اند، یا حتی لابیرنت های زیر زمینی غرب چین، تبت و مغولستان نیز متصل باشند. برخی از این تونل ها را اوسندووسکی ( Ossendowski ) کاوشگر، در سالهای بین 1921- 1920 کشف کرد و گفت که تونل های مزبور برای آن دسته از قبایل مغول که چنگیزخان غارتشان کرده بود، حکم مخفی گاه را داشتند. نیکلاس روئریچ ( Nicholas Roerich ) شرق شناس، ارتباط این تونل ها به هم را به این عقیده منسوب می دارد که در آسیا یک قلمروی بسیار بزرگ زیر زمینی به نام شامبهالا (Shambhala ) وجود دارد که از دل آن یک منجی بشریت، در قالب مایتریای ( Maitreya ) قهرمان بر خواهد خاست.




    تبتیها معتقدند که این تونل ها دژهایی هستند که آخرینشان هنوز بازماندگان یک حادثۀ بزرگ طبیعی را در خود جای داده است. معروف است که این مردمان ناشناخته از یک منبع زیر زمینی انرژی بهره می گیرند که جایگزین انرژی خورشید، و باعث باروری گیاهان و طولانی شدن مدت عمر انسان می شود. تصور بر این است که انرژی مزبور یک نور فلورسنت سبز رنگ ساتع می کند، و عجیب اینجاست که ما در افسانه های آمریکا نیز با این عقیده مواجه می شویم. می گویند که کاوشگری در جنگل های آمازون گذرش به لابیرنتی می افتد که انگار یک «خورشید زمردین» آنجا را روشن کرده بود. وی برای فرار از چنگ عنکبوتی غول آسا به سرعت راه آمده را باز می گردد، ولی پیش از آن وی « اشباحی همچون آدم » را مشاهده می کند که در انتهای گذرگاه در حال حرکت بودند.
    نوادگان اینکاها داستان های رعب آوری از اجدادشان تعریف می کنند که « در قلب کوهها » مسکن دارند ولی هر از گاهی بیرون می آیند تا زیر نور ستارگان قدم بزنند. دشوار بتوان گفت که آیا اینها انسانهای واقعی هستندیا ارواح. به‌قول تام ویلسون ( Tom Wilson ) که یک راهنمای سرخپوست در کالیفرنیاست، مردمان مزبور به اندازۀ کافی جسمیت دارند؛ وی بازگو می کند که پنجاه سال پیش پدربزرگش که چیزی از داستان ها و روایات آمریکای جنوبی نمی دانست، اتفاقاً راهش به یک شهر بزرگ زیرزمینی افتاد که مدتی در آنجا در میان مردمی زندگی کرد که « چیزی به تن داشتند که چرم به نظر می رسید ولی چرم نبود » (مواد پلاستیکی درسال1920 ؟)، و به زبانی غریب سخن می گفتند و خوراکی غیر طبیعی می خوردند. ممکن است که اینها « جاودانگان سرزمین مو » باشند؟ طرفداران علوم خفیه مترصدند که اینطور به ما بگویند، ولی بهتر است که خواننده کاملاً محتاطانه قضاوت کند.
    پنجاه سال بعد یک جویندۀ طلا به نام وایت ( White ) به گورستانی زیر زمینی برخورد که در یک تالار بزرگ یا در فضای باز، وی صدها جنازه را مشاهده کرد که همگی به طور طبیعی مومیائی شده بودند، برخی از اینان بر کرسی های ساخته شده از سنگ تکیه زده بودند و دیگران به حالت های کج و از شکل خارج شده بر روی زمین قرار داشتند، تو گویی که مرگ ایشان را غفلتاً در ربوده بود. اینان هم جامه هایی همچون چرم به تن داشتند و با نور شوم فلورسنتی روشن شده بودند؛ اطرافشان، در زیر همان نور سبز، مجسمه های بزرگ طلا می درخشیدند. یک گروه اکتشافی به راه افتاد تا داستانی را که وایت می گفت بررسی کند، ولی نتوانست به مقصدش برسد. اما یک معدنچی پیر دیگر که ظاهراً به خاطر ترسهای خرافی سکوت اختیار کرده بود، سرانجام اعلام داشت که خودش در هر زمانی می توانسته راه ورود به گورستان زیر زمینی را بیابد؛ او جزئیاتی از آن را توصیف کرد که وایت هم مشاهده کرده ولی هرگز چیزی دربارۀ آن به کسی نگفته بود. سرخپوستان آپاچی داستانهایی دربارۀ تونل هایی می گویند که بین سرزمین هایشان و شهر افسانه ای تیاهوناکو وجود دارند، و ادعا می نمایند که برخی از اجدادشان که در حال فرار از دست قبیله های دیگر بودند، سال ها از طریق این مسیر سفر کردند تا به آمریکای جنوبی رسیدند. ممکن است دربارۀ این قبیل داستان ها تردید کنیم، ولی هنگامی که روئسای اینکا به ما اطمینان می دهند که تونل ها را « با اشعه هایی تراشیدند که سنگ زنده را نابود می کند» و سازندگان تونل ها «موجوداتی بودند که نزدیک ستاره ها می زیند» نمی توانیم از شوکه شدن خودداری کنیم.
    {برگرفته ازکتاب: زمین بدون زمان/ ترجمه: کامبیز منزوی}
    منبع:
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    قسمت دوم :

    آگارتا تمدن درون زمین

    زمین میان تهی مقعر

    بشر بردرون زندگی می کند؛ با جهانی در مرکز. به جای گفتن این مطلب که انسان برسطح خارجی یک سیاره ی توخالی زندگی می کند که بعضی وقت ها از آن به عنوان فرضیه ی «زمین میان تهی مقعر» نامیده اند. براساس چنین دیدگاهی سطح زمین می تواند شبیه به یک قشر داخلی از یک کره ی Dyson باشد. در کل دانشمندان هیچ کدام از این حدسیات را جدی نگرفته اند.



    سیروس تید(Cyrus Teed) دکتری با عقاید عجیب از شمال نیویورک در سال 1869 یک چنین زمین میان تهی مقعر را فرض کرد و طرح خود را «کیهان شناسی سلولی» نامید. تید آئینی بنا نهاد که براساس اتحادیه ی کورشان(Koreshan Unity) آن را کورشانیتی(Koreshanity) نامید. مستعمره ی اصلی به عنوان یک مکان تاریخی محافظت شده ی ایالت فلوریدا در استرو(Estero) باقی مانده است. اما همه ی همراهان و پیروان تید ادعا می کنند که فرورفتگی انحنای زمین را از طریق بررسی هایی بر روی خط ساحلی فلوریدا و با استفاده از بزار راست خطی، عملا بررسی کرده اند. برخی از نویسندگان قرن بیستم آلمان، از قبیل پیتر بندر(Peter Bender)، جانیس لانگ(Johakds Lang)، کارل نیوپرت(Karl Neupert) و فریتز براون(Fritz Braun) کتاب هایی را در دفاع از فرضیه ی زمین میان تهی منتشر کردند.
    هرچند بدون هیچ گونه سند و مدرک تاریخی، ولی گفته شده است که آدولف هیتلر تحت تأثیرنظریات زمین میان تهی مقعر یک گروه اعزامی را برای تلاشی ناموفق به منظور جاسوسی بر ناوگان بریتانیا با استفاده از دوربین های مادون قرمز آسمان، فرستاد. ریاضی دان مصری، مصطفی عبدالقادر مقالات دانشگاهی زیادی در مورد نقشه ی مفصلی از مدل زمین مقعر نوشت. خلاصه های دوتا از مقالات عبدالقادر همچنین در مجمع ریاضیات آمریکایی دیده می شود. مارتین گاردنر در یکی از فصل های کتابش به نام «در جناح وحش» به بحث در رابطه با مدل زمین میان تهی بیان شده توسط عبدالقادر می پردازد. براساس گفته های گاردنر این فرضیه ادعا می کند که اشعه ی نور در یک مسیر کروی شکل سیر می کند و زمانی که به مرکز گودال می رسد کند می شود. هیچ انرژی به مرکز گودال نمی رسد که این موضوع به هیچ وجه با کیهان شناسی پذیرفته شده از جانب دانشمندان در تطابق نیست. طبق ان چه گاردنر می گوید یک مته که هم زمان از گودال رد می شود و در نهایت از «نقطه ای در بی نهایت» می گذرد که طبق کیهان شناسی پذیرفته شده، همان مرکز زمین است. احتمالا هیچ آزمایشی تمی تواند این دو علم کیهان شناسی را از هم تشخیص دهد. مارتین گاردنر می نویسد که بیش تر ریاضی دانان معتقدند که یک دنیای درون-بیرونی با قوانین تنظیم شده ی فیزیکی مناسب، به طور تجربی غیرقابل تکذیب است». گاردنر فرضیه ی زمین میان تهی مقعر را براساس Occam’s Razor رد می کند. طبق یک حدس بدیهی، انسان می تواند انتقال هماهنگی را مانند تبدیل سطح خارجی زمین به داخلی آن و داخلی به خارجی را تعریف کند. چنین تغییراتی نیازمند تغییرات متقابلی براساس قوانین فیزیکی است. می توانیم به این نتیجه برسیم که چنین نظریه هایی به فلسفه نزدیکند.


    مدرک نقض-جاذبه


    بهترین دلیل علمی علیه نظریه ی زمین میان تهی (تا هر سیاره ی میان تهی دیگر) جاذبه است. اجسام جرم دار تمایل دارند از طریق جاذبه دور هم جمع شوند و اجسامی غیرمیان تهی که ما ستاره و سیاره می نامیم را ایجاد کنند. کره ی جامد بهترین چیزی است که انرژی پتانسیل گرانشی اجسام فیزیکی را کاهش می دهد. پس از دیدگاه انرژی حفره دار بودن یا میان تهی بودن این موضوع را نقض می کند. علاوه بر این، ماده ی معمولی آن قدر قوی نیست که بتواند کره ی میان تهی یک سیاره را برخلاف نیروی گرانش نگه دارد. کسی که در زمین میان تهی زندگی می کند، هیچ نیروی بیرونی را که او را قادر به ایستادن بر سطح داخلی کند، بر خود احساس نمی کند. نظریه ی گرانش می گوید که نسان د داخل زمین فاقد وزن است. این موضوع اولین بار توسط نیوتن بیان شد، که قضیه اش از دیدگاه ریاضی نیروی گرانشی صفر را در همه ی نقاط درون پوسته ی میان تهی کروی متقارن، بدون درنظر گرفتن ضخامت پوسته، پیش بینی کرد.
    یک نیروی گرانشی ضعیف از این واقعیت ایجاد می شود که زمین دارای یک شکل کروی کاملاً متقارن نیست. این نیروی گرانش همچنین می تواند از اجسام دیگری مانند ماه ایجاد شود. نیروی گریز از مرکز ناشی از گردش زمین به دور خودش، به انسانی که در سطح داخلی زمین ایستاده است نیرو وارد می کند و او را به بیرون پرتاب می کند. این در حالی است که فرد با همان شتاب داخلی زمین حرکت کند و در تماس با زمین داخلی باشد، اما حتی در ناحیه ی استوا نیز این نیرو 300/1 گرانش معمولی زمین است. جرم سیاره نیز نشان می دهد که فرضیه ی زمین میان تهی غیر ممکن است. چنانچه بخش اعظم زمین میان تهی باشد باشد جرم آن بسیار کمتر بود و در نتیجه گرانش آن در سطح بیرونی از گرانش کنونی بسیار پایین تر بود.
    اطلاعات مربوط به زلزله
    هر چند هسته ی زمین را واقعاً نمی توان دید اما می توان آن را از طریق ارتعاشات (در مرحله ی اول از طریق زلزله ها) مشاهده کرد. این ارتعاشات در طرفین سیاره در حرکت هستند. با استفاده از این روش زمین شناسان توانسته اند ساختار گوشته، هسته ی بیرونی و هسته ی درونی را بشناسند. زمین تو خالی بر اساس مشاهدات زلزله شناسی کاملاً متفاوت است.
    اسناد شهودی
    عمیق ترین حفره ای که تا کنون حفاری شده است حفره ی SG-3 است که 12.3 کیلومتر عمق دارد و قسمتی از پروژه ی حفره ی بسیار عمیق کولا در شوروی است. بنابر این موضوع دانش بصری ساختار زمین روشن تر می شود.
    زمین میان تهی در داستان های تخیلی
    نظریه ی زمین تو خالی یک عنصر معمول برای داستان های تخیلی است که یکی از اولین بازخوردهایش رمان «سفرهای زیر زمین نیلز کلیم» اثر لودویگ هولبرگ در سال1741 بود که در آن نیلز کلیم در حین جستجوی غارها به درون گودالی می افتد و سال ها در جهان کوچک تری در داخل پوسته ی بیرونی زمین زندگی می کند. از دیگر اثار پیش از قرن بیستم رمان Icosameron اثر گیاکومو کاسانووا در پنج جلد و هزاروهشتصد صفحه می باشد که در سال 1788 نوشته شد. این رمان داستان برادر و خواهری است که به داخل زمین می افتند و شهر افسانه ای و زیرزمینی Megamicres را که نژاد چند رنگی از کوتوله های مخنث بودند، کشف می کنند. از میان دیگر داستان های تخیلی می توان به آثاری چون: symzonia سفر اکتشافی اثر کاپیتان آدام سیبُرن (1820) که منعکس کننده ی نظریات جان کلیوز سیمز است، اشاره کرد.( برخی معتقدند که سیمز یک نویسنده ی واقعی بوده است.) و همچنین رمان «روایت آرتور گوردن پین از نانتوکت» نوشته ی آلن پو در سال 1838، رمان Laura, voyage dans le cristal اثر جرج سند در سال 1884 که در آن بلورهای عظیم الجثه و ناشناخته ای در اعماق زمین کشف می شود.
    اخیراً این نظریه پایه ای برای داستان های علمی تخیلی شده است و در نشریات ، فیلمها ، تلویزیون، کمدی ها ، بازی های نمایشی و دیگر آثار زنده دیده می شود. این نظریه همچنین توسط ادگار رایس بروفز خالق تارزان در سری داستانهایی که با داستان «در هسته ی زمین» شروع می شوند، بکار گرفته شده است قهرمانهای این داستانها با استفاده از یک حفر کننده ی مکانیکی در عمق 500 مایلی زیر زمین دنیایی متعلق به ماقبل تاریخ را کشف می کنند. این زمین داخلی که توسط یک خورشید مرکزی روشن می شود«پلوسیدار»- به دلیل نور دائمی ناشی از خورشیدش که هیچ گاه غروب نمی کند- نام دارد. در این زمین داخلی یک ماه هم وجود دارد که با مسدود کردن نور خورشید داخلی در بخشی از پلوسیدار «سرزمین مهیب سایه ها را ایجاد می کند. بروفز همچنین از نظریه ی دهانه های موجود در قطب ها بهره می گیرد و همراه با بالون از طریق این دهانه ها به داخل زمین سفر میکند. سری داستانهای پلوسیدار شامل هفت رمان میشود.


    نژاد ارشد-راز شاور
    یکی از داستان های بسیار معمول درباره ی ساکنان درون زمین راز معروف شاور است. مجله ی داستان های شگفت انگیز در سال 1945 تحت ویرایش ری پالمر، توسط نویسنده و هنرمند امریکایی ریچارد شاور داستانی منتشر میکند. شاور ادعا داشت اخیراً مهمان بازماندگان نژاد عظیمی به نام نژاد ارشد یا Titans- یک تمدن زیر زمینی که در غارهای زیر زمین زندگی می کرده اند- بوده است. شاور با این عقیده که نژاد ماقبل تاریخ از سیاره ی دیگری در آن دوران به زمین آمده اند مخالف است. این نژاد پس از زندگی بر سطح زمین به این نتیجه می رسند که خورشید دچار پیری زودرس آنها می شود بنابراین به زیر زمین گریختند و مجتمع های زیرزمینی را برای زندگی در آنجا ساخته اند. در نتیجه تصمیم گرفتند که خانه ای جدید بر سیاره ای جدید بسازند، زمین را ترک کرده و به شهرهای زیرزمینی – غارهای مشبک موجود در زمین- که محل سکونت موجودات مصنوعی بود. موجوداتی چونeroی شر، رباطهای نابودگر، Teroی خیر. شاور ادعا میکرد که وی Tero را ملاقات کرده است.





    بر اساس گفته های شاور Dero همچنان آنجا زندگی می کند و برای شکنجه دادن به ما انسانهایی که بر سطح زمین زندگی می کنیم از ماشینها و ابزارهایی که توسط نژاد های باستانی باقی مانده اند استفاده میکند. یکی از خصوصیات این عذاب، طبق آنچه شاور میگوید، صداهایی است که هیچ منشأ شناخته شده ای ندارند. هزاران نفر از خوانندگان این مطالب که برای تأیید شاور دست به قلم شده اند نیز صداهای شیطانی آمده از اعماق زمین را شنیده بودند.
    علی رغم محبوبیت «راز شاور در داستانهای شگفت انگیز» پالمر تمامی عناصر ارزشمند آن را استخراج کرد. مکان ورودی این دنیای زیرزمینی هیچ گاه فاش نشد. هرچند تعداد اندکی داستان را واقعاً باور کردند و بیشتر مردم بر این باور بودند که شاور در واقع یک بیمار روانی است، شاور همچنان ادعا داشت که داستانهایش حقیقت دارد.



    آگارتا



    آگارتا یک شهر افسانه ایست که گفته می شود در هسته ی زمین قرار دارد. این افسانه به نظریه ی زمین میان تهی مرتبط است و یک موضوع عام پسند در علم راز شناسی است.










    آگارتا یکی از معروف ترین نامهایی است که برای ساکنان زیر زمین بکار برده شده است. گفته می شود که شامبالا پایتخت این سرزمین است. بهشت افسانه ای شامبالا به نام های مختلفی خوانده می شود. از جمله سرزمین ممنوعه، سرزمین آبهای سفید، سرزمین ارواح تابناک، سرزمین آتش زندگی، سرزمین خداوند زندگی و سرزمین عجایب. هندی ها آن را با نام آریاوارتا ( به معنای سرزمین پادشاهی آریایی ها؛ سرزمین اشراف زادگان و انسانهای والا) می شناسند؛ سرزمینی که وداس(Vedas) از آنجا می آید. چینی ها آن راHsi tien، بهشت غربی His wang mu امپراتور مادر غرب مینامند. Old Believers روسیه فرقه ای از مسیحیت در قرن نوزدهم آن را با نام Belovodye و قرقیزها با نام Janaidar می شناسند. اما در سرتاسر اسیا آن را بیشتر با نام سانسکریت خود یعنی شامبالا به معنای سرزمین صلح و آرامش میشناسند.
    با وجود اینکه این مفاهیم زمانی بسیار محبوب بودند در قرن گذشته توجه جدی کمی به این حدسیات داده شده است( به استثنای مورد مشکوک آدولف هیتلر) و این نظریه توسط دانش نوین مورد حمایت قرار نگرفته است. امکان دارد که نظریه ی دنیای زیر زمین از عقاید مذهبی باستانی به Hades،Sheol و Hell الهام گرفته شده باشد. در کتاب «حیوانات، انسان و خدایان»، اثر فردیناند آنتونی اوسندوسکی در سال 1920 درباره ی آگارتا بحث شده است. افسانه ی آگارتا همچنین با نام شامبالا سرزمین دنیای زیرین که در آن مبتدیان و اربابان سکنی داشتند شناخته می شود؛ اربابانی که رهبران معنوی بشریت هستند. آگارتا دانشگاه بزرگ آسیای مبتدیان اسرار بزرگ تر است. ماهاتمای آن ها (روح بزرگ) که همچنین به نام «ارباب جهان» شناخته می شود رهبر والای معنوی بشریت است.
    براساس Alexandre Saint-Yves d Alveydre (1842-1909) در فرانسه، دنیای سری آگارتا و همه ی دانش و ثروت آن برای همه ی انسان ها قابل دسترسی است. این زمانی است که مسیحیت با فرمان موسی و عیسی دوباره احیا می شود –زمانی که آشفتگی دنیای کنونی به هماهنگی و آرامش تبدیل شود. Yves-Saint در این کتاب توصیفات جذابی از آگارتا نقل می کند، چنان چه گویی آگارتا مکانی است که واقعا وجود دارد و در هیمالیای تبت واقع شده است. تاریخ آگارتا به نقل از Yves-Saint بر پایه ی یک سری اطلاعات فاش شده است؛ بدین معنا که خود Yves-Saint شخصا آن ها را از طریق سازگاری با آن دریافت کرده است.
    dAlveydre Yves-Saint قدمت سنج (Archaeom etre) را خلق کرد. مفهوم شامبالا در بودائیسم Vajrayana و آموزه های Kalachakra در تبت نقش برجسته ای دارد و در غرب توسط بلاواسکی و جامعه ی عرفانی احیا شد. براساس بسیاری از مفاهیم موجود در بودائیسم Vajrayana ، گفته می شود که نظریه ی شامبالا دارای مفاهیم درونی، بیرونی و سری است. مفهوم خارجی، شامبالا را به عنوان وجود خارجی یک مکان فیزیکی می شناسد؛ هرچند تنها افرادی خاص با کردارهایی مناسب می توانندبه شامبالا، آن گونه که هست دسترسی پیدا کنند. نظریات متعددی درباره ی مکان شامبالا نقل شده است اما اغلب گفته می شود که آسیا، شمال تبت واقع شده است.مفهوم درونی و سری شامبالا به درک جزئی تر آن چه شامبالا ارائه می دهد، برمی گردد که عمدتا به صورت شفاهی نقل شده است.
    آلیس بایلی آن را به نوعی واقعیت معنوی یا چندین بعدی تبدیل کرده است. Roerichها وجود آن را هم به صورت معنوی و هم فیزیکی می بینند. نظریه ی زمین میان تهی یا سیاره ی میان تهی نیز توسط منشاء مجرای دانش ماوراء طبیعی که پایه ی ذات جهانی است، از قبیل مجرای Seth توسط جین روبرت، Ramath توسط جی. زی. نایت و Datre توسط Aona تأیید شده است. در مورد ورود به آگارتا به مطالب زیر می توان اشاره کرد:
    نظریه
    از کتاب «Smoky God» (1908( اثر ویلز جرج امرسون، می توان به عنوان اولین منشاء اعتقاد به تمدن های زیرزمینی اشاره کرد. به نظر می رسد که این اثر زندگی نامه ی یک دریانورد نروژی است به نام اولاف جانسن. این کتاب شرح چگونگی سفر قایق جانسن به داخل زمین است که از طریق یک دریچه در قطب شمال صورت می گیرد. جانسن به مدت دو سال با ساکنان شبکه های مستعمراتی زیر زمین زندگی کرد. براساس نوشته های امرسون این ساکنان قدی برابر با 12 فوت داشتند و دنیایشان توسط یک خورشید دودگرفته روشن می شد و پایتخت آن ها باغ بهشت بوده است. با وجود این که امرسون در اثر خود نامی از آگارتا نیاورده است، در آثار بعد از آن ازجمله «آگارتا-اسرار شهرهای زیرزمینی» تمدن های زیرزمینی را با آن چه جانسن با آگرتا مرتبط ساخت مشخص می کردند و مردمان آن شهرها را آگارتایی ها می نامیدند.
    براساس اثری «رازها-شامبالای صغیر- یکی از مستعمرات پایتخت دولت این شبکه ها بوده است در حالی که شامبالای صغیر یک قاره ی داخلی است، مستعمرات پیرو آن بخش کوچک تری از جامعه ای است که دقیقا در زیر گوشته ی زمین و به طور پاکنده در میان کوه ها واقع شده اند. طوفان ها و جنگ ها این مردم را به زیر زمین هدایت کرده است. گفته می شود که یک جنگ بسیار طولانی مدت میان لمورها و آتلانتیسی ها و استفاده از سلاح های هسته ای بود که در نهایت این دو شهر بسیار پیش رفته را به زمین فروبرده و نابود کرد.







    گفته می شود Sahara، Gobi و مناطق دورافتاده ی استرالیا و بیابان های جنوب غربی ایالات متحده جزء کوچکی از نمونه های ویرانه هایی است که این جنگ به بار آورده است. شهرهای زیرزمینی به عنوان پناهگاه هایی برای مردم و مکان های امنی برای ثبت مقدسات و همچنین آموزه ها و تکنولوژی هایی بوده است که توسط این تمدن های باستانی متعالی شده است. همچنین گفته می شود که پادشاهی عظیم لمورها که در بیابان Gobi در منگولینا واقع شده بود توسط آتلانتیس در جنگ بزرگی که به نابودی کامل آتلانتیس و مو (Mu) ختم شد، نابود شد. مو شهر بزرگی بر سطح زمین بود. جایی که بیابان Gobi کنونی است. این شهر بزرگ دارای دو شهر تابع به نام های آگارتای آلفا و بتا بود که از خطر نابودی در امان ماند. گفته می شود که ساکنان آگارتا دانشمندان و علومی دارند که بسیار فراتر از علم مردم سطح سیاره ی زمین است. هم اکنون نسل باقی مانده از لمورهای باستانی در غارهای زیرزمینی در صلح زندگی می کنند.
    پیشروان این اظهارات (که نسل اولیا، محافظان سنت، انسان های کامل، انسان های نورانی، باستانی ها، شاهدان، فناناپذیرها، مبصران، مدیران غایب، فرزندان Seth و …نامیده می شوند.) همگی دنبال کننده ی مسیری بودند که «راه باستان» نامیده می شود و در زندگی های انسان های روی سطح زمین وارد نمی شوند. همچنین هیچ گونه مراوده ای میان آن ها وجود ندارد. هیچ ورودی دیگری به آگارتای آلفا و بتا در سیاره ی زمین وجود ندارد. تنها ورودی موجود، د بیابان Gobi است که توسط تکنولوژی های نامرئی که فراتر از درک دانش نوین است، محافظت می شود. تبتی ها به شهرهای آگارتا و شامبالا اشاره می کنند و قرن هاست که معتقدند مخازن دانش باستانی و تکنولوژی پیش رفته هستند.
    تبت
    در تبت نیز یک معبد اسرارآمیز وجود دارد که «پاتالا» نامیده می شود و مردم آن ناحیه معتقدند این معبد بر روی یک غار زیرزمینی با سیستم تونلی باستانی واقع شده است. آن ها معتقدند که این سیستم تونلی به سرتاسر آسیا و حتی شاید فراتر از آن راه دارد. Nagas نیز وابستگی خاصی با آب دارد و اغلب گفته می شود که دهانه ی مکان های زیرزمینی آن ها در ته چشمه ها، دریاچه های عمیق و رودخانه ها پنهان است.

    ساکنان
    براد استیجر در مقاله ای تحت عنوان «زمین توخالی: افسانه یا واقعیت»، افسانه ی «قدیمی ها» را می نویسد؛ نژادی باستانی که میلیون ها سال پیش بر روی سطح زمین زندگی می کردند و سپس به داخل زمین نقل مکان کردند.
    استیجر می نویسد: «قدیمی ها، نژادی که بسیار نابغه اند و از نظر تکنولوژی پیش رفته ترجیح دادند دنیای خود را در زیر سطح سیاره ی زمین بسازند و همه ی تجهیزات خود را در آن جا ایجاد کنند.»
    «قدیمی ها از جنس انسان ها هستند، با عمری بسیار طولانی با دانش انسان پیش از تاریخ که بیش از یک میلیون سال قدمت دارد. قدیمی ها عموما از انسان های روی سطح زمین کناره می گیرند اما گاه به گاه گفته می شود که از آن ها نکوهش های مخربی دیده می شود. و گفته می شود که آن ها اغلب کودکان انسان ها را می دزدند تا آن ها را طبق آیین خود پرورش دهند.»
    نظریه ی بودائیست
    برخی معتقدند که نژادی از زنان و مردان متعالی وجود دارد که بعضی مواقع به سطح زمین می آیند و توسعه ی نژاد انسان را بررسی می کنند. همچنین گفته می شود که این دنیای زیر زمینی میلیون ها جمعیت دارد و دارای شهرهای بسیاری است که پایتخت آن شامبالا است.
    فلسفه ی باستان می گوید در زمانی که یک انسان مقدس قبیله ای را به زیر زمین هدایت کرد، آگارتا برای اولین بار مسکونی شد. مردم این سرزمین دارای دانشمندان و علومی هستند که بسیار فراتر از ان چیزی است که درسطح سیاره ی زمین وجود دارد.
    هند
    رامایانا، یکی از معروف ترین متون هندوستان، ماجرای راما پیامبر کبیر را نقل می کند. در این کتاب راما به عنوان فرستاده ای از آگارتا معرفی شده است به یک Vimana رسیده است.




    در هندوستان اعتقاداتی وجود دارد مبنی بر نژاد انسان های شیطانی در زیر زمین که در شهرهای پالاتا و بوگاواتی سکونت دارند؛ آن ها همچنین دشمنی خاصی با انسان ها دارند و گفته می شود که انسان ها را ربوده، مورد شکنجه قرار می دهند و حتی می خورند. در حالی که ورودی بوگاواتی جایی در هیمالیاست برخی معتقدند که می توان از راه چشمه ی ششنا(Sheshna) در بنارس هند، به پاتالا رسید.
    ویلیام مایکل موت در «ساکنان اعماق» می نویسد: «براساس گفته های شرمان .آ.مینتون، خزنده شناس و نویسنده، همان طور که درکتاب خود به نام «خزندگان سمی» می نویسد، این دهانه کاملا واقعیت دارد و دارای چهل پلکان است که به فرورفتگی های دایره ای شکل می روند و به دری بسته ختم می شوند. که برآن نقش مارهای کبری حکاکی شده است.
    Quvtzalcoatl






    Quvtzalcoatl خدایی است که در آمریکای مرکزی با 2012 و پیش گویی های تقویمی مایاها مرتبط است. براساس افسانه وی طی هشت روز بر یک UFO غیب شد. وی دنیای داخلی را در زیر دریاها دید، سپس برای خلق انسان بازگشت و پیامی را در طرح هندسی خود باقی گذاشت تا در آخرالزمان کشف شود. (در این مورد استعارات زیادی به کار رفته است.) برخی معتقدند که بیگانگان خاکستری بخشی از نظریه ی زمین میان تهی است.

    شبه علم نظارت از دور



    آیا شما به تمدن های افسانه ای زیر زمین اعتقاد دارید؟ آیا تا کنون از دور به این موضوع نگاه کرده اید؟ من چندین بار دست به سیاحت و اکتشاف زده ام و هرچند موجوداتی را یافتم و آگاهانه با برخی از آن ها ارتباط برقرار کردم، اما فهمیده ام که لمورها همانند آتلانتیسی هاو دیگر تمدن های اسرارآمیز بخشی از یک برنامه ی شبکه ای دیگر است که به موازات برنامه ی ما در جریان است. چه کسی یا چه چیزی در زیر زمین وجود دارد؟ آیا اصلا چیزی یا کسی هست؟ من شخصا اعتقاد ندارم که در واقعیت ما چیزی در ان جا وجود داشته باشد، اما این اعتقاد شاید شبیه به همان چیزی باشد که با ذوب شدن قطب های شمال وجنوب با سرعت وحشتناک کنونی ، اتفاق می افتد. هر چیزی در این رابطه که به ذهن انسان می رسد، جایی در درون آن هاست. هرگاه آموختید که چگونه یک سفر به حفره ها داشته باشید و یا از دور نظاره گر باشید می توانید همه ی این ها را تجربه کنید و شعور و آگاهی خود را فراسوی برنامه ی خود قرار دهید. همه چیز در برنامه با واقعیت موجود برای ما در ارتباط است، و زمانی که این اتفاق رخ داد ارواح با تجربه ی واقعیتی دیگر خود را برای تشکیل یک روح واحد تلفیق می دهند… با پیام هایی درباره ی پایان چه آن ها را بفهمند و چه نفهمند رویاها، خاطرات، تفکرها و تصورها… از یک شبکه به شبکه ی دیگر جاری می شوند و نظاره گر را مبهوت می کنند. این اتفاق تشدید می یابد تا جایی که همچنان که اطلاعات جدید پدیدار می شوند به نظریه ها و نتیجه گیری هایتان امکان تغییر می دهد.

    منابع :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    Last edited by ziba12; 04-02-2014 at 10:18.

  2. 9 کاربر از ziba12 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    پروفشنال ziba12's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2012
    پست ها
    658

    پيش فرض

    دوستان این مقاله رو من برام جالب اومد و گفتم براتون قرار بدم شاید برای شما هم جالب باشه .
    این مقاله متعلق به من نیست و فقط از منابع کپی شده و منابع هم ذکر شده است .
    امیدوارم از مقاله لذت برده باشید .

  4. 2 کاربر از ziba12 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •