سلام
این یکی فدای شـاه، آن یکی فـدای رخ
در پیادگان چه زود، مرگ و میر می شود
پستی از
shabe saket
البته کم نداریم شعر قشنگ در این تاپیک
ولی این پست نظر من رو همون موقع به خودش جلب کرد
به قول سطر اول از پست 1، تاپیک شطرنج ادبی، شطرنج، یک کلمه اما یک دنیا حرف...
شعرش نیاز به توصیف نداره...
کاملا واضحه...
و یکی از دلایل انتخاب من، اینه که همیشه پیاده در سختیه و حتی وقتی به جایی که باید میرسه که خیلی دیر شده...
همیشه تا بوده دنیا همین گونه بوده...
و همیشه پیاده ها زودتر از بقیه قربانی میشند...
و بیت آخر، برای به قدرت رسیدن کسی باید دیگری نابود بشه...
و همچنین بیت 5و6 ...
این پیاده می شود، آن وزیر می شود
صفحه چیده می شود، داروگیر می شود
این یکی فدای شاه، آن یکی فدای رخ
در پیادگان چه زود مرگ و میر می شود
فیل کج روی کند، این سرشت فیل هاست
کج روی در این مقام، دلپذیر می شود
اسب خیز می زند، جست و خیز کار اوست
جست و خیز اگر نکرد، دستگیر می شود
آن پیاده ضعیف راست راست می رود
کج اگر که می خورد، ناگزیر می شود
هر که ناگزیر شد، نان کج بر او حلال
این پیاده قانع است، زود سیر می شود
آن وزیر می کشد، آن وزیر می خورد
خورد و برد او چه زود چشمگیر می شود
ناگهان کنار شاه خانه بند می شود
زیر پای فیل، پهن، چون خمیر می شود
آن پیاده ضعیف عاقبت رسیده است
هر چه خواست می شود، گر چه دیر می شود
این پیاده، آن وزیر... انتهای بازی است
این وزیر می شود، آن به زیر می شود...
محمد کاظم کاظمی