مرا فدای خویش کرد
همان شاهی که وعدهی وزارت به من میداد
و اکنون اینگونه آن گوشه گویی به فکر آن است
که باز هم قربانی دهد
تا مگر چند صباحی بیشتر حکومت کند
Ahmad@P30World
تصویر: مسابقات شطرنج قهرمانی دانشگاه آزاد سراسر کشور 1392
مرا فدای خویش کرد
همان شاهی که وعدهی وزارت به من میداد
و اکنون اینگونه آن گوشه گویی به فکر آن است
که باز هم قربانی دهد
تا مگر چند صباحی بیشتر حکومت کند
Ahmad@P30World
تصویر: مسابقات شطرنج قهرمانی دانشگاه آزاد سراسر کشور 1392
.
ﮔﯿﺮﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!!
ﺍﻣﺎ ﮐﺴﯽ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺳﺖ ﺑﺰند ﯾﺎ
ﺍﺯ ﺻﻔﺤﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﯿﺮﻭﻧﻢ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﺩ ،
ﺷﻮﺧﯽ که ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﻦ ﺷﺎﻩ ﺷﻄﺮﻧﺠﻢ !!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یـــادشـون رفتـﮧ کـه اون شـــاه، که بـهـ صــــد مهـره نمـے بــــاختـــ
تــــاجــو از ســرش تــو میـــدون، لشــــــکر پـــــــیاده انــــداخــــتـــ
♚
از پــسِ پـــرده نگــاه کـن، مثل شطـرنجه زمـونه
هر کسی مثل یه مهره، توی این بازی می مونه
♛
یکی مثل مـا پیـاده، یکی صد ســاله سواره
یه نفـر خونه به دوشه، یکی دو تا قلـعه داره
♜
یه طــرف همه سیاه و، یه طـرف همه سـفیدن
روبه روی هم یه عمره، ما رو دارن بازی می دن
♝
اونــا کـه اول بـازی، تـوی خـــونه ی تـــو و مـــن
پیش پای اسب دشمن، اون همه سربازو چیدن
♞
ببین امـروزم تــو بازی، میــون شــاه و وزیــرن
هنوزم بدون حرکت، پشت ما سنگر می گیرن
♟
تــاج و تخــتِ شاه دیروز، درِ قلعَشون نمی شه
به خیـالشون که این تاج، سـرِشونه تا هـمیشه
♚
یادشون رفته که اون شاه، که به صد مهره نمی باخت
تــاجو از ســرش تو میــدون، لشـــکر پــیاده انــداخت
♛
روزبــﮧ
بمانے
با تشکر مهران...
قلعه ات را از خانه ی سفید بردار
بگذار نزدیک وزیرت !
فیل سیاه را کج کن به سمت راست
تمام پیاده هایت را بفرست جلو ...
حالا
ملکه ی زیبای من !
یک قـــــدم که جـــلو بگذاری
شاه درمانده ای در محاصره ی کامل توست !
کیشم نکن
وقتـــــــی
ایــــن همه ماتِ تواَم !!
کاظم خوشخو
رخ زیبایش را به رخ دلم کشید
لیک ندانست که فیلَم یاد هندوستان کرده بود
هرچه میخواهی با رخت بتاز
اینبار بازی را نمی بازم باز
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Atghia
سرباز بودن ننگ نیست افتخاریست که اگر شاه اگاه باشدو وزیر دلیر...
من خواهان انم
میجنگمو از قلعه سرزمینم, عشقم, امیدم دفاع میکنم...
پیاده بدون اسبو سواری بدون شمشیروسپری
تنها سلاحم عشق است عشق به سرزمینم با این عشق میجنگمو میجنگمو میجنگم تا به نقطه پایان رسم...
و سرانجام گوهرهای سرزمینم رابه زادگاه خویش بازگردانم...
" Demon King "
رخی که کج میزند
♖
آنهنگام که در دوردست یکدیگر را دیدیم
مستقیم به سوی هم حرکت کردیم
و دقیقا زمانی که رخ به رخ شدیم
همچون یک سرباز
مسیر حرکتش را کج کرد و رفت
گویی قلب دیگری را هدف گرفته بود
♙
Ahmad@P30World
رخ نتاب و دل نبر، مات تو ام، جولان نده!
در تمام خانه ها، درمان تویی، فرمان نده!
رنگ ها در حیرت پس کوچه ها، دق کرده اند
مهره ها را رگ نزن، فرمان ویرانی نده!
شــاهِ من، ســرباز کوچک، یارِ توست
در کنارت مانده ام، ماتم نکن، دل پس نده!
گام اول، گام دوم، گام ســـوم، گامِ چار!
هر قدم، یک یک به سمتم آمدی، پایان نده!
جست و خیز مهره ها آوار بر هم میشود
کیش دائم، مات هرگز، دامِ فرجامی نده!
این خیابان روبروی ما دو راهی می رود
سوی من باش و بیا، فرمان تنهایی نده!
سرد بود و سخت شد، شطــرنجِ تو!
جان من این بار را بد تا نکن، کیشم نده!
یک به یک مِهر است، از سوی من آید رو به تو
مِــهرها را خط نزن! مُهـــرِ پریشانی نده!
اعتیادم سوی تو سرباز تا سرباز هست
لطف کن فرمان ترک از آن نده!!
شاه من مُرد و نوشتم بر نشانش؛ او غریب
هی سرودم یک صدا: فرمان نده! فرمان نده!
>ندا<
همه مون پیاده هستیم توی این صفحه ی شطرنج
مشغول جنگ و نبردیم با غم و غصه و با رنج
بعضی رنگشون سیاهه من و تو هم که سفیدیم
میون این شصت و چارتا هی دویدیم، نرسیدیم
بعضیا شاه و وزیرن بعضیا روباه پیرن
بعضیا سوار بر اسب هی ماهارو زیر می گیرن
حتا وقتی که می میرن بعضیا خونه ندارن
بعضیا هم دوتا دوتا ساختمون و قلعه دارن
یه کسایی فیل سوارن عده ای خیلی بی عارن
پشت ما قایم شدند و مرگ مارو می شمارن
البته فرقی نداره اونیکه هیچی نداره
با اونیکه توی بازی هی می بازه بد میاره
می زنه به قلب دشمن گاهی یه سرباز ساده
شاه و از پا درمیاره دست خالی و پیاده
یکی تو خونش اسیره یکی از خوشی می میره
یکی از اون سر دنیا داره پول زور می گیره
از کدوم قبیله هستیم چه کسی رو می پرستیم
توی این صفحه ی شطرنج خوب ببین کجا نشستی
شاعر : مهدی صادقیان
جنگ من شطرنج است / اسب من در رنج است
شاه دل کیش هوس / آرزو در پیش و پس
خانه های زندگی / پر ز هر آلودگی
سحر و جادویی کمین / می کند بر این زمین
ارتشی بر پا شود / خیر و شر پیدا شود
دیگری دشمن شود / چون که غیر از من شود
خط دهد افکار تو / مات دشمن کار تو
می کِشد شمشیر و صف / می کُشد با این هدف
امیر افتخاری
Last edited by Sanomas; 19-02-2014 at 23:44.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)