تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 36 از 434 اولاول ... 263233343536373839404686136 ... آخرآخر
نمايش نتايج 351 به 360 از 4332

نام تاپيک: بحث و گفتگو ويژه خانم ها ||| ورود آقایان مـــمـــنـــوع |||

  1. #351
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    قصه هابيل و قابيل و زيبايي ما زنان ! تريبون فمينيستي ايران:

    برخي مدافعان حقوق زنان؛ اين نظر را که آرايش براي رقابت در کسب جفتي بهتر ميان زنان شايع و از ابتداي خلقت به همين منوال بوده است، نمي پذيرند. از منظر آنان آرايش نه تنها امري طبيعي نيست بلکه زاده ي نظام طبقاتي و سپس پر رنگ شده جامعه ي سرمايه داري است. به گفته اولين ريد با « پيدايش بازار جنسي , بازار جنسي نيز ميان زنان شکل گرفت. و بازار کالا نيز با پيدايش جامعه طبقاتي شکل گرفت. هم گام با گسترش بازار کالا معيار زيبايي زنانه نيز به تدريج از زيبايي طبيعي فاصله گرفت و جاي خود را به زيبايي مصنوعي يا زيبايي وابسته به مد روز داد...» ( فصل زنان ش 1) از اين منظر در نظام هاي طبقاتي, هم مرد هم زن خود را با پودرها و رنگ هاي مختلف مي آراستند تا از طبقه ي دونف جامعه تميز داده شوند. مردها همانقدر به لباس هاي پر طمطراق و زرق و برق دار براي تشديد بر نسبف خانوادگي شان اصرار داشتند که زنان بر هرچه زيباتر بودن. ثروت و همچنين موقعيت اجتماعي که باعث کسب بيشتر ثروت مي شد مورد توجه قرار گرفت. از آنجا که گردش ثروت در دست مردان بود زناني به درجات بالاتر مي رسيدند که افتخار همسريف مردي ثروتمند را مي يافتند. کسب و کار داغ شوهر يابي با تبليغات مواد آرايشي مخلوط شد و هر چه بيشتر زنان را در مسابقه ي زيباتر بودن به رقابت کشاند. زني مي توانست شوهري بهتر و در نتيجه پول و مقام بيشتر داشته باشد که در رقابت شوهريابي با زيبايي خويش به پيروزي ازدواج نايل آيد. برخي مدافعان حقوق زنان؛ آرايش را به عنوان طبيعت زنان براي زيباتر بودن و جلوه گرتر ظاهر شدن؛ منکر مي شوند و آن را فشاري از طرف جامعه ي سرمايه داري براي به انقياد کشيدن زنان مي دانند.

    من چه فکر مي کنم؟
    هيچ هم اينطور نيست. زيباتر بودن و توجه به آن به عنوان يکي از ويژگي هايي که زنان لزوما بايد داراي آن باشند نه زاده ي جوامع نوين سرمايه داري است نه ريشه در نظام طبقاتي منحط دارد. از همان زمان اولف خلقت، زن به خوشگلي اش شناخته و انتخاب مي شده است و بس. سري به دبستان ها بزنيد تا ديگر اينهمه خيال باف نباشيد. معلم با آب و تاب براي دختر بچه ها قصه ي هابيل و قابيل را اينطور نقل مي کند:هابيل يک خواهر دو قلو با خودش داشته و قابيل هم همينطور. براي ازدواج آنها و از آنجا که جز اين خواهر و برادرها کسي روي زمين نبوده که با ازدواج و زاد و ولدشان نسل فرزند آدم زياد شود و باز هم براي اينکه به هر حال درست نبوده ازدواج خواهر و برادري ؛خدا فرمان مي دهد که قابيل با خواهر دو قلوي هابيل و هابيل با خواهر دو قلوي قابيل ازدواج کند. قابيل که مي بيند خواهر دو قلوي خودش از خواهر هابيل زيباتر است بناي مخالفت را مي گذارد که در آخر به جنگ خونيني بين هابيل و قابيل و مرگ هابيل منجر مي شود.
    پس نگوييد برتري زنان بر اساس زيبايي شان امري طبيعي نيست. ببينيد ديگر هر بچه مدرسه اي هم با اين قصه دستش آمده که چقدر زيبايي زنان از همان ابتداي خلقت در بورس بوده است.
    اصلا به نظرم بد نمي آيد اگر مدافعان زنان را سر اين کلاس هاي توجيهي دبستان بنشانند و به آنها روزي ۱۰ بار تکليف کنند که از روي قصه ي هابيل و قابيل جريمه بنويسند تا ديگر اينقدر بر خلاف طبيعت زن مقاله ننويسند و گرايش هاي انحرافي نداشته باشند. چطور مي شود که يک زن بر عليه طبيعت خودش که همانا رژ لب،برق لب،خط چشم،سايه ي چشم،ريمل،فر مژه،رژ گونه،رنگ مو،مش،هاي لايت،مانيکور و پدي کور است قيام کند ؟چطور مي شود زني فکر کند که تفکراتش و ايده و آرزوهايش مهم تر از فرم چشم و بيني اش است؟چطور مي شود انحطاط زنان را تا بدين پايه که حقيقت خودشان را منکر مي شوند باور کرد و افسوس نخورد؟ من فکر مي کنم مشکل ما از بعضي دبستان هاي ما است. دبستان هايي که سهل انگاري کرده اند و خوش باورانه پنداشته اند که همه ي دخترها قصه ي هابيل و قابيل و اصل نقض نشدني و طبيعي و برتري سازنده ي زيبايي زنان را آموخته اند. ولي آنقدر در کارشان خبره نبوده اند که بتوانند ببينند کساني از زير دست آموزش هاي آنها در رفته اند. همان شاگرد درس نخوان هايي را مي گويم که قصه هابيل و قابيل را پشت گوش انداخته اند و ملاک برتري زنان را که زيبايي شان است اصلي غير طبيعي و از تبعات اشکال نوين برده داري مي دانند. البته نمي توان از تلاش هاي همه جانبه مدارس و نقل قصه هايي نظير هابيل و قابيل تشکر نکرد چون به هر حال خيل زناني که اين قصه ها به مدد غيرت و دلسوزي بي شائبه ي مدارس در جان و دلشان فرو شده است، کم نيستند.

  2. #352
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    پادشاه زنان و چاکر زنان ساساني

    عصر ساساني تعدد زوجات اساس تشكيل خانواده به شمار ميرفت. عده زناني كه هر مرد مي*توانست به عقد خود در آورد به نسبت توانايي مالي او بود. مردان كم*بضاعت بيش از يك همسر نداشتند.

    رييس خانه كه كدخدا ناميده ميشد از حق رياست و سرداري بهره مند بود. هر يك از زنان كه سوگلي و صاحب حقوق كامل محسوب ميشد، پادشاه زن خوانده مي شد. در رده اي پائين تر زني بوده كه عنوان خدمتكاري داشته كه او را چاكر زن ميگفتند. حقوق قانوني اين دو طبقه مختلف بود. كنيزان زرخريد و زنان اسير جزو طبقه چاكرزن بوده اند. معلوم نيست كه هر مردي مي توانست تا چند همسر پادشاه زن داشته باشد، هر زني از اين طبقه عنوان خانم خانه يعني كدبانو داشت و گويا هر يك از آنها داراي خانه جداگانه بوده اند. شوهر وظيفه داشت مادام العمر زن ممتاز خود را نفقه دهد و نگاهداري كند. هر پسر و دختري تا سن بلوغ و حتي تا زمان ازدواج داراي همين حق بوده اند، اما چاكرزن تنها اولاد ذكورش در خانواده پدري پذيرفته مي شد.
    اهتمام در پاكي نسب و خون از صفات بارز جامعه ايراني آن زمان به شمار مي رفت تا حدي كه ازدواج با محارم را جايز مي شمردند كه اين عمل دليل روشني است بر وجود اختلافات طبقاتي آن زمان تا جايي كه طبقه چهارم (زارعين و صنعتگران) كه اكثريت افراد آن روزگار را تشكيل مي داد و در حقيقت طبقه توليد ثروت به شمار مي رفت حق ازدواج با طبقه اشراف و اعيان را نداشت.
    زنان اعم از پادشاه زن يا چاكرزن از هر جهت تحت سرپرستي مرد خانه بودند و فرمانبردار او بودند.
    در عصر ساسانيان مانند بسياري از ادوار تاريخي، خانواده نقش برجسته اي از لحاظ فرهنگي بر عهده داشت، اين نهاد در پيوند با نهاد مذهب، نقش سازنده آموزش را برعهده گرفت و نشان هايي از اين امر را با پژوهش در كتاب هاي مقدس و اندرزنامه ها (پندنامه ها) باقي مانده از آن روزگار مي توان يافت. بر پايه اين باورها خانواده بر پاكي استوار است؛ زيرا بنياد جهان و بنياد كشور بر پاكي و انسانيت استوار است.
    نقشي كه زن عصر ساساني برعهده دارد، قابل مقايسه با شوهر نيست. اختيار شان تضادي با يكديگر ندارد و يكي مكمل ديگري است. اگر شوهر خداوندگار راستين خانه است، زن وزير خانه است و در عمل رسيدگي به همه چيز برعهده اوست. زمام تدبير منزل كم و بيش در دست زن است و زن اگر خودرأي باشد مي تواند خانه را سر تا پا به ميل خويش اداره كند. زن در عصر ساساني در كانون خانواده داراي مقامي برگزيده است؛ زيرا مي تواند به حساب خود كار كند و در صورت طلاق دارايي خويش و درآمدهاي آن را نزد خود نگاه دارد.
    هنگام به دنيا آمدن فرزندي در خانواده، صدقه مي داند. صدقه پسر بيش از دختر بود. بايستي كودك خردسال را از آسيب چشم بد محفوظ دارند و مواظبت كنند. پرستاري از طفل و شيردادن و در قنداق پيچيدنش مي بايستي مطابق آداب مذهبي به عمل آيد. قواعدي نيز براي نخستين سرتراشي طفل مقرر بوده است و تربيت طفل بر عهده مادر بوده و در صورت احتياج، پدر، خواهر يا دختر بزرگ خود را به تربيت كودك مي گماشت.
    ظاهرا در موقعيت زنان در عصر ساساني پيشرفتي حاصل شده است، زن تا آن هنگام شخصيت حقوقي نداشت ولي با وجود عادات و سنن گذشته ترتيبات جديدي وجود داشت كه بر طبق آن زن صاحب حقوق معيني شده بود و در اواخر دوره ساساني كم كم روبه آزادي و استقلال مي رفت. مثلا هنگام مرگ پدر خانواده در موردي كه پسر بالغي نبود كه جانشين پدر شود رياست خانواده بر عهده نخستين زن متوفي به عنوان پسرخوانده واگذار مي شده و اين پسرخواندگي مطيع قواعد و قوانيني بوده كه در متون بسيار كهن از آن ياد شده است. مهم ترين مسئوليت ظاهري رييس خانواده حفظ آتش مقدس بود كه در هر خانه اي برپا بود.
    از طرف ديگر حق مالكيت و يا ممنوعيت از تصرف در اموال و بسياري مطالب حقوقي ديگر مطابق قوانين ويژه اي انجام مي*گرفت. كتبي به زبان پهلوي باقي مانده است كه از چگونگي آنها گفت و گو مي كند، روي هم رفته در ايران باستان پايه و اساس اجتماع بر حمايت قانون از اصول مالكيت و تمايز شديد طبقاتي قرار داشته است.
    خانواده ايراني در آن دوره در مرحله بسيار پيشرفته اي از تحول خود بود و اين دگرگوني به دليل پيشرفت اقتصادي، سياسي و اجتماعي است. با تحول كلي اجتماع ايراني در جهت آزادي خود قدرت پدر خانواده به تدريج كاهش مي يابد و قدرت زيردستان پدر افزايش مي يابد. زن بدين گونه در كانون خانواده بيشتر از پيش هم پايه شوهر مي شود. خانواده اين امتيازهاي تازه را مديون آيين زرتشت است كه انديشه هايش درباره خانواده آرماني به عنوان نمونه هر سازمان خانوادگي بر گردن ايرانيان گذاشته شد

  3. #353
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    سلاملکم

  4. #354
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    علیک سلاملکم

  5. #355
    حـــــرفـه ای MaFia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2004
    محل سكونت
    Stockholm
    پست ها
    11,052

    پيش فرض

    سیبیل های عزیز لطفا در این تاپیک پست ندن
    این بار شد 101 بار
    من سیبیل هم پست موقت زدم برای اطلاع

  6. #356
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    عجب خانومایی داره این فروم !
    بابا کجایین شما ها
    پیدا تون نیست !
    از بس یکی حرف زد اون یکیا جواب ندادن اینجا سوت & کور شده !!
    الان کافی بود بگی پسرا بیان تا ببینین چقدر شلوغ میشه !
    بابا یه کم به خودتون تکون بدین !
    منم سلام

  7. #357
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    سایه جون با این وضعه بودجه یه 86 و اجاره خونه و مریضی بچه و هزار بد بختی دیگه کی حال و حوصله یه بحث داره؟
    اینم که میگی پسرا می آن شلوغ کنن واسه اینکه یا کار و زندگی ندارن یا کار و زندگیشون براشون مهم نیست یا اینترنت شده همه یه کار و زندگیشون
    بیخیاله این حرفا
    در راستایه درخواسته سایه یه گلم من در حاله حرکت دادنه خودم هستم
    علیک سلاملکم
    سلام به رویه ماهت فرزندم
    Last edited by Monica; 21-01-2007 at 21:26.

  8. #358
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    نه عزیزم حرف من چیز دیگه ای بود!
    من نگفتم چرا بطور مستمر کسی اینجا فعالیت نمیکنه
    و یا چرا بحثی نیست !
    بگذریم
    ...

  9. #359
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    در راستای بیکاری خانم های عزیز چند موضوع کاملا قابل بحث دارم که براتون می گم:
    من سبیل باشم یا نباشم حرفم رو می زنم!

    1.پسرهای سوسول بی عرضه
    2.دخترهای حسود دروغگو
    3.زندگی دو قسمتی افراطی و تفریطی
    4.من می خوام دوچرخه سواری کنم
    5.مشکلات فرهنگی

    حالا یه کم صبر کنین تا همه اش رو توضیح بدم:
    پسرهای سوسول بی عرضه
    خداییش چند تا از پسرها رو می شناسین که غیر از ور رفتن با موبایلشون و ژل زدن به موهاشون و کارهای High class دیگه یه کار درست حسابی هم بلد باشن؟ من یه داداش دارم سال آخر دانشگاه اما تا حالا توی عمرش یه روز صبح زود از خواب بلند نشده بره نون بخره. هر وقت مامانم بهش گفته پسر گلم اگه زحمتت نمی شه و برات مشکل نیست! و وقتت تلف نمی شه !سر راهت! که داری بر می گردی خونه یه مثلا سس مایونز هم بخر بیار (بیشتر از 200 گرم نباشه کمر درد بگیری قربونت برم!!!) اونوقت شما بیاین غر زدن داداش من رو تماشا کنین!
    اگه خوب به خودتون نگاه کنین می بینین دورتون پر از این پسر های سوسوله که دعا می کنم برای همه شون- من جمله عزیز کرده مامانم- که دختری گیرشون بیاد که قشنگ حسابشون رو برسه و مثل خر بارشون کنه تا یادشون بیاد یه روزهایی برای 200 گرم ناقابل چه غری سر مامان بیچاره شون می زدن.(آمین)
    حالا نگاه کنین به دخترها : حداقل دو تا ظرف که می شورن یا یه سفره شام که پهن می کنن یه ذره نگران خستگی بابا و مامانشون هستن یه چایی بلدن بریزن
    حالا بیاین تصمیم بگیرین این داداشهای بی بخارتون رو یه کم آدم کنین. جدی جدی توی همین فروم چند نفرتون پسرهایی رو سراغ دارین که بلدن کار کنن؟

    دخترهای حسود دروغگو
    در راستای فصل برگزاری امتحانات بزرگترین حرف دلم رو می زنم: هرچی پسرها تنبلن(البته خونه مامانشون پادشاهی می کنن همیشه از این خبرها نیست خدا رو شکر!) دخترها حسودی و دروغ گفتن خوب بلدن!
    انقدر حرصم میگیره از این موقع امتحانات که می شه دوستم می یاد (می خنده) به پیر و پیغمبر قسم می خوره که هیچی درس نخونده و قراره بیفته امتحانشو بعد می ریم امتحان می دیم می یاد بیرون می گه دیگه افتادم! ( توجه کنین که بازم می خنده با اینکه افتاده!) زندگی تموم شد! بعد پس فردا نمره شو می زنن رو برد می بینی داره گریه می کنه کلی دلت کباب می شه که چرا دوستت افتاد بعد می ری می گی عیب نداره عزیزم پیش می یاد برای همه! اما اون با یه گریه واقعی هوار می کشه :بیست و پنج صدم غلط دارم! شدم نوزده و هفتاد و پنج!
    اون وقت یکی باید بیاد فک منو جمع کنه!
    مثلا یعنی چی؟ فکر می کنی بگی نخوندم بعد بشی بیست همه می گن آی کیوی مملکتی؟ یا اصلا خوشت می یاد اینو بگی که بقیه زیاد درس نخونن تو از همه بیشتر بخونی!
    آخ دیوونه می شم از دست اینجور آدمها
    ها... دست به غیبتشو نگفتم! می یاد یه ساعت تمام پشت سر همکلاسیش چرت و پرت می بافه انکار دشمن خونیشه بعد می بینی همون آدم رو می بینه می گه سلام عزیزم چطوری ؟!!!
    آدم چی بگه آخه؟
    دخترهای عزیز اگه یه کوچولو از این اخلاق ها دارین خودتون رو اصلاح کنین. حیف شما نیست با این همه کمالات که پسر ها از اون بی بهره ان! همچین عیب بزرگی داشته باشین؟

    زندگی دو قسمتی افراطی و تفریطی
    در ادامه بحث تنبلی عرض می کنم ما ایرانی ها زندگیمون دو قسمته: قبل از ازدواج و بعد از ازدواج
    نه که ازدواج این وسط مهمه ها نه! مهم اینه که تا مجردی برای خودت راست راست می کردی ، دانشگاه ، درس ، سوسول بازی، علافی،فیلم،کتاب،مهمونی،ای نترنت! حالا نه اینکه اینا بده ها نه ! ولی یه چیزی یادت میره: پدر و مادرت! به نظر تو فیلم مورد علاقه مامانت چیه؟ یا آخرین باری که بابات رمان خونده کی بوده؟ به نظرت چند وقته مامانت با دوستاش نرفته مهمونی؟ یا بابات رو تا حالا دیدی وب گردی کنه؟ مسئله اینه که تو اوغات فراغت اونا رو فراموش کردی. یادت رفته یه روزی هم تو مثل اونا می شی. حالا بگو خوشت می یاد مثل حالای اونا فقط یه کوچولو زنگ تفریح داشته باشی؟ دلت می خواد همه این تفرحاتی رو که الان داری بعد ازدواج از دست بدی بعد بشینی آه بکشی کو دوران خوب مجردی؟
    آره ! تقسیم وظایف چیزیه که ما نداریم ! پس حالا که نداریم قبل ازدواج افراط، بعد ازدواج تفریط!

    من می خوام دوچرخه سواری کنم
    بله من می خوام دوچرخه سواری کنم! یکی به من بگه چشه که خیلی جاها آزاد نیست؟ برای کم کردن آلودگی محیط زیست حوب نیست که هست.
    یه ورزش مناسب برای این دخترهای بدبخت دچار فقر حرکتی نیست که هست
    پس چرا اگه بخوای سوار دوچرخه بشی همه اونجوری نگاهت می کنن؟ چرا فرهنگش رو جا نمی اندازن؟
    چرا ؟

    مشکلات فرهنگی
    این یکی که می خوام بگم کفرم رو در آورده! من نمی فهمم چرا ازدواج در خانواده ها به ترتیب سنه؟ چرا اگه یه دختری بخواد دیرتر از خواهر کوچکترش ازدواج کنه همه براش حرف در می یارن که حتما عیبی داره؟
    بابا چرا نمی فهمین که شرایط برای هرکسی فرق می کنه. بنا به شخصیت هر فرد و آمادگی روحی و فکری و غیره و اینکه کی شخص مورد نظرش رو پیدا کنه فرق می کنه.
    حالا هی خواهر کوچیکه رو توی نوبت نگه دارین تا هی این خواهر بزرگه به خاطر رنگ موی این یکی و قد اون یکی همه رو رد کنه آخرش هر دوتاشون بمونن ور دل هم کار به گیس و گیس کشی برسه!
    آخه با این فرهنگ مسخره تون خودتون بین این خواهرها چشم و هم چشمی و حسادت و ترشیدگی ایجاد می کنین!
    که چی؟ همه جا به نوبت! هه!!!

    ای بابا مشکلات حل نشده زیاده!

    پی نوشت: قصد من توهین به پسرها و دخترهای محترم نبوده اگه دقت کنین می بینین همه اش حقیقته!

  10. #360
    داره خودمونی میشه carol's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    133

    پيش فرض

    Last edited by carol; 25-01-2007 at 09:31.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •