سلام
این حرف تا حدودی ( خیلی کم ) درست است آن هم به دلیل اینکه در ازدواج های سنتی خانواده هر دو طرف دخیل هستند بنابراین دخالت و بهانه گیری تا حدودی کمتر است .
سلام
این حرف تا حدودی ( خیلی کم ) درست است آن هم به دلیل اینکه در ازدواج های سنتی خانواده هر دو طرف دخیل هستند بنابراین دخالت و بهانه گیری تا حدودی کمتر است .
سلام
قسمت اول کاملا" صحیح میفرمایید . طفلک بچه ها .
اما قسمت دوم هیچ وقت هیچ تضمینی وجود ندارد چون شناخت کافی تقریبا" غیر ممکن است مخصوصا" اگر باکسی آشنا شوی و بداند قصد شما شناخت برای ازدواج است .
شاید تدابیر بعد از ازدواج و نحوه برخورد با طرف مقابل در زندگی مشترک یکی از راههای موفقیت باشد .
با تشکر
Last edited by gmd; 31-08-2013 at 18:06.
سلام.
یه بحثی شد در مورد شناخت یه مطلب هم من بگم.
خیلی ها ممکنه بگن برای شناخت ملاقات با خود طرف یا خانواده طرف یا تحقیقات و... صد در صد جواب میده اما اینطور نیست. ممکنه یه نفر برای پوشاندن عیب های خودش در ملاقات ها دروغ بگه. در ضمن در ملاقات ها معمولا"
احساسات بر طرفین حاکم می شه و هر طرف تلاش میکنه خودشو بهتر از اونی که هست نشون بده تا توجه و تمایل طرف مقابل رو جلب کنه. شناختی که از این راه بدست بیاد صفر نمی ارزه.
این مورد در یکی از بستگان بنده هم پیش آمد که حدود 1 سال بعد از ازدواج ناگهان متوجه میشه که شوهرش بیماری جنـــــون افـــــــراطیداره و باید زودتر جدا بشه در حالی که خانواده داماد محترم و حتی خودش اعلام نکرد که
بیماری خاصی داره!
موفق باشید.
نه همش که اینطوری نیست.یه قسمتی مربوط به شانس هستفقط شانس ! ازدواج مثل یه هنداونه سربسته میمونه ... شانسیه !
باید شانست خوب باشه تا کیس خوبی گیرت بیاد ، دقیقا مثل هندوانه
مثلا طرف بعد مدت ها یکی اومده خواستگاریش ، خیال کردی که خودشو رو بد نشون میده ؟ یا اخلاق واقعیش رو نشون میده؟
نه اینطور نیست ، طرف اینقدر خوش اخلاق میشه و خوب باهات رفتار میکنه که خود خونوادش نمیدونن آیا واقعا این بچه ی اوناس یا نه![]()
کافیه همه چی تموم شه و برن زیر یه سقف ، اونوقته که مشکلات واقعی و اخلاق واقعی طرف بعد از مدتی نمایان میشه و ....
مشکل اینجاست که شناخت در چارچوب اون سیستم سنتی اصلا ممکن نیست، و حرف دوستمون ابلیس که فقط شانس است هم صحیحه چون در این چارچوب اصلا شناختی ممکن نیست و گول زدن و دروغ گفتن و ... هم آسون هست. کلا دلیل این دروغگویی و فیلم بازی کردن هم همون تفکر "ازدواج هدف زندگی است" وگرنه کسی که ازدواج رو یک مرحله از زندگیش می دونه که در زمان مناسب با شخص مناسب صورت می گیره دیگه نیازی نداره برای پیدا کردن زن یا شوهر دست به هر کاری بزنه و به هر قیمتی یکی رو پیدا کنه یا گول بزنه و ...
چیزی که برای شناخت لازمه و در دنیا قابل قبوله حداقل حدود 1000 ساعت با هم بودن هست که حداقل 500 ساعتش هم باید رودررو و بطور حضوری باشه و در شرایط مختلف (خانه، رسمی، بیرون، غیررسمی، بین دوستان، مسافرت، کار، در حین مشکلات و ...) تا بشه به اون شناخت لازم رسید. قطعا چهار تا ملاقات 2 ساعته و تحقیق در محله و ... هیچ شناختی رو به هیچ کس نمی ده. اگه می بینید شناخت ممکن نیست در چارچوب اون روال سنتی، اشکال از اون روال سنتی است نه اینکه کلا شناخت چیز غیرممکنی است.
قصد نداشتم وارد بحث بشم چون انقدر سریع این بحث جلو میره که نمیشه بهش رسید
خب به نظر شما در دوران به قول شما "دوست پسر و دختر بودن " نمیشه دروغ گفت؟ نمیشه برای رسیدن به همسر از طرف هر کدوم از طرفین عیبهای دیگری نادیده گرفته بشه؟ و یا باز برای رسیدن به طرف مقابل عیبهایشون رو پنهان کنن؟و...شاید تنها موردی که شاید و شاید در این گونه رابطه ها نسبت به نامزدی به عنوان مزیت حساب بشه همون حفظ ابرو برای برهم خوردن رابطه هست. اونم در صورتی هست که رابطه پنهانی باشه که اون هم باز مسائل دیگه مثل دروغ و عدم صداقت رو در پی خواهد داشتبه شخصه با ازدواج سنتی مخالفم چون با منطق من چند جلسه صحبت کردن در حضور خانواده و دوران نامزدی ( که ترس از به هم خوردن اون محصوصا برای دختران اونها رو وادار به پذیرش خلق و خو هایی از طرف مقابلشون می کنه که شاید اگر به عنوان دوست پسر و دختر بودن به راحتی با فرد مقابل رابطه رو به هم میزدن) نمی تونه مبنای درستی برای شروع یک زندگی مشترک موفق باشه. تا حالا از چند نفر که جدا شدن یا زندگی ناموفقی دارن شنیدین که در دوران عقد یا نامزدی می دونستم و رفتارها را می دیدم اما به هم زدن همه چیز سخت بود؟
و همه اینها نشات می گیره از واژه بی معنی ای با عنوان حفظ آبرو! . تا حالا فکر کردید حفظ آبرو به چه قیمت به قیمت یک عمر نارضایتی؟!
باید قبول کنیم بیشتر ما ها حاصلمشکل اینجاست که موفق بودن ازدواج رو چطور قراره تعریف کنیم؟ صرفا طلاق نگرفتن یعنی ازدواج موفق؟ تبدیل کردن خونه به جهنم برای خود افراد و بچه ها و هر روز دعوا و ... و طلاق نگرفتن به خاطر ترس از حرف مردم و ... یعنی ازدواج موفق؟ آمار طلاق به هیچ وجه نشانگر موفق بودن یا نبودن ازدواج نیست. میزان رضایت از ازدواج مثلا بعد از 5, 10, 20, 30 سال اگه اندازه گیری بشه عامل دقیقی است که ما در ایران چنین آمارهایی نداریم.همین ازدواج ها هستیم.ولی واقعا چند درصد از مشکلاتی که شما مطرح کردید در زندگی پدرها و مادران ما دیده میشه و یا چند درصد از اینگونه ازدواجها با مشکل(منظورم فقط طلاق نیست ولی خب طلاق یکی از شاخصهای قابل اندازه گیری هست) مواجه میشه؟چون ما به امارهای واقعی درسترسی نداریم به نظرم قضاوت کردن بر اساس حدس اشتباه هست
من اگر قراره راهکاری ارائه بدماینه که شناخت باید ایجاد بشه اون هم در بستر سنتی-مدرن من با رابطه "دوست پسر و دختر بودن" مشکل دارم و به نظرم ریشه خیلی از مشکلات اینده در زندگی زناشویی به خاطر همین مسئله هست(البته عرض میکنم به نظرم) همین مسائلی که مطرح شد مثل تنوع طلبی از یکجایی مزه اش میره زیر زبون افراد.
رابطه که گفتم سنتی-مدرن چیزی نیست جز همون رابطه نامزدی سنتی با دید مدرن.اینکه دو طرف با صداقت پا پیش بگذارند و عاقلانه تصمیم بگیرند و خانواده و اجتماع فرهنگشون رو تصحیح کنن و به چشم بهتری(بخصوص به دختر) نگاه کنن.البته الان داره این وضعیت بهتر میشه وقتی میشنویم که نامزدی فلانی 6 ماه یا یکسال طول کشید(که به نظرم اگر صداقت و عقلانیت باشه مدت زمان کافی هست)
فرق این رابطه با "دوست پسر و دختر بودن" اینه که هدف از اینگونه رابطه مشخصه (چند در صد از رابطه های "دوست پسر و دختر بودن" هدف متعالی دارن؟اگر قبول کنیم هدف از ازدواج تکامل و به تعالی رسیدن هست)و دربستری داره شکل میگیره به اسم خانواده(و این رو هم باید قبول کنیم پذیرش یک نفر به عنوان همسر بدون پذیرش خانواده اش غیر قابل امکان هست و این رابطه های مرسوم"دوست پسر و دختر بودن" این شاخص مهم رو کم دارن) که تا حدودی جلوی انحراف رو میگیرن
چیزی به اسم شانس وجود نداره مگر در گل یا پوچ که اونم با رعایت بعضی قواعد میشه نقش شانس رو تو برد حذف کرد ..
انتخاب هندوانه هم قاعده و اصول داره هر چیزی رو اگر اصولش رو بدونیم از پسش بر میایم چون همه عقل و قدرت انتخاب داریم
به نظرم مشکل اصلی به خاطر نداشتن ثبات شخصیت هست .اصولا باید به دختر یا پسری که فقط میگه : چشم یا هر چی شما میگین تیز بینانه تر نگاه شه
کسی که تو جلسه های آشنایی! فقط حرف گوش کنه مشکل داره! کسی نرماله که وظیفه و حقوق طرف مقابل و وظیفه و حقوق خودش رو یاد آوری کنه کسی
که خواسته ها و توقع هاش رو بیان کنه نرماله ..
صحبت کلی من اینه : به شخصه پسر یا دختری که بگه چشم یا هر چی شما بگین و نظر، خواسته، انتظار و... از طرفش نداشته رو نرمال نمی بینم
مشکل اینه که بعد 50 سال باهم بودن هم نمیتوان به شناخت رسید چون متاسفانه امروزه خصوصیات با شرایط زمان عوض میشود .
حرفت رو تائيد مي كنم مي دوني چرا؟؟؟
اون دوستمون مي گن شناخت ولي چه جوري شناخت پيدا كني؟؟؟ بايد طرفت صداقت داشته باشه يا نه؟؟!!!
فرض كنيد دختر يا پسر از طرف مقابل به ظاهر خوشش اومده ولي در باطن يك سري مشكلات هست كه طرف مقابل نمي تونه تحملش كنه ولي ازش اطلاعي نداره و يا طرف مقابل سعي مي كنه اون ها رو مخفي كنه اونوقت چي؟؟؟
مثلا پسري خشن هست و وحشي حالا وقتي با يك دختر خانم مي ره بيرون و مي گرده مسلما سعي مي كنه وحشي بازي رو نشون نده حالا دختر خانم چطوري طرف رو بشناسه؟؟؟!! حالا آقا پسر بتونه يك سال خودش رو خوب نشون بده ولي آخرش بر مي گرده به اون اخلاق سگي اون وقت چي؟؟؟
من با نظرتون موافق هستم و بايد نگيم شانس بايد بگيم تقدير و خواست خداوند و البته بايد سعي كنيد از طريق امتحان كردن طرف مقابل رو بهتر بشناسيد
بخوام مثال بزنم بايد بگم كه فرض كنيد با طرفتون مي ريد بيرون حالا اون مثلا پاهاش رو زياد تكون مي ده يا تيك داره يا ... شما بايد پي ببريد كه ايشون چطوري هست
هر كاري كنيد يك نشونه كوچيك بروز مي ده از خودش و شما بايد تيزهوش باشيد
با تشكر
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)