.
سال نو رو خدمت همه بچه های خون گرم P30world تبریک میگم و امیدوارم سال خوبی داشته باشید و غم به دلتون راه پیدا نکنه
ازتون میخوام در این لحظه ها و سر سفره هفت سین برا هم دعا کنیم تا عاقبت بخیر بشیم ، بیایید بشکنیم رسم دعا .
سال قبل برای من خوش یمن نبود و اتفاقات ناگوار زیادی رخ داد ، امیدوارم امسال سال خوبی برام باشه و تخلی سال قبل از ذهنم بیرون بره .
سال قبل ، همسرم با همه اتفاقات ناگواری که برام پیش اومد ، کنار نکشید و تحمل کرد و یه جورایی سوخت و ساخت . میدونم که میاد و این پست رو میبینه ، فقط میخوام بهش بگم ممنونم .......
باز هم سال 92 رو بهتون تبریک میگم .
====
در آخر این مثنوی زیبا رو به عنوان عیدی تقدیم میکنم به همه :
این مثنوی حدیث پریشانی من است * بشنو که سوگنامه ی بیداری من است
امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام * بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام
گفتی غزل بگو،غزلم شور و حال مرد * بعد از تو حس شعر فنا شد، خیال مرد
گفتم مرو که تیره شود زندگانیم * با رفتنت به خاک سیه می نشانیم
گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد * بر چشم باز فرصت دیدن نمی دهد
وقتی نقاب محور یک رنگ بودن است * معیار مهرورزیمان سنگ بودن است
دیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی است؟ * اصلاً کدام احمق از این عشق راضی است؟
این عشق نیست،فاجعه ی قرن آهن است * من بودنی که عاقبتش نیست بودن است
حالا به حرفهای غریبت رسیده ام * فهمیده ام که خوب تورا بد شنیده ام
حق با تو بود از غم غربت شکسته ام * بگذار صادقانه بگویم ، که خسته ام
بی زارم از تمام رفیقان نا رفیق * اینها چقدر فاصله دارند تا رفیق
من را به ابتذال نبودن کشانده اند * روح مرا به مسند پوچی نشانده اند
تا این برادران ریا کار زنده اند * این گرگ سیرتان جفا کار زنده اند
یعقوب درد می کشد و کور می شود * یوسف همیشه وصله ی ناجور می شود
اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند * منصور را هر آینه بر دار می زنند
اینجا کسی برای کسی کس نمی شود * حتی عقاب در خوره کرکس نمی شود
جایی که سهم مرگ بجز تازیانه نیست * حق با تو بود ماندنمان عاقلانه نیست
ما می رویم چون دلمان جای دیگر است * ما می رویم هر که بماند مخیر است
ما می رویم گرچه ز التاف دوستان * در جای جای پیکرمان زخم خنجر است
دلخوش نمی کنیم به عثمان و مذهبش * در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است
ما می رویم مقصدمان نا مشخص است * هر جا رویم بی شک از این شهر بهتر است
از سادگی ست گر به کسی تکیه کرده ایم * اینجا که گرگ با سگ گله برادر است
ما می رویم ، ماندن با درد فاجعه است * در قرف ما نشستن یک مرد فاجعه است
دیریست رفته اند امیران قافله * ما مانده ایم قافله پیران قافله
اینجا دگر چه باب من و پای لنگ نیست * باید شتاب کرد مجال درنگ نیست
بر درب آفتاب پی باج می رویم
ما هم بدون بال به معراج می رویم
======