معتادت کردم ، به خیال اینکه هر بار ترکم کردی دلم قرص باشد بالاخره بر میگردی ؛ فکرش را هم نکرده بودم که معتاد دیگری شوی!
معتادت کردم ، به خیال اینکه هر بار ترکم کردی دلم قرص باشد بالاخره بر میگردی ؛ فکرش را هم نکرده بودم که معتاد دیگری شوی!
امشب برای گریه ام یک شانه میخواهم که نیست
در این خرابات جهان یک خانه میخواهم که نیست
در غربت چشمان تو تنهایی ام آواره شد
در وصف این نامردمان یک شانه میخواهم که نیست...
ماسه ها فراموش کارند اما بی ریا
هیچ ساحلی بی ماسه زیبا نیست
بدان لذت تن دادن به ماسه زیباست
هیچ کس تنش را به سنگلاخ نمی دهد
ماسه ها در همراهی سمج اما صادقند
هر چند گاهی صداقت حوصله را سر می برد
اگر با خرده باد یا موجی رد پایت را پاک می کنند
برای این است که عشاق رفتنت را نبینند
و حسودان پیدا نکنند مسیرت را به سوی معشوق
افسوس که متهم به کم حافظه بودن می شوند
به زخم هایم می نگری؟
درد ندارد دیگر
روزی که رفتی مرگ تمام دردهایم را با خودش برد
مُــــــــرده ها درد نمی کشند...!
از تو خواهشی دارم
برنگرد دیگر
زنده ام نکن...!
دلـــت کـه گـرفــت، دیگر مـنـتِ
زمیـــن را نــکـش!
راهِ آسمـان بـاز است...
پر
بکش!
او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را میخواند...
.
.
.
آمدن را
از باد و باران بیاموز ...
رفتن را
از دل من !
کسى که براى حل معادلات و مسائل دلتون وقت میذاره ،
خیلى دوستون داره، بیکار نیست؛
هواشو داشته باشین …
شیــــرین بهانه بود !
فرهـــاد تیشه میزد تا نشنود
صدای مردمانی که در گوشش میخواندند
دوستـــــت ندارد....
سلام
فعالیت تاپیک های شعر و احساس و تاپیک های اشعار و متون موضوعی از این به بعد متوقف خواهد شد و تنها قرار دادن اشعار شاعرانی که دارای نام حقیقی میباشند در انجمن ادبیات امکان پذیر میباشد.
برای قرار دادن سایر اشعار از گروه های اجتماعی، پروفایل ها و امضای خود استفاده نمایید.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)