«جهان در شب يلداي امسال براساس پيشبيني اقوام مايا به پايان ميرسد.»؛ «در يكي از شبهاي زمستاني اشعهاي شگفتانگيز از مريخ به شما خواهد تابيد و بهتر است تلفنهاي همراه خود را خاموش كنيد.»؛ «شركت نوشابهسازي پپسي قرار است در اقدامي تبليغاتي در خاورميانه ديده شود و لوگوي خود را روي ماه بيندازد.»

«جهان سه روز كامل را در تاريكي فرو خواهد رفت و حتي ناسا اين موضوع را اعلام كرده است.»؛ «در يكي از شبهاي تابستاني مريخ به اندازه ماه خواهد شد و در آسمان دو ماه كامل طلوع خواهند كرد.»؛ اينها تنها نمونههاي تازه از شايعات و ياوههايي هستند كه با ظاهري علمي و رنگ و لعابي از موضوعات مربوط به حوزه علم در جامعه به طور گسترده شيوع پيدا كردهاند. برخي از اينها موارد بيخطري هستند كه به يك شوخي بيضرر بدل ميشوند اما برخي از آنها مردم را با نگرانيهاي جدي مواجه ميكند.
در چند روز گذشته بارها تماسهايي را جواب دادهام كه از صحت و سقم تاريكي سه روزه جهان يا مضرات اشعه مريخ سوال ميكردند.
برخي از افرادي كه پاسخ آنها را ميدادم بشدت نگران و مضطرب از رويدادي ناشناخته بودند كه گويا قرار است سرنوشت آنها را به بازي بگيرد.
همه مواردي كه در ابتداي اين متن اشاره كردم و البته بسياري از موارد ديگر هيچ ريشه و ردي در علم ندارند در يك كلام تنها ياوههايي هستند كه با ظاهري علمي پوشانده شده و ناگهان موجي عظيم را به راه مياندازند.
درباره علت چرايي شيوع اين چنين پديدههايي، بحثهاي زيادي صورت گرفته است. جامعهشناسان درباره آن صحبت كردهاند و درباره علتهاي بروز متعدد و مداوم چنين پديدهاي نكات زيادي را مطرح كردهاند.
پتانسيل بالاي جامعه ما براي انتقال سريع و وسيع چنين شايعاتي نگرانكننده است. واقعيت اين است كه اين موضوع براي ما به نقطه ضعفي بدل شده است كه البته اگر واقعگرا باشيم تنها مختص به ما ايرانيان نيست. در همه جاي جهان هنوز بازار خرافه و شبه علم و ياوههاي مدرن بسيار داغ است.
هنوز فروش كتابهاي طالعبيني بر پرفروشترين كتب علمي پيشي ميگيرد؛ هنوز در حالي كه نويسندگان صفحات علمي روزنامههاي دنيا بايد براي گرفتن جایی براي نشر يك خبر علمي مبارزهاي طاقتفرسا را پشت سر بگذارند، بخشهاي ثابتي به جداول طالعبيني و موارد مشابه اختصاص داده ميشود.
در پيشرفتهترين كشورها كه بالاترين توليدات علمي را دارند اوضاع چندان متفاوت با ايران نيست. البته ويژگيها و دلايل و مختصات هر يك از اين موارد با هم متفاوت است.
درهمه جاي جهان هنوز بازار خرافه و شبه علم و ياوههاي مدرن بسيار داغ است. هنوز فروش كتابهاي
طالعبيني بر پرفروشترين كتب علمي
پيشي ميگيرد
اينكه چرا در ايران چنين مسائلي با سرعت شيوع پيدا ميكند به عوامل بسياري وابسته است.
دو متهم اصلي در اين زمينه مردم و سطح دانش و فرهنگ مردم و ديگري ابزارهاي ارتباط جمعي و رسانههاي نويني هستند كه امكان پخش چنين پيامهايي را بدون نياز به رسانههاي سنتي و رسمي مهيا ميكنند.
اشاره به هر يك از اين دو مورد خطاي بزرگي در درك مساله است. اولا اگر مردم اين مسائل را ميپذيرند و آن را منتقل ميكنند به دليلي اين كار را ميكنند و كل مساله سر پيدا كردن اين دليل است. اينكه همه چيز را به گردن مردم بيندازيم مانند اين است كه مسأله را در يك دور باطل قرار دهيم.
درباره رسانهها و ابزارهاي ارتباطي، اشتباه حتي از اين امر هم فاحشتر است. موبايل، اينترنت، شبكههاي اجتماعي، پيامك، ايميل و... راههاي مدرني هستند كه زندگي امروز ما را شكل داده است. اينها ابزار انتقال پيام هستند و به خودي خود خنثي به شمار ميروند. از اين ابزار ميتوان دادههاي مفيد منتقل كرد يا بهترويج شايعه پرداخت.
ممكن است در پشت اين داستان دلايل اجتماعي و فرهنگي زيادي وجود داشته باشد كه در نگاه اول ديده نشود. اگرچه برخي از دلايل را ميتوان با نگاهي به اوضاع عمومي حدس زد و چندان پنهان به شمار نميروند.
براي مثال به سرانه مطالعه در كشور و تيراژ متوسط كتابها نگاه كنيد. بعد از آن نگاهي به وضع آموزش و پرورش بيندازيد و سيستم آموزش امتحان محور و در نهايت كنكورمحور آموزشي كه همه دانشآموزان ـ كه بزودي به بدنه جامعه تبدیل ميشوند ـ را بدل به ماشينهاي تستزني و نكتهاي خواندن ميكند و سرعت را بر عمق مطالعه ارجحيت ميدهد بررسي كنيد. دليل ديگر شايد بياعتمادي به رسانههاي رسمي باشد.
شايد گاهي دقت نکردن ما در گزارشگري از آنچه مردم به طور روزانه با آن دست به گريبانند باعث شود تا آنها تفاوتي ميان واقعيت و آنچه منتشر شده است، ببينند و اين يك نقطه لغزش كافي است تا اعتماد كلي خود را به تماميت رسانه از دست بدهند به همين دليل وقتي ميان دو پيام قرار ميگيرند كه يكي از يك روزنامه يا مجله كه سابقه چنان اشتباهي را داشته آمده و ميگويد مثلا شايعه تاريكي سه روزه جهان بيمعني و اشتباه است و از سوي ديگر پيامكي از دوستي قابل اعتماد ميگيرند و ترجيح بدهند به گفته آن پيامك يا ايميل اعتماد كنند به خصوص اگر نامهاي معتبري به عنوان منبع در آن ذكر شده باشد. مثلا داستان از قول جايي مانند ناسا بيان شده باشد.
دليل ديگر شايد بيتحركي سازمانها و نهادهاي موجودي باشد كه وظيفه مبارزه با اين شايعات و خرافات را بر عهده دارند. انجمنهاي علمي، گروهها و دپارتمانهاي تخصصي دانشگاهها يكي از وظايفشان ارائه ديدگاههاي درست درباره مواردي است كه ذهنيت اشتباهي درباره موضوعي علمي میان مردم ايجاد ميكنند.
انجمن ترويج علم ايران يكي از مكانهايي است كه به طور خاص وظيفه مبارزه با اين بدفهميها را بر عهده دارد. به دلايل مختلف و شايد به دلايل ديوانسالاريهاي رايج و هزار و يك مشكل ديگر آنها نتوانستهاند كار خود را در اين بخش بدرستي انجام دهند.
و
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
را مطالعه کنید.