تبلیغات :
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 3 اولاول 123
نمايش نتايج 21 به 25 از 25

نام تاپيک: 24 خجالت اور نيست!؟

  1. #21
    آخر فروم باز Rhodes's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    شیـــــSHZـــــراز
    پست ها
    3,271

    پيش فرض

    نه کجاش خجالت آوره !
    همین نفر اول کنکور دو سال پیش نبود ( رستگار رحمانی ) کنکور داده بود رفته بود سربازی باز الان اومده بود کنکور داده بود ...
    عجب حرفی میزنیا ...

  2. این کاربر از Rhodes بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #22
    آخر فروم باز نادر1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    پست ها
    1,079

    پيش فرض

    من هدفم اينه كه يك مدرك درست و حسابي داشته باشم منظور تنها مدرك نگيرم يك چيزي هم بدونم رغبت بيشتر به جذب افرادي هست كه از دانشگاههاي خوب فارغ التحصيل ميشن در شركت هاي خصوصي البته!بعد كمي سابقه سازي قصد مهاجرت دارم!براي همين تلاش ميكنم!وگرنه فوق ديپلم و ليسانس و فوق برام فرقي نداره!البته در هر شرايطي من يك روزي مهاجرت خواهم كرد!
    والا این جناب نادر حرف گوش نمیده ، و گرنه من بهترین پیشنهادو بهش دادم !!
    سعيد جان شما خودتون متاهل هستيد و از مشقت هاي ازدواج براي من گفتين الان چي دارين ميگين!من رو تشويق ميكنين!!!!به حق چيز هاي نشنيده و نديده نه عمو جان نه من نمي توانم

  4. #23
    اگه نباشه جاش خالی می مونه r4deon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    329

    پيش فرض

    به کجا می برد این امید ما را
    من توی بهترین مدرسه ی یه شهر بودم،سال های دبیرستان که رسید،درسو گذاشتم کنار،چسبیدم به نت،مدرسه هم نمیرفتم،هفته ای سه چهار جلسه،کلا"!هیئت حاکمه هم گاهی سخت میگرفتن ولی ما سوار بودیم متاسفانه،ما شده بودیم هیئت حاکمه! ولی جمعا" تصورشون این بود که ادم به خصوص سال پیش دانشگاهی باید خیلی خودشو درگیر مدرسه نکنه.خلاصه بچه ها میپیچوندن میخوندن،من میپیچوندم میرفتم تو نت،کتاب میخوندم واسه خودمون،سایت میزدیم واسه خودمون،کلی ام کلاس میذاشتیم واسه خودم.پیش دانشگاهی رسید گفتم نمیخونم سال بعد.سال بعد مهرماه شروع کردم،ولی حسش نبود.خیلی نخوندم،اخرم جایی که دوس داشتم نیومد،یه جا رفتم،سر یه ماه انصراف دادم چون فکر میکردم حقم اینجا نیست.اومدم رفتم خدمت،با خودم گفتم میشه تو خدمت خوند،ولی دقیقا" هر دو ماه یه جا فرستادنمون،ایرانگردی ای بود واسه خودش،خلاصه،نشد که تو کنکور بخونیم،برگشتم.6 ماه وقت داشتم تا کنکور امسال.نشستم روزی سه چار ساعت خوندم،خوشبختانه خوب هم زدم ولی هنوز میگم ارزششو داشت.اینایی که سرشونو میندازن همینجوری میزندانشگاه یا طعم شکستو نمیچشن یا طعم شکست فرساینده رو نمیکشن،ما که کشیدیم این شکست فرساینده رو ،خیلی ام تجربه کسب کردیم.خلاصه،الان اینجام و قراره دو ماه دیگه برم یونورزیتی.خوبیش اینه که خیالم راحته،وسط دانشگاه شغل گیر بیارم،خل بشم عاشق بشم،بخوام بزنم برم اون ور،هر غلطی بخوام بکنم میدونم ادم خودمم.خیالم راحته که دیگه هیچ ترسی ندارم.رهای رها،میرم اونجا ،بیشتر ملت تو استرس خدمت خواهند بود کلن،نصفشونم معافی،ما بقی ام که یا یه مرضی دارن یا یه پراتی،اونایی که پارتی دارن که خوش بحالشون ولی هر چی باشه شب راحت میگری سرتو میذاری زمین.هیچ خجالتی نداره هیچ،میشی بابای دانشجویا،میشی رییس قبیله واس خودت حال میکنی
    من یه ماه که دانشگاه بودم،خیلی پیر پاتال و پیر پسر و ننه قمر هم بود.بیشتر از اونکه اونا تو دید باشن این دانشجویای خل و چل تو دید بودن که تو همون دو هفته اول نصفشون معشوقه پیدا کردن.از نظر علمی هم،دانشگاه اگه نری،هرچند میدونم دانشگاه درست و درمونی نداریم ولی اگه نری حتی میلیاردر هم بشی،بزرگ که شدی،35-40 ساله که شدی،یه خلا حس میکنی تو زندگیت.اینو پرسیدم و خیلیا تایید کردن.خواستم بگم همدرد زیاد داری،حتی اونایی که تو بهترین مدارس بودن و بهترین معلما رو داشتن و بیشترین انتظارو ملت ازشون داشتن،پس تنها نیستی.ادامه بده.حالا هم خود دانی.

  5. 3 کاربر از r4deon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #24
    آخر فروم باز نادر1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    پست ها
    1,079

    پيش فرض

    ممنونم برادر رادئون!اره تلاشم رو ميكنم ببينم به كجا ميرسم ولي من هم معافيت كفالت گرفتم اونم از اون كارت هاي الكترونيكي جديدكم و بيش خوش شانسي هم اوردم!افرين منم ادم خودمم برم اونور به عنوان تروريست هم بندازنم در زندان گوانتانامو!از اين وضع كه بدتر نيست!كلا چه سكوي پرتابي ميتونم داشته باشم فقط تلاش بايد كرد!

  7. این کاربر از نادر1368 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #25
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    ما همه تو زندگی تلاش می کنیم تا زندگی بهتر همراه با آرامش به دست بیاریم خوب مسلما بر طرف شدن نیازهای مالی بهتر شدن شرایط زندگی رو به همراه داره و پول واسطه ای هستش برای مهیا کردن شرایط بهتر زندگی حالا این طور فرض کنید که چیزی به نام پول وجود نداشت و هر چیز مادی و غیر مادی که میخواستین براتون فراهم بود فکر میکنید این طوری زندگی بهتر میشد یا معنا پیدا میکرد فکر میکنید بعد از چند وقت چیزی های رو که بدون نیاز به هیچ تلاشی به دست آوردید میتونه لذت اولیه رو به شما بده
    چیزی که زندگی رو زیبا میکنه تلاش برای بدست آوردن خواسته ها هستش و انگیزه ای که اون نیاز باعث میشه تا شما رو وادار به تلاش کردن کنه تا وقتی دیدین به هدفتون نزدیک میشید یا رسیدید احساس خوب موفقیت کنید
    تمام اینها به شرطی هستش که هدفی که دنبال میکنید رو واقعا دوست داشته باشین
    متاسفانه خیلی ها تو زندگی سرگردانند و نمیدونن دنبال چی هستن به خاطر هیمن همیشه احساس میکنند که تمام زندگی جبر هستش و جایی که هستند علاقه ای بهش ندارند که واقعیت هم همینه
    بهتر اول تکلیفتون با خودتون معلوم بشه بعد تمام سختی ها رو برای به دست آوردن زندگی بهتر و به دست آوردن لذت بیشتر از راهی که تشخیص میدید درسته (درس - کار - و ...) به جون بخرین

  9. 3 کاربر از Mr_100_dolari بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 3 از 3 اولاول 123

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •