سریال مسير انحرافی

[MOHAMMAD2010]

حتی میشه برای چنین تاپیکهایی نظرسنجی نمره دهی گذاشت ، البته تماما بستگی به نظر عزیزان تیم هنر هفتم داره

خوبه من که کاملا موافقم
-------------------------------
نمره من 0.01 از 10

[Reza31001]

فرزاد حسنی هم به شدت در اکثر سریال منو یاد کاووسی بدون شرح با بازی فتحعلی اویسی می انداخت ، لغات و اصطلاحات و حتی زبان بدنش انگار یک "های کپی" از اویسی بود

دقیقا
من تا قسمت ماقبل آخر دنبال این بودم این فرزاد حسنی ادای کی رو در مساره که یهو یاد آی کاووسی افتادم
نیما ( واشقانی) هم سعی کرده بود صدای داودنژاد رو در بیاره که زیادموفق نبود

من 2 میدم از 10
به خاطر دو قسمت اول

[Lady parisa]

من نادر سليماني به هيچ وجه كساني را كه مي‌گويند مسير انحرافي كپي شده لاست است، درك نمي‌كنم. به نظر مي‌آيد عادت داريم به محض اين‌كه كاري خوب از آب دربيايد بگوييم آن كار كپي از كار ديگري بوده. هر كدام از ما 70 دفعه هملت را ديده‌ايم؛ هملت مگر كاري غير از شكسپير است. اگر در عالم واقعيت اتفاق‌هاي سريال براي من پيش مي‌آمد نمي‌دانم شايد با وزش يك باد مي‌لرزيدم و سكته مي‌كردم واقعا نمي‌دانم چطور با اين اتفاق‌ها برخورد مي‌كردم ولي خب به هر حال موضوع اين است كه همه اين اتفاق‌ها در سريال مي‌افتد و خوشبختانه در عالم واقعيت از اين خبرها نيست.


ما خودمانيم، آن‌ها خودشان

يك زماني كاري از شبكه 3 پخش شد به نام «3درجه» كه اين «3 درجه» داستان يك عده بود كه مي‌آيند در جزيره‌اي كنار ساحل مي‌نشينند و با 2 آدمخوار آشنا مي‌شوند كه اجازه مي‌دهند در آن جزيره زندگي كنند. يادم مي‌آيد در آن زمان همه مي‌آمدند به ما مي‌گفتند قبول داريد «3 درجه» به يك كار خارجي شباهت دارد؟ در آن زمان هنوز «لاستي» ساخته نشده بود كه به آن ربط‌مان بدهند. اين‌كه مسير انحرافي شباهت‌هايي با سريال «لاست» دارد دليل نمي‌شود برداشت آزاد يا كپي‌برداري شده باشد.


كاراكترم را در لحظه مي‌سازم

به‌‌‌رغم اين‌‌كه خيلي‌ها در مورد به كاراكتري كه آن را بازي كرده‌اند، صحبت مي‌كنند و معتقدند از قبل درباره آن فكر كرده‌ام من شخصي هستم كه كاراكترم در روز ساخته مي‌شود يعني همان زماني كه كاراكتر را بازي مي‌كنم بنابراين ممكن است فرداي آن روز كاراكتر را تغيير بدهم.


اين يك كار متفاوت است

به نظر من كار آقاي بهرنگ توفيقي با تفكري كه داشت و توانايي ارائه اين تفكر به بازيگران باعث شد بازيگران ياد بگيرند به كار ساده نگاه نكنند. كارگردان و تهيه‌كننده اين سريال واقعا براي كار زحمت كشيدند. وقتي فيلمنامه مي‌رسيد بهرنگ توفيقي سكانس‌ها را براي بچه‌ها مي‌خواند و وقتي بچه‌ها نظر مي‌دادند فلان سكانس، سكانس خوبي نيست به سادگي آن سكانس را حذف مي‌كرد. ما براي يك سريال 15 قسمتي 6 ماه مكرر كار كرديم در صورتي كه در كارهاي ديگر مثل «خانه اجاره‌اي» 90 قسمت را در 5 ماه ضبط كرديم مخاطبان مي‌توانند تفاوت را بين كارها تشخيص بدهند. قطعا هرچه بيشتر براي كاري تفكر داشته باشي كار زيبا‌تر از آب درمي‌آيد. يكي از هدف‌هاي پروژه مسير انحرافي اين بود كه تمام افراد گروه دور هم جمع شده بودند و حرفي براي گفتن داشته باشند. هدف اين نبود ‌كه فقط ساعاتي از وقت مردم را پر كنند و بعد تمام شود. گونه طنز اين نيست كه فقط مردم را بخنداند، خدا را شكر مسير انحرافي اين‌طور نبود و نتيجه كار هم نتيجه خوبي بود.




رفاقتي كه در گروه بود

نكته جالب سريال مسير انحرافي اين بود كه ساعت‌ها در سرما مي‌لرزيديم ولي با لذت كار مي‌كرديم. اين گروه، گروه فوق‌العاده‌اي بود. شايد دومين گروهي بود كه طي اين سال‌ها با آن‌ها راحت‌تر كار كردم. همه اعضاي آن انتقادپذير بودند. آقاي هاشمي، تهيه‌كننده اين كار هرگز براي اين‌كه كار فيلمبرداري سريع‌تر تمام شود به بچه‌ها فشاري نياورد. وقتي بيماري و خستگي براي يكي از اعضاي گروه پيش مي‌آمد مي‌گفتند برويد استراحت كنيد و كار را به خاطر يك نفر مي‌خواباند. يكي از مزيت‌هاي اين كار كه در ذهنم باقي ماند آرامش كار بود و رفاقتي كه بين بچه‌ها وجود داشت.



"برترین ها"

[armin_punisher6]

من نادر سليماني به هيچ وجه كساني را كه مي‌گويند مسير انحرافي كپي شده لاست است، درك نمي‌كنم. به نظر مي‌آيد عادت داريم به محض اين‌كه كاري خوب از آب دربيايد بگوييم آن كار كپي از كار ديگري بوده. هر كدام از ما 70 دفعه هملت را ديده‌ايم؛ هملت مگر كاري غير از شكسپير است. اگر در عالم واقعيت اتفاق‌هاي سريال براي من پيش مي‌آمد نمي‌دانم شايد با وزش يك باد مي‌لرزيدم و سكته مي‌كردم واقعا نمي‌دانم چطور با اين اتفاق‌ها برخورد مي‌كردم ولي خب به هر حال موضوع اين است كه همه اين اتفاق‌ها در سريال مي‌افتد و خوشبختانه در عالم واقعيت از اين خبرها نيست.


ما خودمانيم، آن‌ها خودشان

يك زماني كاري از شبكه 3 پخش شد به نام «3درجه» كه اين «3 درجه» داستان يك عده بود كه مي‌آيند در جزيره‌اي كنار ساحل مي‌نشينند و با 2 آدمخوار آشنا مي‌شوند كه اجازه مي‌دهند در آن جزيره زندگي كنند. يادم مي‌آيد در آن زمان همه مي‌آمدند به ما مي‌گفتند قبول داريد «3 درجه» به يك كار خارجي شباهت دارد؟ در آن زمان هنوز «لاستي» ساخته نشده بود كه به آن ربط‌مان بدهند. اين‌كه مسير انحرافي شباهت‌هايي با سريال «لاست» دارد دليل نمي‌شود برداشت آزاد يا كپي‌برداري شده باشد.


كاراكترم را در لحظه مي‌سازم

به‌‌‌رغم اين‌‌كه خيلي‌ها در مورد به كاراكتري كه آن را بازي كرده‌اند، صحبت مي‌كنند و معتقدند از قبل درباره آن فكر كرده‌ام من شخصي هستم كه كاراكترم در روز ساخته مي‌شود يعني همان زماني كه كاراكتر را بازي مي‌كنم بنابراين ممكن است فرداي آن روز كاراكتر را تغيير بدهم.


اين يك كار متفاوت است

به نظر من كار آقاي بهرنگ توفيقي با تفكري كه داشت و توانايي ارائه اين تفكر به بازيگران باعث شد بازيگران ياد بگيرند به كار ساده نگاه نكنند. كارگردان و تهيه‌كننده اين سريال واقعا براي كار زحمت كشيدند. وقتي فيلمنامه مي‌رسيد بهرنگ توفيقي سكانس‌ها را براي بچه‌ها مي‌خواند و وقتي بچه‌ها نظر مي‌دادند فلان سكانس، سكانس خوبي نيست به سادگي آن سكانس را حذف مي‌كرد. ما براي يك سريال 15 قسمتي 6 ماه مكرر كار كرديم در صورتي كه در كارهاي ديگر مثل «خانه اجاره‌اي» 90 قسمت را در 5 ماه ضبط كرديم مخاطبان مي‌توانند تفاوت را بين كارها تشخيص بدهند. قطعا هرچه بيشتر براي كاري تفكر داشته باشي كار زيبا‌تر از آب درمي‌آيد. يكي از هدف‌هاي پروژه مسير انحرافي اين بود كه تمام افراد گروه دور هم جمع شده بودند و حرفي براي گفتن داشته باشند. هدف اين نبود ‌كه فقط ساعاتي از وقت مردم را پر كنند و بعد تمام شود. گونه طنز اين نيست كه فقط مردم را بخنداند، خدا را شكر مسير انحرافي اين‌طور نبود و نتيجه كار هم نتيجه خوبي بود.




رفاقتي كه در گروه بود

نكته جالب سريال مسير انحرافي اين بود كه ساعت‌ها در سرما مي‌لرزيديم ولي با لذت كار مي‌كرديم. اين گروه، گروه فوق‌العاده‌اي بود. شايد دومين گروهي بود كه طي اين سال‌ها با آن‌ها راحت‌تر كار كردم. همه اعضاي آن انتقادپذير بودند. آقاي هاشمي، تهيه‌كننده اين كار هرگز براي اين‌كه كار فيلمبرداري سريع‌تر تمام شود به بچه‌ها فشاري نياورد. وقتي بيماري و خستگي براي يكي از اعضاي گروه پيش مي‌آمد مي‌گفتند برويد استراحت كنيد و كار را به خاطر يك نفر مي‌خواباند. يكي از مزيت‌هاي اين كار كه در ذهنم باقي ماند آرامش كار بود و رفاقتي كه بين بچه‌ها وجود داشت.



"برترین ها"

آقای سلیمانی شما به روح و عمه اعتقاد دارین؟

[behnam129]

من نادر سليماني به هيچ وجه كساني را كه مي‌گويند مسير انحرافي كپي شده لاست است، درك نمي‌كنم. به نظر مي‌آيد عادت داريم به محض اين‌كه كاري خوب از آب دربيايد بگوييم آن كار كپي از كار ديگري بوده. هر كدام از ما 70 دفعه هملت را ديده‌ايم؛ هملت مگر كاري غير از شكسپير است. اگر در عالم واقعيت اتفاق‌هاي سريال براي من پيش مي‌آمد نمي‌دانم شايد با وزش يك باد مي‌لرزيدم و سكته مي‌كردم واقعا نمي‌دانم چطور با اين اتفاق‌ها برخورد مي‌كردم ولي خب به هر حال موضوع اين است كه همه اين اتفاق‌ها در سريال مي‌افتد و خوشبختانه در عالم واقعيت از اين خبرها نيست.


ما خودمانيم، آن‌ها خودشان

يك زماني كاري از شبكه 3 پخش شد به نام «3درجه» كه اين «3 درجه» داستان يك عده بود كه مي‌آيند در جزيره‌اي كنار ساحل مي‌نشينند و با 2 آدمخوار آشنا مي‌شوند كه اجازه مي‌دهند در آن جزيره زندگي كنند. يادم مي‌آيد در آن زمان همه مي‌آمدند به ما مي‌گفتند قبول داريد «3 درجه» به يك كار خارجي شباهت دارد؟ در آن زمان هنوز «لاستي» ساخته نشده بود كه به آن ربط‌مان بدهند. اين‌كه مسير انحرافي شباهت‌هايي با سريال «لاست» دارد دليل نمي‌شود برداشت آزاد يا كپي‌برداري شده باشد.


كاراكترم را در لحظه مي‌سازم

به‌‌‌رغم اين‌‌كه خيلي‌ها در مورد به كاراكتري كه آن را بازي كرده‌اند، صحبت مي‌كنند و معتقدند از قبل درباره آن فكر كرده‌ام من شخصي هستم كه كاراكترم در روز ساخته مي‌شود يعني همان زماني كه كاراكتر را بازي مي‌كنم بنابراين ممكن است فرداي آن روز كاراكتر را تغيير بدهم.


اين يك كار متفاوت است

به نظر من كار آقاي بهرنگ توفيقي با تفكري كه داشت و توانايي ارائه اين تفكر به بازيگران باعث شد بازيگران ياد بگيرند به كار ساده نگاه نكنند. كارگردان و تهيه‌كننده اين سريال واقعا براي كار زحمت كشيدند. وقتي فيلمنامه مي‌رسيد بهرنگ توفيقي سكانس‌ها را براي بچه‌ها مي‌خواند و وقتي بچه‌ها نظر مي‌دادند فلان سكانس، سكانس خوبي نيست به سادگي آن سكانس را حذف مي‌كرد. ما براي يك سريال 15 قسمتي 6 ماه مكرر كار كرديم در صورتي كه در كارهاي ديگر مثل «خانه اجاره‌اي» 90 قسمت را در 5 ماه ضبط كرديم مخاطبان مي‌توانند تفاوت را بين كارها تشخيص بدهند. قطعا هرچه بيشتر براي كاري تفكر داشته باشي كار زيبا‌تر از آب درمي‌آيد. يكي از هدف‌هاي پروژه مسير انحرافي اين بود كه تمام افراد گروه دور هم جمع شده بودند و حرفي براي گفتن داشته باشند. هدف اين نبود ‌كه فقط ساعاتي از وقت مردم را پر كنند و بعد تمام شود. گونه طنز اين نيست كه فقط مردم را بخنداند، خدا را شكر مسير انحرافي اين‌طور نبود و نتيجه كار هم نتيجه خوبي بود.




رفاقتي كه در گروه بود

نكته جالب سريال مسير انحرافي اين بود كه ساعت‌ها در سرما مي‌لرزيديم ولي با لذت كار مي‌كرديم. اين گروه، گروه فوق‌العاده‌اي بود. شايد دومين گروهي بود كه طي اين سال‌ها با آن‌ها راحت‌تر كار كردم. همه اعضاي آن انتقادپذير بودند. آقاي هاشمي، تهيه‌كننده اين كار هرگز براي اين‌كه كار فيلمبرداري سريع‌تر تمام شود به بچه‌ها فشاري نياورد. وقتي بيماري و خستگي براي يكي از اعضاي گروه پيش مي‌آمد مي‌گفتند برويد استراحت كنيد و كار را به خاطر يك نفر مي‌خواباند. يكي از مزيت‌هاي اين كار كه در ذهنم باقي ماند آرامش كار بود و رفاقتي كه بين بچه‌ها وجود داشت.



"برترین ها"

آخه اگه مردم بگن این سریال شبیه لاست بوده ، که باید کلی هم از مردم ممنون بود و به خاطر این لطف ازشون تشکر کرد
به نظر من که این سریال ، شبیه ماست هم نبود و فقط ساخته یک ذهن بی هنر بود.

من به جای آقای سلیمانی بودم ، ساکت می ماندم و به هیچ وجه سعی نمی کردم این سریال مزخرف رو توجیه کنم و ازش دفاع کنم.

[EngineeR EhsaN]

من نادر سليماني به هيچ وجه كساني را كه مي‌گويند مسير انحرافي كپي شده لاست است، درك نمي‌كنم. به نظر مي‌آيد عادت داريم به محض اين‌كه كاري خوب از آب دربيايد بگوييم آن كار كپي از كار ديگري بوده.

من این تیکه رو اصلا درک نمیکنم مگه این فیلمم جزو کارای خوب حساب میشه؟!

[Jang Bogo]

من نادر سليماني به هيچ وجه كساني را كه مي‌گويند مسير انحرافي كپي شده لاست است، درك نمي‌كنم. به نظر مي‌آيد عادت داريم به محض اين‌كه كاري خوب از آب دربيايد بگوييم آن كار كپي از كار ديگري بوده. هر كدام از ما 70 دفعه هملت را ديده‌ايم؛ هملت مگر كاري غير از شكسپير است. اگر در عالم واقعيت اتفاق‌هاي سريال براي من پيش مي‌آمد نمي‌دانم شايد با وزش يك باد مي‌لرزيدم و سكته مي‌كردم واقعا نمي‌دانم چطور با اين اتفاق‌ها برخورد مي‌كردم ولي خب به هر حال موضوع اين است كه همه اين اتفاق‌ها در سريال مي‌افتد و خوشبختانه در عالم واقعيت از اين خبرها نيست.


ما خودمانيم، آن‌ها خودشان

يك زماني كاري از شبكه 3 پخش شد به نام «3درجه» كه اين «3 درجه» داستان يك عده بود كه مي‌آيند در جزيره‌اي كنار ساحل مي‌نشينند و با 2 آدمخوار آشنا مي‌شوند كه اجازه مي‌دهند در آن جزيره زندگي كنند. يادم مي‌آيد در آن زمان همه مي‌آمدند به ما مي‌گفتند قبول داريد «3 درجه» به يك كار خارجي شباهت دارد؟ در آن زمان هنوز «لاستي» ساخته نشده بود كه به آن ربط‌مان بدهند. اين‌كه مسير انحرافي شباهت‌هايي با سريال «لاست» دارد دليل نمي‌شود برداشت آزاد يا كپي‌برداري شده باشد.


كاراكترم را در لحظه مي‌سازم

به‌‌‌رغم اين‌‌كه خيلي‌ها در مورد به كاراكتري كه آن را بازي كرده‌اند، صحبت مي‌كنند و معتقدند از قبل درباره آن فكر كرده‌ام من شخصي هستم كه كاراكترم در روز ساخته مي‌شود يعني همان زماني كه كاراكتر را بازي مي‌كنم بنابراين ممكن است فرداي آن روز كاراكتر را تغيير بدهم.


اين يك كار متفاوت است

به نظر من كار آقاي بهرنگ توفيقي با تفكري كه داشت و توانايي ارائه اين تفكر به بازيگران باعث شد بازيگران ياد بگيرند به كار ساده نگاه نكنند. كارگردان و تهيه‌كننده اين سريال واقعا براي كار زحمت كشيدند. وقتي فيلمنامه مي‌رسيد بهرنگ توفيقي سكانس‌ها را براي بچه‌ها مي‌خواند و وقتي بچه‌ها نظر مي‌دادند فلان سكانس، سكانس خوبي نيست به سادگي آن سكانس را حذف مي‌كرد. ما براي يك سريال 15 قسمتي 6 ماه مكرر كار كرديم در صورتي كه در كارهاي ديگر مثل «خانه اجاره‌اي» 90 قسمت را در 5 ماه ضبط كرديم مخاطبان مي‌توانند تفاوت را بين كارها تشخيص بدهند. قطعا هرچه بيشتر براي كاري تفكر داشته باشي كار زيبا‌تر از آب درمي‌آيد. يكي از هدف‌هاي پروژه مسير انحرافي اين بود كه تمام افراد گروه دور هم جمع شده بودند و حرفي براي گفتن داشته باشند. هدف اين نبود ‌كه فقط ساعاتي از وقت مردم را پر كنند و بعد تمام شود. گونه طنز اين نيست كه فقط مردم را بخنداند، خدا را شكر مسير انحرافي اين‌طور نبود و نتيجه كار هم نتيجه خوبي بود.




رفاقتي كه در گروه بود

نكته جالب سريال مسير انحرافي اين بود كه ساعت‌ها در سرما مي‌لرزيديم ولي با لذت كار مي‌كرديم. اين گروه، گروه فوق‌العاده‌اي بود. شايد دومين گروهي بود كه طي اين سال‌ها با آن‌ها راحت‌تر كار كردم. همه اعضاي آن انتقادپذير بودند. آقاي هاشمي، تهيه‌كننده اين كار هرگز براي اين‌كه كار فيلمبرداري سريع‌تر تمام شود به بچه‌ها فشاري نياورد. وقتي بيماري و خستگي براي يكي از اعضاي گروه پيش مي‌آمد مي‌گفتند برويد استراحت كنيد و كار را به خاطر يك نفر مي‌خواباند. يكي از مزيت‌هاي اين كار كه در ذهنم باقي ماند آرامش كار بود و رفاقتي كه بين بچه‌ها وجود داشت.



"برترین ها"

چرت ترين و مزخرف تزين دفاعيه

[Jang Bogo]

كاراكترم را در لحظه مي‌سازم

به‌‌‌رغم اين‌‌كه خيلي‌ها در مورد به كاراكتري كه آن را بازي كرده‌اند، صحبت مي‌كنند و معتقدند از قبل درباره آن فكر كرده‌ام من شخصي هستم كه كاراكترم در روز ساخته مي‌شود يعني همان زماني كه كاراكتر را بازي مي‌كنم بنابراين ممكن است فرداي آن روز كاراكتر را تغيير بدهم.

از یک طرف در مورد این جملات و خصوصا جمله (كاراكترم را در لحظه مي‌سازم) ، حتی بزرگترین بازیگرهای جهان هم نمیتونن همچین تعریفی از خودشون کنن.
از طرفی دیگر هم راجع به همین جمله ، آقای سلیمانی، همون کاراکترتو در لحظه ساختی که این سریال کاری به این مزخرفی و بی محتوایی دراومده بود.