آسمان هم
دلش به حالمان ساخته
مي داند بارانش
جز تداعي خاطرات
حاصلي ندارد
ديگر نمي بارد../.
× 22 دی 90
آسمان هم
دلش به حالمان ساخته
مي داند بارانش
جز تداعي خاطرات
حاصلي ندارد
ديگر نمي بارد../.
× 22 دی 90
Play
شروع می کند به خواندن
" یه دیــوار یه دیـــوار ... کــه یـه عمــر آزگاره ........"
بوی تنــد عـرق / بوی الکل و سیــگار مشامــم را می زنــد
4 دیوار این اتاق بر دوشم سنگینــی می کند
در میــان پیــچ و خـم ایـن ذهـن وامانــده بـه دنبــال خاطــره ای محــو می گردم
بی اختیــار فـکر نبــش قبـــر عشقــی کهنه بـه ســرم می زنــد
1 متر / 2 متر / 10 متــر ..
بی فایــده است
فاتحـــه ی ایـن عشــق ســال ها پیـش خوانــده شده
و حــالا
از آن همــه حـرف تنهـــا موریانـــه هایی باقــی مانده انــد کــه با ولــع هرچـه تمــام تر در انتــظار
خاطــره ای دیــگر به ســر می برنــد ../.
× 4 بهــــمن 90
هیــــچ چیـــز تغییـــر نکــرده
جــز نــگاه قهـــوه چی
بــه سیـــگار نیــم سوختـــه ام
و صنـــدلی خالی ات ../.
× 14 اسفنــــد 90
کــاگردان خوبــی ســت؛
سیـــگار
صحنـــه هایــش برداشـــت های متفاوتــــی دارنــد
پـــُــک که می زنـــم
به خیالـــم اوج می گیـــرم
به خیالـــت سقــوط می کنـــم ../.
× 15 اسفنـــد 90
كامم را كه گرفتم
خفه ش مي كنم در زير سيگاري
لم مي دهد
پوزخند مي زند
خاكستر مي شود ../.
× ١٥ اردي بهشـــت ٩١
آدمی مزخرف تر از من یافتید ؛
خبرم کنید ..
نشانی ام را همه ی مردم شهر می دانند
همان دیوانه
همان شبگرد ِ مست
همان که کفش هایش پایش را می زد ..
همان که جوراب پشمی در تابستان به پا می کرد ..
خبرم کنید ..
مشتاق ِ دیدارش هستم ..
بی شک
بی شک
بی شک
عینکی دارد بر چشم .. سیگاری دارد بر لب .. بی شک /.
+ زمان نمی ایستد .. حتی در عکس ها .. حتی ..
++ خاک به سر پخش شد .. باد وزید و همه اسرار عیان شد ..
× کی بود امروز ؟ ۲۴ بود یا ۲۵ ؟ مهر بود یا آبان ؟ چه فرقی می کند ؟!!
Last edited by Maryam j0on; 15-10-2012 at 22:27.
خودمان را شاعر نامیدیم
ما نطفه ای بیش نبودیم
سقط شدیم
سقط ِ لاجرم
.
.
.
راستی
چند ماه دیگر لازم است
برای شکل گیری سر یک نطفه ؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)