دوست عزيز مرسي كه اين مطالبو مي نويسي. من كه خيلي هاشو نمي دونستم با اينكه خيلي عشق اصفهانم
از دوستاني كه تشريف ميارن اصفهان دعوت مي كنم از كليسا وانك ديدن كنند و ان تار موي معروف را ببينند
در ضمن محراب كليسا هم خيلي زيباست
دوست عزيز مرسي كه اين مطالبو مي نويسي. من كه خيلي هاشو نمي دونستم با اينكه خيلي عشق اصفهانم
از دوستاني كه تشريف ميارن اصفهان دعوت مي كنم از كليسا وانك ديدن كنند و ان تار موي معروف را ببينند
در ضمن محراب كليسا هم خيلي زيباست
این كلمه به دو قسم تلفظ و نوشته می شود نخست چهارسو و دیگرى چهارسوق. و چون در شهر اصفهان این كلمه زیاد مورد محاوره است چند كلمه اى براى توضیح مطلب می نگارد:
چهارسو به مكانى اطلاق می شود كه چهارسمت و گنبدى داشته باشد حالا گاهى چهارسمت آن بازار است در چنین فرضى آنجا را چهار بازار یا چهارسوق می خوانند و اما اگر چهارسمت آن بازار نباشد دیگر اطلاق كلمه چهارسوق مورد نخواهد داشت. و در هر حال چه چهارسمت بازار باشد چه نباشد اطلاق چهارسو بر آن درست خواهد بود از اینرو در تمام موارد این كلمه و به لفظ چهارسو به كار می بریم.
چهارسو شیرازی ها
این چهارسو در بازار محله چهارسو شیرازی ها واقع از بناهاى قطب الدین على باب الدشتى 955 ه.ق و جز بخش از محلات شمالى رودخانه زاینده رود می باشد. گنبد این چهارسو از میان رفته است.
چهارسو شاه
این چهارسو در اول بازار شاه و نزدیكى مدرسه ملا عبدالله و حمام شاه واقع میباشد.
چهارسو در شیخ
این چهارسو كه بسیار وسیع و مرتفع است در نزدیكى محله شیخ ابومسعود رازى قرار گرفته است.
چهارسو آجرى
این چهارسو كه به مناسبت ساختمان آن با آجر بنام آجرى معروف است محله خواجو گردیده است.
چهارسو مخلص
این چهارسو در نزدیكى سراى مخلص در بازار بزرگ می باشد كه كمى زیرتر از سراى مخلص بطرف شمال ساخته اند. چهارسوهاى دیگرى نیز وجود دارد كه معروفیتى ندارند.
چهارسوچوبى
این چهارسو از چهارسوهاى بزرگ است در قسمت خواجوى كوچك قرار دارد.
و از مستحدثات زمان صفویه است.
چهارسو كوچك
این چهارسو در چهارسو شیرازی ها و بجانب مشرق آن واقع است.
چهارسوى ساروتقى
این چهارسو در بازرا قهوه كاشی ها واقع مسجد و كاروانسرائى نیز از همان ساروتقى بجامانده بود كه كاروانسراى آن در دست مالك آن و مسجد به حال نیم ویران افتاده است. واحد ساختمان هاى منسوب به ساروتقى عبارت از: بازار - چهارسو - كاروانسرا و مسجد می باشد.
این سه واحد از بازار منشعب مى شود كارانسرا در ضلع شمالى چهارسو و مسجد ساروتقى در ایوان جنوبى آن واقع است در حال حاضر كاروانسرا با تغییراتى كه در آن داده شده معمور شده ولى مسجد وضع اسفناكى دارد و قسمتى از مقرنس هاى آجرى سر در و كتیبه خط ثلث آن بقلم محمد رضا امامى است ریخته و از بین رفته است.
سقف بازار آن در بعضى قسمت ها فروریخته این بازار چون در قدیم معبر مردم به میدان قدیم بوده وضع بهترى داشته است ولى اكنون كه مسیر تغییركرده و بصورت یك بازارچه متروك درآمده است.
در اطراف چهارسو در هشت لوحه در بالاى چهارگوشواره و زوایاى چهارسو به خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشى خشت لاجوردى رنگ بقلم محمد رضا امامى و مورخ بسال 1056ه.ق چهار بیت شعر نوشته شده است كه فرد آخر حاكى است كه بناى مزبور پس از گذشتن یكسال كشته شدن او باتمام رسیده است. اشعار مزبور چنین خوانده می شود:
دولت عباس ثانى در جهان
خاك در گاهش.............چشم
از شرف شد جانشین تونیا
سال تاریخش چو جستم از خرد
در ره این مصرعم شد رهنماى
حاسد شد را سرافكندند و شد
چاراركان چارركن این بنا
و در یك نیم لوح در آخر این اشعار به خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشى لاجوردى رنگ نوشته شده است:
كتبه المذنب المحتاج محمد رضا الامامى
بر یكى از دیواره هاى بازار چهارسوى مزبور كه در حال ویرانى است لوح سنگى به طور نیم متر و عرض سى سانیتمتر نصب شده كه كتیبه آن بخط نستعلیق برجسته چنین است:
مخفى نماند كه چهاردانگ ازدكان نشاسته گرى جنب چهارسوق ساروتقى با متعلقات آن به موجب وقفنامه جداگانه وقف است بر تعزیه دارى جناب خامس آل عبا حضرت سیدالشهداء علیه الاف التحیة و الثناء و یك دانگ دیگر وقف است. بر امامزاده واجب التعظیم امامزاده اسماعیل. هر كس تبدیل و تغییر دهد به لعنت خدا و نفرین رسول گرفتار شود. فى غره ذیحجه الحرام 1298.
این چهارسو ها از آثاری است كه فقط نامى از آنها مانده است.
چهارسو نقاشى یا چهارسو اسفندیار بیك
چهارسو نمكى
چهارسوى قیصریه
چهارسوى بازار مثقالى فروشها
چهارسوى بازار چیت سازها
چهارسوى امامزاده اسماعیل
چهارسو مقصود
چهارسو علیقلى آقا
چهارسوى بیدآباد
چهارسوى دروازه نو واقع در محله دروازه نو
چهارسو فریدون واقع در محله خواجو
اصفهان در سال 1006 هجرى رسماً به پایختى شاه عباس اول انتخاب شده است و از این سال به بعد فعالیت قابل ملاحظهاى براى ساختن قصرها و پلها و مساجد تاریخى به منظور تزیین پایتخت به عمل آمده است. فكر ایجاد گردشگاهى مانند چهارباغ هم در همین سال براى پادشاه صفوى پیدا شده و دستور داده شده از محل دروازه دولت (مقابل كاخ فعلى شهردارى) تا دامنه كوه صفه (دروازه شیراز) خیابان طویل و عریضى مشجر احداث شود. در حقیقت چهارباغ بیشتر براى این كه باغ باشد ساخته شده نه خیابان خاصه كه این اسلوب خیابانسازى براى عبور و مرور آن زمان مورد احتیاج نبوده است و از حیث هئیت و تركیب طورى است كه بیشتر براى محل گردش و تفرج بوده تا براى رفت و آمد شهر به علاوه این خیابان در حاشیه شهر طرحریزى شده و بیشتر مخصوص گردش خانواده سلطنتى و درباریان بوده است. از جمله تفریحات زنان حرمخانه شاهى و دیگر زنان شهر یكى این بود كه روزهاى چهارشنبه در چهار باغ اصفهان و پل سى و سه چشمه با روى گشاده و بى نقاب مىگشتند و تا مدتى از شب درپرتو مشعلها و شمعها در آنجا به سر مىبردند و به شادى و خنده و خوردن و نوشیدن مىگذراندند. در این روز تمام چهارباغ (قرق) مىشد در اطراف آن خواجه سرایان و ماموران خاصى از عبور مردان شهر به سختى جلوگیرى مى كردند و در این روز فروشندگان چهارباغ همه زن بودند گردش اختصاصى زنان اصفهان در چهارباغ از روز چهارشنبه بیست و سوم ماه صفر سال 1018 هجرى آغاز شده است.
پى یترودولاوالهسیاح معروف ایتالیایى كه هر وقت صحبت از اصفهان زمان شاه عباس مى شود نام او هم به میان مى آید مى نویسد: چهارباغ بعضى روزها مخصوص گردش بانوان بوده و مسلماً براى یك جاده و معبر عمومى نمىتوان چنین اختصاصى را قابل شد. طول این خیابان سه میل و پهناى آن دو برابر خیابان رم است ابتداى این خیابان در جانب شهر اصفهان عمارت كوچكى است كه به شكل كلاه فرنگى ساختهاند و اطرافش تمام ایوان و پنجره است. این عمارت با نقاشى و تزیینات بسیار دیگرى آراسته شده و براى آن بنا شده است كه بتوان خیابان را از آن مكان بلند تماشا نمود و طول آنرا تشخیص داد. دو دیوار به ارتفاع مساوى در دو سمت خیابان است و پشت این دیوارها تا حدود نصف خیابان باغهایى است كه به شاه تعلق دارد. مردم اجازه دادند داخل این باغها شده گردش كنند و حتى از میوههاى بیشمار آنجا در مقابل اندك انسانیت و تعارفى نسبت به باغبان استفاده نمایند. در طرفین خیابان در فاصلههاى مساوى درهاى این باغها دیده مىشود كه رو به روى یكدیگر قرار گرفته و هر كدام آنها عمارت كوچك زیبایى است كه فقط براى تفریح كسانى ساخته شده است كه بخواهند در آنجا غذایى بخورند و یا ساعتى را تفریح نمایند. شماره این عمارتها بى اندازه و زیاد و نماى آنها خیلى آراسته و دلربا است و طورى با هم قرینه و جور و متناسب است كه نمىتوان تصور كرد چیزى دلپذیرتر از آن وجود داشته باشد. درختهاى فراوان در هر سو چه در خیابان و چه داخل باغ در دو سمت دیوارها دیده مىشود كه ردیف هم بیك اندازه در فواصل مساوى كاشته شده و چنان سبز و خرم است كه هر اندازه تصور كنید این نقطه با طراوات و دلگشا است. علاوه بر اینها گوشه به گوشه در فاصله هاى معین مقابل بناهاى بسیار زیبا در وسط خیابان حوضهاى بزرگ آب با تناسب صحیح و اشكال مختلف بدون لبه دیده مىشود. آب در كف سنگفرش خیابان موج مىزند و راه نسبتاً عریضى در دو طرف براى عبور پیاده و سواره ساختهاند. نهر آب بزرگى كه در وسط خیابان جاریست در جویبارى كه از سنگ ساخته شده جریان دارد و به آبنماها مىریزد در چندین حوض فوارههاى بسیار زیبایى دیه مىشود و در بعضى از آنها نیز به وسیله احداث پارهاى سراشیبها آبشارهایى كه در دنیا نظیر آن به این دلپسندى وجود ندارد درست كردهاند. قسمت وسط خیابان و پاى دیوارها با سنگهاى كوچكى فرس شد كه براى مردم و اسبها راحت نیست لكن این طرف و آن طرف خیابان دو نقطهاى كه خاك خوبى دارد جا گذاشته و گلهاى رنگارنگى نشاندهاند. یقیناً این گلها در موسم خود از عطر و منظره زیباى خویش دل و مشام جان را محظوظ و سرشار مى نمایند. در سال 1025 هجرى گردشگاه چهارباغ به طوریكه شاه عباس كبیر انتظار داشته آراسته شده بوده است. اسكندر بیك تركمان مولف تاریخ عالم آراى عباسى در این باره چنین نوشته است:
القصه هر كسى از امرا و اعیان و سركاران عمارات و به وقوف معماران و مهندسان شروع در كار كرده و در انجام ان ساعى گشتند و از ان تاریخ تا حال كه سنه هجرى به خمس و عشرین و الف (1025 هجرى) رسیده و این شگرفنامه تحریر مىیابد عمارات باصفا و باغات دلگشا به نوعى كه طرج كارخانه ابداع در عرصه ضمیرمبارك اشرف طرح افكنده بود به حیز ظهور امده در كمال لطافت و نهایت خوبى اتمام یافت. درختان سر به فلك افراشته و اشجار میوه دارش گویى به طوبى جنان پیوند دارد. الحاصل هر باغى از آن رشگ جنان و عمارات رفیعش كه به نقوش بدیع مذهب و مزین و به صور مصوران نادره كار آراستگى دارد گویى سدیر و خور نق از آن نشانى است بلكه در عرصه گیتنى نظیر وى و عدیل آن محض خیال و گمانى.
عرصه گیتى نظیر وى وعدیل آن محض خیال و گمانى عجب چارباغى است بهجت فزا
گرش تاریخ آن دل طلب كرد گفتم نهالش به كام دل شه برآید
شادرن سیاح فرانسوى كه در دوره پادشاهى شاه عباس دوم و شاه سلیمان مدتى در اصفهان به سر برده است راجع به خیابان چهارباغ در سفرنامه خود نوشته است: »این خیابان زیباترین معبرى است كه تاكون دیده و یا شنیدهام، ولى امروز منظره خیابان چهارباغ به كلى تغییر یافته است. نهر سنگى وسط پیاده رو را پر كرده و خیابان را تسطیح نمودهاند. باغچههاى گلگارى طرفین پیاده رو براى سواره رو اختصاص داده شده. مغازههاى درجه اول شهر در طرفین پیاده روهاى دو جانب خیابان متمركز شدهاند. سینماها و تئاترها و پاساژها و مهمانخانههاى جدید جاى سردر باغات سابق را گرفته و از آنهمه گلهاى فراوان كه در وصف آنها گفته شده:
دست نگارین چو به گل مى رسید حرف نچین تا سر پل مى رسید
و از چنارهاى تنومند و شاداب آن دیگرى اثر نیست
در زمان صفویه شهر اصفهان گشترس پیدا كرد و محله هایى تازه بنا نهاده شد. در این محلههاى جدید بسیارى از هنرمندان و بازرگانان كه اغلب از جلفا و تبریز واقع در آذربایجان كوچ داده شده بودند، ساكن شدند. در همین زمان در اطراف میدان نقش جهان كه تنها عمارت آن بنایى باقى مانده از زمان امیر تیمور بود و در محل كنونى عمارت عالى قاپو قرار داشت، بناهایى ساخته شده كه هر یك از نظر معمارى از بهترین آثار هنرى و ارزنده این سرزمین به حساب مىآید. در حد فاصل عمارتها و محلههاى جدید و شهر قدیم اصفهان خیابان بزرگى به صورت تفرجگاهى ساخته شد كه آن را چهارباغ نامیدند. سال احداث خیابان چهار باغ به استناد تاریخ عالم آراى عباسى سال 1006 هجرى قمرى است. هر یك از باغهاى اطراف چهارباغ نامى مخصوص داشته است كه مشهورترینشان بنا به نوشته شاردن جهانگرد فرانسوى، عبارت بودهاند از: باغ تخت، باغ چهلستون، باغ كاج، باغ باامیر،باغ توپخانه، باغ نسترن، باغ فتح آباد، باغ پهلوان حسین، باغ بلبل،باغ مرغداران، باغ خانه شیران، باغ هزار جریب، باغ داوریش حیدرى و باغ دراویش نعمت اللهى.
با گذشت زمان در محل باغهاى اطراف چهارباغ، بناهاى مسكونى و تجارى ساختند و به تدریج به دلیل ماشینى شدن زندگى و نیاز به عبور و مرور اتومبیلها، حوضها و جوى وسط خیابان از بین رفت و به همین منظور آسفالت شدند. نهالهاى تازهاى نیز جایگزین درختان كهنسال خیابان شدند. در بخش شمالى چهارباغ نیز خیابان همانند آن ساخته شد كه مجموعاً طول این دو به 6 كیلومتر مىرسد. هنگامى كه جهانگرد مشهور ایتالیایى، پیترودولاواله در سال 1025 هجرى قمرى از اصفهان دیدن مىكرده است، هنوز محلههاى جدید و قدیم با هم مرتبط نبودهاند ؛از این رو این جهانگرد چنین نوشته است:
محل تماشایى دیگر اصفهان خیابانى است كه فعلاً خارج از شهر قرار دارد ولى وقتى كه محلات به یكدیگر ملحق مىشوند، كاملاً در وسط قرار خواهد گرفت. طول این خیابان دو تا سه میل و عرض آن شاید دو برابر پنت موله (Pontmolle) در رم باشد. در شروع این خیابان از سمت شهر اصفهان، خانه كوچك چهارگوشى قرار گرفته كه ایوآنهاو پنجرههاى زیادى دارد و با تصاویر و نقش و نگارهاى جالبى تزیین شده است. از بالاى این خانه تمام خیابان را به خوبى مىتوان دید و غرض از ساختمان آن نیز همین بوده است.
پیترودولاواله درباره باغهاى اطراف خیابان چهارباغ كه در پشت دیوارهاى منظم و یكنواخت چهارباغ واقع بودهاند چنین نوشته است:
مدخل این باغها با نظم و ترتیب خاصى در مقابل یكدیگر قرار گرفتهاند و بالاى هر یك از درها عمارت كوچك ولى زیباى ساخته شده كه مىتوان ضمن گردش و تلفن وارد آنها شد و ممكن است اشخاص غذاى خود را در آن صرف كنند. تعداد این عمارات آن قدر زیاد است و قرینه سازى و تناسب به اندازهاى در آنها رعایت شده كه واقعاً زیباتر از آن نمىتوان تصور كرد. به علاوه در داخل باغها و بیرون از آنها در خیابان صفوف طولانى و منظم درختان انبوهى قرار گرفته كه تناسب و نظم ان فوق العاده است. نیز با فاصله هایى چند و غالباً در مقابل خانههاى زیبا حوضهاى بزرگى به اشكال مختلف در وسط خیابان قرار گرفته است كه مملو از آب است و هر یك از آنها تا كنار معبر عریضى كه براى عبور انسان و اسب بسیار مناسب است ؛ به فاصله هایى چند سنگفرش قطع و در زمین گلهاى مختلف كاشته شده است. خیابان را رودخانهاى قطع مىكند كه عمق آن زیاد نیست و از تركیب هزاران جویبارى كه از كوهستانهاى نزدیك سرازیر مىشوند به وجود آمده است.
... روى این رودخانه پلى وجود دارد كه تماماً از آجر ساخته شده و عرض آن از تنمام پلهاى رم بیشتر و طول آن حداقل سه تا چهار برابر آن پلهاست...
... بعد از این رودخانه خیابان كماكان با همان دیوارها و درختان و خانه ها و باغ ها و حوض ها ادامه دارد.
پیترودولاواله درباره وجه تسمیه چهارباغ چنین نوشته است:
...خیابان به باغ بسیار زیبایى كه باغ هزار جریب نام دارد منتهى مىشود. این باغ و همچنین خیابانى كه بدان اشاره كردم امروز به اسم چهارباغ خوانده زیر در اصل باغهاى چهارگانهاى در این محل وجود داشتهاند كه از مجموع آنها وضع فعلى به وجود آمده است. سطح باغها یكى بالاتر از دیگرى قرار دارد منتها عبور از آتنها با اسب به آسانى صورت مىگیرد. در آنجا چیز دیگرى جز رشته درختان پرشاخ و برگ میوه وجود ندارد و تمام آنها آنقدر كوتاهند كه پیادهها و سواران با دست مىتوانند میوه بچینند و به علاوه هر محوطهاى مخصوص درختان خاصى است. مثلاً یك مربع مخصوص درختان انجیز و مربع دیگر مخصوص درختان هلو و به همین نحو الى آخر...
... در عرض و طول باغ راههاى زیادى وجود دارد كه اطراف آن را درختان سرو كاشته اند. این معابر به اندازهاى طویلند كه انتهاى آن دیده نمىشود. از آخرین باغ كه از همه بلندتر است نهرى عبور مىكند و سپس دیوارى آن را محدود مى سازد.
پیترودولاواله وقتى خیابان چهارباغ را با خیابانهاى مشابه آن در سرزمین خود مقایسه مى كند چنین مى نویسد:
...واقعاً داراى عظمتى بى نظیر است و باید با طیب خاطر اعتراف كنم خیابان پوپولو درم، خیابان پوجیودرناپل، خیابان شهرژن در خارج شهر ژن و خیابان مونرآل در شهر پالرمو، هیچكدام به پاى آن نمىرسد
خانم دیولافوا كه سالها پس از انقراض صفویه - زمانى كه چهارباغ از رونق افتاده بود و دیگر از آن همه زیبایى خبرى نبود - از اصفهان دیدن كرده بود، در سفرنامهاش چنین نوشته است:
... در این جا پنج خیابان عریض امتداد دارد كه چنارهاى سیصدساله بر آنها سایه انداخته اما در قرون گذشته به این درختان پیر حس ترحمى نشان نداده اند.
مدرسه چهارباغ كه به نام مدرسه مادرشاه نیز نامیده مىشود، آخرین بناى تاریخى باشكوه عهد صفویه در اصفهان است كه براى تدریس و تعلیم طلاب علوم دینى در دوره شاه سلطان حسین از سال 1116 تا 1126 هجرى ساخته شده است.
مدرسه چهارباغ از لحاظ كاشىكارى انواع مختلف این فن را در خود جاى داده و در حقیقت موزه كاشىكارى اصفهان مىباشد كاروانسراى مادرشاه كه مجلل ترین اقامتگاه مسافرین سه قرن پیش بوده هم اكنون تبدیل به مهمانسراى عباسى شده و از لحاظ سبك معمارى در بین هتل هاى دنیا در زمان حاضر بىنظیر و منحصر به فرد است.
مدرسه چهارباغ كه به نام مدرسه سلطانى و مدرسه مادر شاه نیز نامیده مىشود آخرین بناى تاریخى با شكوه عهد صفویه در اصفهان است كه براى تدریس و تعلیم طلاب علوم دینى و در دوره آخرین پادشاه صفویه شاه سلطانحسین از سال 1116 تا1126 هجرى ساخته شده و درختهاى چنار كهنسال و نهر آبى كه در آن جریان دارد بر زیبایى تزئینات نفیس كاشیكارى آن افزوده و بناى مزبور را بسیار فرحبخش و روحنواز نموده است.
گنبد مدرسه چهار باغ بعد از گنبد مسجد شیخ لطف الله قرار دارد ولى در مجلل آن كه با طلا و نقره تزیین شده از لحاظ زرگرى و طلاكارى و طراحى و قلمزنى در نظر استادان بزرگ امروز این فن شاهكارى از صنایع ظریفه است و نظیر ندارد. مدرسه چهارباغ از لحاظ كاشیكارى هم انواع مختلف این فن را مانند كاشیهاى هفت رنگ و معرق و گره سازى و پیلى و معقلى واجد است. محراب با شكوه و منبر یكپارچه مرمرى و حجره مخصوص شاه سلطانحسین كاشیكارى معرق اطراف گنبد و داخل مدرسه و درها و پنجره هاى چوبى آلب برى شده از قسمت هاى بسیار جالب و تماشایى این بناى نفیس تاریخى است
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)