خیلی ناراحت شدم.( اگه نگید نا ش رو وردار راحت شی
مثل آب قنده.....
)
احساس می کنم هر چی می خواهم بگم در پست قبل هست. بجز لذت که در ادامه مطرح می کنم.
چرا دوستان تعصب دارند. یکی کاملا پشت wpf در می آید و همه رقم تایید می کنه. اون یکی میاد کلا مخالف میگه و هیچ کدوم زیر بار نمی رند.
دوستان چرا توضیح واضحات می کنند؟
هدف فقط UI نیست. هدف فقط multi platform یا پردازش موازی و... نیست. نکته:هدف لذت کار برنامه نویسی است.
این دو زبان هر دو دارند با هم پیش می روند.
یک زبان قدیمی تر معمولا پاسخ بهتری در امور پردازش بالا می دهد اما این هم دلیل نمی شود چون که ممکن است برنامه های جدید الگوریتم بهتری رو طی کنند. اما جمله اول معمولا داره !
یک مثال:
پردازش تصویر:
همه می دونن که تو همه زبون ها می شه پردازش تصویر کرد. از C++ گرفته تا java و .net . اما یک زبان جدید که حداکثر 4 الی 5 سال هست اومده کلا حال همه رو گرفته!!! از الگوریتم های نوشته شده به زبون C استفاده می کنه اما اوج قدرتش در MultiThread اون هست تا جایی که سیستم رو به حالت RealTime نزدیک می کنه. LabView رو می گم که به زبان G معروف هست.
این زبون هم مشکلات و در درسر هایی داره که حتی C هم نداره چه برسه به c++ و سطح بالاها نظیر .net
حالا یک C++ کار فوق العاده شاخ در تحت برنامه نویس های ارشدoracle می آید و یک پردازش می نویسه از بالایی بهتر!!!
بگذریم... امیوارم منظور رو رسونده باشم.
1-من می دونم که همه شما دوستان از برنامه نویسی لذت می برید و یکسری از شما ها که در استادی نظیر در منطقه ندارید.
2- این بار خوشحالم که می بینم هم وب کار نظر میده هم یک متخصص پایه هم یه تازه کار و...
وقتی برنامه جواب می ده دیگه هیچی براتون مهم نیست. حال می کنید. این ارزش داره. حالا وقتی طرف با ساختار c++ حال می کنه و اون رو تماما ارضا می کنه چرا باید خودش رو درگیر کنه؟ معلومه: پیشرفت تکنولوژی . آیا زبون اون پیشرفت نمی کنه؟ می کنه اما سرعتش رو باید بسنجه. سعی کنه یه چیز یاد بگیره که حال کنه و عقب نیوفته.
اون کسی هم که جدید کار می کنه باید روند پیشرفت رو بدونه، چراکه همیشه نمی شه متکی به ساختار جدید موند زیرا درک مسائلش احتیاج به درک نسخ قدیمی تر داره. پله پله بفهمه اون پشت چه خبره.
نمی خواهم تو مثالام به هیچ زبونی اشاره کنم و زیر سوال ببرم. اگر می شه بی قرضه!!!
یکی رو می شناسم خدای C هست (برای الکترونیک) اون وقت می گه تو کامیپوتر حال می کنم vb بنویسم!!!
آیا اون C نمی فهمه؟ آیا اون از سختی فرار می کنه؟ آیا اون نمی تونه با basic برا کاراش بنویسه؟ و آیا های دیگر
هیچ کدوم نیست فقط: لذت،نیاز،شرایط
این شرایط رو هم بخونید:
یکی لذت می بره که تمام گرافیک رو خودش بسازه (اوج خر کیفی!!!، توهین نشه ها این یک اصطلاح هست)
یکی می خواهد بیشتر برنامه بنویسه و وقت رو چیزای پایه نذاره( اینم این طوری خر کیف میشه با شرط پرانتز بالا!)
و.....
شما نیاز ، هدف و لذت رو فراموش نکنید.
تا حالا پرسیدید چرا .net هم Vb داره هم C ؟ این ها که کلا یک امکانات دارند؟ یکی از دلایل کلیدیش به خاطر همون لذت هست. الکی فلسفه چینی می شه و دلایل مختلفی می آرند، در واقع این سلیقه نگری تولید کننده هست.
این رو همه می دونیم که اگر از کارتون (مثلا برنامه نویسی باشه) لذت نبرید دو روزه می بوسید و گذاشتید کنار.
یک تازه کار اولین چیزی که می گه اینه: دوست دارم فلان زبان رو یاد بگیرم.
نباید طرف رو دلزده کرد. همه می دونیم تا طرق ندونه ساختار برنامه نویسی چیه vb.net هم نمی تونه بنویسه چه برسه به C و سخت تر از اون ...
تا حالا این سوال رو از خودمون پرسیدیم که چرا گیتار رو هر کی میزنه قشنگه اما ویولن رو نه!!
مشکل از ساز نیست. مشکل از نوازنده هست. کافیه تا یک استاد از هر ساز بیاریم. اون وقت می گید نمی دونم کدوم قشنگ تره، شک نکنید.
زبون برنامه نویسی هم همین هست. دو استاد با هم کل کل می کنند و برا هم کری می خونند. شما وقتی می بینید می گید هر دو زبون چه شاخند! کدوم رو یاد بگیرم.....
دانستن مفاهیم با C++ راحت تر هست هم پایه ای تره هم کاربر مجبوره توابع رو خودش بسازه. اما موقعی که درک کرد فصل کوچ هست. یا کوچ می کنه رو زبون دیگه. یا اینکه بررسی می کنه و می گه من می خواهم رو همین باشم.
این موقع دیگه طرف تازه کار نیست یک برنامه نویس هست و اینجا درک می کنه که ظاهر چند درصد کار باید باشه. ارتباطات چه قدر باشه. سرعت چه قدر باشه. حالا با مشورت انتخاب می کنه. شما و اون می فهمید چی می گید درک متقابل دارید. یکی برنامه نویس درجه یک هست و یکی 5 ! اما نه الان که هیچی نمی دونه اون چه می دونه حلقه چیه؟ پردازش چیه؟ directx چیه؟ و.....
یک بنده خدا حرف قشنگی زده:
Think Low Level
Write High Level
سطح پایین فکر کنید یعنی ماشینی اما در زمان برنامه نویسی سطح بالا بنویسید.
بخش اولش همون یادگیری پایه هست. بخش دومش استفاده از سطوح بالای کاربردی نظیر زبون های سطح بالا یا سطح بالا نویشتن سطوح میانی و پایینی . بخش دوم ایهام قشنگی داره!
فکر می کنم این طوریه بهتره.
ببخشید طولانی شد.
موفق باشید.