در كنار رود كارون
در تاريكي شب نظاره گر ستاره اي بودم
ستاره اي تابناك
كه در فلك وحشت و در اسمان غبار الود و ابري
كه باران عشقم به شدت باریدن گرفت
تو نیامدی
در كنار رود كارون
در تاريكي شب نظاره گر ستاره اي بودم
ستاره اي تابناك
كه در فلك وحشت و در اسمان غبار الود و ابري
كه باران عشقم به شدت باریدن گرفت
تو نیامدی
پنجره دل را
بر عطر خاطر تو خواهم گشود
وبر دیدگان تو سلام خواهم گفت.
آسمان رویت را
ستاره باران کلامِ احساس خواهم کرد
ونهال مقدس عشق را
در دستهان تو خواهم نهاد.
نمی دانم کجای خوب ِاين قصه
ايستاده ای ؛
که از حواس لحظه هايم
پرت نمی شوی..!
بعد از باران نگاهم،
آفتابی شو ..!
رنگین کمان "بودنت" را ،
دوســـتــــــ دارم...!!
یادَم باشد بگویـَمَـت
دیگر از این لبخنـدهآ : )
آن هم ناگهـــانی،
نثـآر ِ چشمهای ِ
بیقــرارَم نکنی؛
دلــَم
طاقت این همـِ عاشقی ِ یک جآ را ندارد !!!
ساعتها به این میاندیشم
كه چرا زنده ام هنوز؟
مگر نگفته بودم كه بی تو میمیرم؟
خدا یادش رفته است مرا بكشد
یا تو قرار است برگردی??
گوشه اے نِشَسته اے
مِثل هَمیشه مرا به خودَتـ جَذب می کُنے
مے آیَمـ طَرفَت
با آغوشِ گَرمَت پَذیرایمـ می شَوے
وَ مَن بارِ دیگر می فَهممـ ،
مالکِـ یکدیگرَند آغوش هایِمان .
Last edited by Elahe Goddess; 06-11-2011 at 15:12.
باور نمی کنی،
حالا که هر چه بگویی
باور می کنم.
به دروغ هم
وعده ی آمدن نمی دهی
*روی صندلی های برعکس بنشین
یک لحظه خیال کنمبر می گردی.
"مسعود كرمي"
چِ
ازدحامی ب ِپا کرده ای در من!
همین تو یک نفر !!
راز عاشقی
از چشمانت شنیدم
آنچه را
لبت سکوت کرد و
قلبت با طپش فریاد کرد
...............
رمز ورود به قلبت چیست ؟
می خواهم
تا ابد
ساکن باشم
..............
کلید قلبت را به من ببخش
شعر:سامان سابلج
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)