من دانشجوی پزشکی سال دوم و در آستانه ترک تحصیل و ترک وطن هستم

عدم موفقیتم در دانشگاه یکی از دلایل اصلی ترک کشور ( اون هم برای همیشه ) هست . بنابراین دلم میخواد دلایلش رو توضیح بدم که شاید به درد شما بخوره
محیط داانشکده های پزشکی طوریه که دانشجوها اختلافات رو بروز نمیدن و کسی عقیده مخالف داشته باشه معمولا بروز نمیده . ( منظور از عقیده مخالف , عقیده مخالف با سایر دانشجوها و اکثیر هست نه چیزای دیگه ..... ) و کسی هم که عقیده مخالف خودش رو بیان کنه ( مخصوصا در زمینه های اجتماعی و سیاسی ) بقیه دانشجوها نظر مثبتی در موردش نخواهند داشت

این امر دلایل متعددی داره که بیانش از حوصله من ( فعلا ) خارجه .
من به دلیل اععتقاد به ساختارهای اجتماعی سیاسی شرق و به خاطر شهامتی که برای بیان نظرات و اعتقاداتم در بین سایر دانشجوها داشتم و تبلیغات منفی که علیه مکاتب اجتماعی شرق و ... شده بود ؛ از سایر همکلاسی هام فاصله گرفتم چرا اکثریت قاطع مردم با چشمانی بسته به روی حقیقت ؛ اونها رو باور کردن . اشتباه اصلی من این بود که بین دانشجوهایی که در بالاترین سطح علمی جامعه درس میخوندن و سایر اعضای جامعه ؛ تفاوت فرهنگی اساسی قائل شده بودم ولی در عمل دقیقا برعکسش رو مشاهده کردم
از اونجایی که من تحمل ساکت موندن و رقصیدن به ساز باد رو ندارم ترجیح دادم شکست خودم رو پذیرفته و راهی مقصدی بشم که نیازی به سکوت نداشته باشم . مقصدی که برای خوندن پزشکی از الان باید حداقل 14 ماه سعی و تلاش کنم .
توصیه من به همه دانشجوهای تازه وارد همینه که دچار توهم فاصله دانشجوها و سایر اعضای جامعه ؛ و همینطور فاصله فرهنگی بین دانشگاه و سایر بخش های اجتماعی جامعه نشین و در نظر داشته باشین دانشجوها همگی دست پرورده پدر و مادر هایی هستن که تک تکشون عضو همین جامعه هستن پس نباید منتظر تفاوت عمده از لحاظ جنبه و فرهنگ بین دانشجوها و سایر اعضای جامعه باشین .