سلام
به نظر شما بهترین معادل فارسی برای part load توی جمله زیر چی هست؟
At part-load conditions, a lean mixture in the cylinder, which would produce lower HC and CO emissions and moderate NOx emissions, could be used
سلام
به نظر شما بهترین معادل فارسی برای part load توی جمله زیر چی هست؟
At part-load conditions, a lean mixture in the cylinder, which would produce lower HC and CO emissions and moderate NOx emissions, could be used
در مواقعی که سیلندر نسبتا پر است
حالت برخه بار
بار جزئی / نیمهبار / برخهبار / بارهای میانی هم میگن...
با سلامتوي سوالات كنكور گروه زبان امسال ، چند تا سوال تو قسمت گرامر و ساختار جمله داشتم.ممنون ميشم دوستان جواب اين قسمتها را برام توضيح بدهيد.ممنون
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
سلام دوستان
برای یادگیری لغت چه نرم افزاری رو پیشنهاد میدید که به فارسی باشه؟
اصلا هست همچین نرم افزاری؟
می خوام به روش حافظه لایتنر که در نرم افزار نارسیس به کار رفته هر روز چند لغت جدید رو یاد بده یا اگر روش بهتری هم هست ارائه بدید.
ولی در نارسیس تعداد لغت ها محدوده فقط 2 هزار و خورده ای.می خوام کامل باشه و حتی المقدور سطح بندی شده باشه لغت ها.
سوال یک.
اشاره به یک غیر ممکن داره. در واقع از طریق معنای همون جمله ی اول میشه فهمید که با یک جمله ی شرطی غیر ممکن طرف هستیم: Supposing ........ born a century ago
بنابراین باید جمله ی شرطی نوع سوم را براش بکار ببریم که Past Perfect + Would Have + P.P هست ..
...
سوال دو.
باز هم با توجه به معنی باید دنبال یک جواب مجهول بگردیم.
چه واژه هایی کمکمون کرد که به این نتیجه رسیدیم: lock up، کابوسی در مورد اسیر شدن و گیر افتادن اون هم تو قفسه. شما که به خودی خود ، خودتون را تو یه قفسه اسیر نمیکنین، یکی دیگه اینکارو میکنه و یا شاید خود در خودبخود قفل شده بنابراین تا اینجا to be locked up را داریم. بنابراین گزینه ی یک و دو بیرون میرن
حالا بین گزینه ی سه و چهار
از طرفی در آخر به یک بازه ی زمانی در گذشته اشاره شده. for hours last yr
این بازه ی زمانی بهمون کمک میکنه تا گزینه ی چهار را انتخاب کنیم، چون being locked اشاره به حال خاضر داره
ولی having been locked مطمئنمون میکنه از کاری که در گذشته در یک بازه ی زمانی انجام شده.
...
سوال سه.
نمیدونم... یعنی اصلا" نمیتونم توضیحش بدم. ببخشید
دوستان کمک
...
سوال چهار.
باید ترتیب صفتها را تو ذهن بسپارید دیگه:
Opinion, Size, Age, Shape, Colour, Origin, Material, Purpose
over-crowded little dark bedroom
...
سوال پنج.
که کاملا" واضح هست. جمله ای که با فعل شروع بشه، اون فعل همیشه با ing میاد
بنابراین گزینه ی دو و چهار اشتباه هست.
و گزینه ی سه هم که اصلا" کامل نیست، بی معنی ست...
«ترتیب قرار گرفتن معرفها و صفتها پیش و پس از اسم و فعل در زبان انگلیسی»DESCRIPTIVE ADJECTIVES IN SUBORDINATED ORDERING IN ENGLISH AND PERSIAN LANGUAGES
* معرفهای پیش از اسم:
تعداد + of + شناسه (حروف تعریف یا صفات ملکی) + کیفیت یا نظر + شخصیت / احساسات + صدا + مزه + لامسه (=حالت / احساس بساوشی - خصوصیات هر چیز از نظر لامسه مانند نرمی و زبری) + اندازه و وزن + بو + سرعت + دما + سن و قدمت + فاصله + شکل + صفتهای گوناگون + روشنی + رنگ + زمان + صفت فعلی + ملیت یا ریشه + وابستگی (دین / عضویت در حذب سیاسی) + جنسیت + هدف (منظور) + اسم (اسم مرکب) + گزاره (خبر یا مسند)
مثال برای هر صفت
* تعداد:
few, no, one, two, three, four, several, many, all, some, every, each
* کیفیت یا نظر:
good, better, best, bad, worse, worst, mediocre, awful, fantastic, pretty, ugly, clean, dirty, wasteful, difficult, comfortable, valuable, worthless, useful, useless, important, evil, angelic, rare, scarce, poor, rich, lovely, disgusting, amazing, surprising, loathsome, unusual, usual, pointless
* شخصیت و احساسات:
happy, sad, excited, scared, frightened, outgoing, funny, sad, zany, grumpy, cheerful, jolly, carefree, quick-witted, blissful, lonely, elated
* صدا:
loud, soft, silent, vociferous, screaming, shouting, thunderous, blaring, quiet, noisy, talkative, rowdy, deafening, faint, muffled, mute, speechless, whispered, hushed
* مزه:
sweet, sour, acidic, bitter, salty, tasty, delicious, savory, delectable, yummy, bland, tasteless, palatable, yummy, luscious, appetizing, tasteless, spicy, watery
* لمس (=حالت / احساس بساوشی - خصوصیات هر چیز از نظر لامسه مانند نرمی و زبری):
hard, soft, silky, velvety, bumpy, smooth, grainy, coarse, pitted, irregular, scaly, polished, glossy, lumpy, wiry, scratchy, rough, glassy
* اندازه:
heavy, light, big, small, tiny, tall, short, fat, thin, slender, willowy, lean, svelte, scrawny, skeletal, underweight, lanky, wide, enormous, huge, vast, great, gigantic, monstrous, mountainous, jumbo, wee, dense, weighty, slim, trim, hulking, hefty, giant, plump, tubby, obese, portly
* بو:
perfumed, acrid, putrid, burnt, smelly, reeking, noxious, pungent, aromatic, fragrant, scented, musty, sweet-smelling
* سرعت:
quick, fast, slow, speeding, rushing, bustling, rapid, snappy, whirlwind, swift, hasty, prompt, brief
* دما:
hot, cold, freezing, icy, frigid, sweltering, wintry, frosty, frozen, nippy, chilly, sizzling, scalding, burning, feverish, fiery, steaming
* سن و قدمت:
young, old, baby, babyish, teenage, ancient, antique, old-fashioned, youthful, elderly, mature, adolescent, infantile, bygone, recent, modern
* فاصله:
short, long, far, distant, nearby, close, faraway, outlying, remote, far-flung, neighboring, handy
* شکل:
round, circular, square, triangular, oval, sleek, flat, rotund, globular, spherical, wavy, straight, cylindrical, oblong, elliptical, zigzag, squiggly, crooked, winding, serpentine, warped, distorted
* صفتهای دیگر:
full, empty, wet, dry, open, closed , ornate
* روشنی:
light, dark, bright, shadowy, drab, radiant, shining, pale, dull, glowing, shimmering, luminous, gleaming
* رنگ:
pink, red, orange, yellowish, dark-green, blue, purple, black, white, gray, brown, tanned, pastel
* زمان:
early, late, morning, night, evening, everlasting, initial, first, last, overdue, belated, long-term, delayed, punctual* ملیت / ریشه:
lunar, northern, oceanic, polar, equatorial, Floridian, American, Spanish, Canadian, Mexican, French, Irish, English, Australian* وابستگی (دین / عضویت در حذب سیاسی):
Muslim, Christian, Jewish, Buddhist, Taoist, pagan, atheist
* جنس:
glass, wooden, cloth, concrete, fabric, cotton, plastic, leather, ceramic, china, metal, steel* هدف / منظور:
folding, swinging, work, racing, cooking, sleeping, dance, rolling, walking
:Example
Several of the first two good big old square red neglected Jamaican stone houses or plantation houses fell down
* معرفهای پس از اسم:
از اونجايي كه در زبان فارسی ترتیب صفتها قطعی نیست صفتهای متعددی که ویژگیهای یک اسم رو بیان کنن ممکنه به هر ترتیبی بیان...
این ترتیب بیشتر به آهنگ صفتها برمیگرده... یعنی هر جوری که دلنشینتر باشه...
* ترجمه ۱: دو تا ساختمان کشتزاری خوب بزرگ قدیمی چھار گوش قرمز چشم پوشیده شده جامائیکایی
* ترجمه ۲: دو تا ساختمان کشتزاری قدیمی چھار گوش خوب بزرگ قرمز چشم پوشیده شده جامائیکایی
* ترجمه ۳: دو تا ساختمان کشتزاری قرمز جامائیکایی خوب بزرگ قدیمی چھار گوش چشم پوشیده شده
* ترجمه ۴: دو تا ساختمان چھار گوش جامائیکایی قرمز چشم پوشیده شده کشتزاری خوب بزرگ قدیمی
برای آگاهی بیشتر به مقالهی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مراجعه کنید...
حرف تعریف + اسم + قید
:ExampleThe winter in America
معرفهای پس از فعل:
ساختار اول:
فاعل + افعال کمکی غیر وجهی + Not + قید تکرار (تککلمهای) + فعل اصلی + مصدر یا اسم فعل + مفعول بیواسطه یا صریح + قید مکان + قید وصفی + قید زمان + قید تکرار (چندکلمهای مانند Everyday)
:Example
He does not often want to do his task at home quickly at night
ساختار دوم:
فاعل + فعل کمکی وجهی + Not + قید تکرار (تککلمهای) + فعل اصلی (به صورت مصدر بدون to) + مصدر یا اسم فعل + مفعول بیواسطه یا صریح + قید مکان + قید وصفی + قید زمان + قید تکرار (چندکلمهای مانند Everyday)
:Example
He could scarcely quit eating chocolates there happily yesterday
* نکتهی ۱: تمامی این صفتها لزوما نباید در یک جمله به کار بروند.
* نکتهی ۲: قیدها ممکن است به صورت یککلمهای یا عبارتهای حرف اضافهای باشند.
* نکتهی ۳: جای قیدهای مکان و زمان ممکن است در جمله با هم عوض شود.
* نکتهی ۴: منظور از وجه وصفی یا صفت فاعلی هم اسم مفعول و هم مضارع با مسندها و معرفهایشان است. معمولا آنها را حالات مختصر عبارتهای موصولی در نظر میگیرند.
«فهرست منابع»
[ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] .Wishon George E., Burks Julia M. Let’s Write English. Book (1). American book Company. pp. 54-55. New York. 1968
[ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ]
![]()
Last edited by pro_translator; 06-09-2022 at 02:00.
sepid12ir،pro_translator واقعا از توضيحاتتون ممنونم... يه دكمه تشكر پايين پست براي تشكر از شما خيلي كمه
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يه قسمت ديگه ي ابهامات من مربوط به قسمت ساختار جمله است.ميخواستم بدونم بر چه مبنايي بايد گزينه ها را انتخاب كرد؟ من جواب بعضي سوالات را تنها حدس زدم يعني به نظرم ميامد كه جواب صحيح تري ست يعني هيچ دليلي كه بتونم بگم ساختار اين جمله غلطه پيدا نكردم! آيا كتابي هست تو اين زمينه كمك كنه ؟ يا تنها تجربه كار با زبان ميتونه تو جوابگويي اين جور سوالات موثر باشه ؟
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Last edited by m-a-88; 09-08-2011 at 19:33.
سلام دوست عزيز ...
من اين سوالات رو فقط يكيش رو غلط زدم ... اونم اون سوال اتاق تاريك : دي بودش.
حتي يه رمزي هم واسه خودم گذاشته بودم كه شامل حروف اول نوع صفت بود. اما سر جلسه 2-3 بار تو دهنم مرور كردم ولي اصلا قاطي كردم و رفتم سوال بعد ( استرس داشتم شديد : دي )
ولي سوالاي امسال خيلي سخت بودش برام ( تا ريدينگ) ... من 4 سال گذشته رو كار كرده بودم ... اما امسال فقط 60 درصد زدم. نميدونم اما شايد دليلش اين بود كه خيلي عربي خونده بودم و انگليسي كمي يادم رفته بود : دي. تا 2 روز قبل از كنكور داشتم عربي ميخوندم و 5 بار دوره كردم ( فكرش رو بكن ديگه آدم عرب ميشه : دي ). اما زبان هم اصلا نخوندم ... حتي يك كلمه از بريجيت گپ و اون كتاب 16 سال كانون نخوندم ( وقت كم آوردم و ميترسيدم عمومي ها فراموشم شه)
ولي سر جلسه تا رسيدم به قسمت ريدينگ خيلي خوب شدش ... تمام سوالات ريدينگ رو درست زدم به جز يدونه كه شك داشتم و نزدم.
اون متني هم كه در مورد كاستاريكا و اكو توريسم نوشته بود خيلي جالب بودش.
زیاد معنا نمیده. شاید همون چیزی که آقای pro translator گفتن درست باشه. باید بیشتر تحقیق کنم درموردش.
یک سوال دیگه. توی جمله بعدی، in case of spill به چه معناست؟
it is no longer used because of its danger to water sources in case of spill.
ممنون
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)