تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 38 از 49 اولاول ... 2834353637383940414248 ... آخرآخر
نمايش نتايج 371 به 380 از 483

نام تاپيک: ادبیات طنز

  1. #371
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    اتل متل توتوله - این پسره سوسوله

    موهاش همیشه سیخه - نگاش همیشه میخه

    چت میکنه همیشه - بی مخ زدن؟نمیشه

    پول از خودش نداره - باباش رو قال میذاره

    دی اند جیشو میپوشه - میشینه بعد یه گوشه

    زنگ میزنه به دافش - میبنده هی به نافش

    که من دوست میدارم - تاج سرم میذارم

    صورت رو کردی میک آپ - بیا بریم کافی شاپ

    تو کافی شاپ،می خنده - همش خالی میبنده

    بهم میگن خدایی! - چقدر بابا بلائی!

    همه رو من حریفم - میذارم توی کیفم

    هزارتا داف فدامن - منتظر یه نامن

    ولی تویی نگارم - برات برنامه دارم

    اگه مشکل نداری - میام به خواستگاری

  2. 4 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #372
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    دوستانی هم چون من مشروط
    في البداهه بود ؟

    بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود
    این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟!

    مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
    گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود !

    خر به افراط زدم * ، گیج شدم قاط زدم
    قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود !

    استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
    دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود !

    مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
    به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود !

    مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
    خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود !

    هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
    چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود

    رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
    این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود

    توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
    خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !!!

    " مشروط الشعرا "

  4. 2 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #373
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    گلي گم كرده ام در باغ هستي ....... خودتو لوس نكن اون گل تو نيستي

  6. 3 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #374
    آخر فروم باز ŞHÍЯÍŃ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    یه کلــبــه کوچــیکـــ
    پست ها
    3,317

    پيش فرض

    یکی بود یکی نبود / زیر گنبد کبود / دلکم با غصه هاش نشسته بود / دل من عادت بچه ها رو داشت / تو سینه اش یه عالمه صفا رو داشت / طفلکی مشکلش این بود که فقط / جای آب نبات چوبی لباتو خواست / عشقش این بود که به جای عروسک / شبا توی بغلش تو رو می داشت / فکر می کرد اگه به تو می رسید / دیگه طفلی گنج هفت دریا رو داشت / حیوونی چه سختیایی رو نکشید / می خواست حالیت کنه که عاشقه / چشم تو صداقتش رو نمی دید / توی این دنیای پر مکر و ریا... / حرف راستو باید از بچه شنید / با یه اخمت یهو گریش می گرفت / سیل اشک جمع می شد توی چشاش / با یه لبخند قشنگت / میشکفت گل از گلش / سرخ می شد روی لپای تپلش / نرسید دلک بازی گوش من به دلبرش / نرسید تا قصه ش افسانه شه / تو دل هزار هزار آدمک قصه به لب / بمونه واسه همیشه ... / زیر گنبد کبود / یکی بود یکی نبود

  8. 3 کاربر از ŞHÍЯÍŃ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #375
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    زي ذي ها

    الهي به مردان در خانه ات
    به آن زن ذليلان فرزانه ات
    به آنانکه با امر "روحي فداک"
    نشينند و سبزي نمايند پاک
    به آنانکه از بيخ و بن زي ذيند
    شب و روز با امر زن مي زيند
    به آن شير مردان با پيشبند
    که در ظرف شستن به تاب و تبند
    به آنانکه در بچه داري نکند
    يلان عوض کردن پوشکند
    به آنانکه بي امر و اذن عيال
    نيايد در از جيبشان يا ريال
    به آنانکه درگير سوزن نخند
    گرفتار پخت و پز مطبخند
    به آن قرمه سبزي پزان قدر
    به آن مادران به ظاهر پدر
    به زي ذي جماعت نما لطف خاص
    نفرما از اين يوغ ما را خلاص

  10. 3 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #376
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    این شعر طنر و نوعی نقد بر یک شعر دیگه هست

    این شعر رو پیش آقای خامنه ای خونده ... شعر زیبایی است ...


    هر شب کنار مقبره را میروم
    شاید هوای زیستنم را عوض کنم
    باید که شیوه سخنم را عوض کنم
    شدشد،نشد دهنم را عوض کنم
    گاهی برای خواندن یک شعر لازم است
    روزی سه بار انجمنم را عوض کنم
    از ترس انجمن که در آن شعر خواندهام
    آنگه مسیر آمدنم را عوض کنم

    در راه اگر به خانه یک دوست سر زدم
    باید که شکل در زدنم را عوض کنم

    وقتی چمن رسیده به اینجای شعر من
    باید که قیچی چمنم را عوض کنم

    پیراهنی به غیر غزل نیست در برم
    گفتی که جامه کهنم را عوض کنم

    دستی به جام باده و دستی به زلف یار
    پس من چگونه پیراهنم را عوض کنم

    شعرم اگر به ذوق تو باید عوض شود
    باید تمام آنچه منم را عوض کنم

    دیگر زمانه شاهد ابیات زیر نیست
    وقتی که شیوه کهنم را عوض کنم

    مرگا به من که با پر طاووس عالمی
    یک موی گربه وطنم را عوض کنم

    وقتی چراغ مه شکنم را شکسته اند
    باید چراغ مه شکنم را عوض کنم

    عمری به راه نوبت ماشین نشسته ام
    امروز می روم لگنم را عوض کنم

    تا شاید اتفاق نیافتد از این به بعد
    روزی هزار بار تنم را عوض کنم

    با من برادرای زنم خوب نیستند
    باید که برادرای زنم را عوض کنم {:دي }

    دارد قطار عمر کجا میبرد مرا
    یارب عنایتی،ترنم را عوض کنم

    ورنه زحول مرگ زمانی هزار بار
    مجبور می شوم کفنم را عوض کنم



    ناصر فیض
    Last edited by M O B I N; 30-04-2011 at 22:58.

  12. 6 کاربر از M O B I N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #377
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    نه شاهزاده ی یونانی ام نه شاخه زیتونی بر دست دارم

    و نه مملکتی که پیشکش کنم

    تنها میدانم آآآآآآه ای خدای من !!...

    دوستت دارم



    Last edited by Lady parisa; 01-05-2011 at 10:14.

  14. 3 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #378
    داره خودمونی میشه Milad8's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    72

    پيش فرض

    سلام

    شنیدم که رستم فلان کاره بود ! (جنگجو)

    فلان جای ایشان کمی پاره بود ! (آرنج)

    دو دستش همیشه فلان جاش بود ! (کمر)

    فلان چیز او تا نک پاش بود ! (شمشیر)

    چو راه فلانش همی تنگ شد ! (حوصله)

    فلان با فلانش سر جنگ شد ! (عقل و احساس)

    چو رستم فلانش همی راست شد ! (عزم و اراده)

    فلان کردنش خوردن ماست شد ! (جنگ)





  16. 2 کاربر از Milad8 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #379
    آخر فروم باز ŞHÍЯÍŃ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    یه کلــبــه کوچــیکـــ
    پست ها
    3,317

    پيش فرض

    عشق يعني گر چه تنهايي هنوز
    عشق يعني کودکم اينجا نگوز
    عشق يعني تابیدن در یک اتاق
    عشق يعني دختري با يک الاغ
    عشق يعني مثل مرغي در قفس
    عشق يعني ديدن فيلم ملس
    عشق يعني راه رفتن روي آب
    عشق يعني راست کردن توي خواب
    عشق يعني فرق بين عشق و عقل
    عشق يعني ورماليدن روي طبل
    عشق يعني تک زدن در کوچه ها
    عشق يعني پرسه در بيراهه ها
    عشق يعني گفتن هر ناسزا
    عشق يعني کفتران بچه زا

  18. 3 کاربر از ŞHÍЯÍŃ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #380
    آخر فروم باز ŞHÍЯÍŃ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    یه کلــبــه کوچــیکـــ
    پست ها
    3,317

    پيش فرض

    دیشب برای دیدنت قلبم کپک زده
    تا پشت کوچه شما امروز تک زده
    دیوار خانه ات بلند ، دستم نمی رسد
    در زیر سایه های شب هر بار جک زده
    حرفت حسابی است ومن میدانمت چرا
    اما برای خواندنت تصویر لک زده.....

  20. 3 کاربر از ŞHÍЯÍŃ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •