لبخند های بی مهابایت را
از من دریغ نکن
سهم چشمهای من
از سخاوت تو
اشکی ست
که سببش
لبخندت است
لبخند های بی مهابایت را
از من دریغ نکن
سهم چشمهای من
از سخاوت تو
اشکی ست
که سببش
لبخندت است
البته این مهرداد اوستا تخلص ایشون هست و اسم اصلیشون محمد رضا رحمانی...مهرداد اوستا
بدون تو بودن سهم من نیست ... من که با تو دلخوشم ...
نمیتونم از تو دور بمونم ... آخه دنیای منی ... عزیز من بگو برمیگردی پیشم...!!!
من از زنگار هر آینه بیزارم
که می پوشد جلای روشن تصویر معصوم حقیقت را
"زهری"
در نهان سوخت
نه از باورش
بلکه از جسارتی که نیافت
برای بی باوری
گرگها هجوم آورده اند،
حکم کرده اند!،
دریده شوم...
...
به جلو مینگرم،
راهی نیست.
پشتِ سر،
پناهی نیست.
در کنار،
یاری نیست.
با توام!،
آن بالا،
خدایی هست؟!
گر حال تو همچون من آشفته خراب است ... گر خواهش دل هاي من و تو بي حساب است ...
اي واي به حال هر دوي ما ...
سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی
درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی
حالا که ميخوام شب و روز به همديگه دروغ بگن ساعتها هم دقيق شدن
تو اگر میدانستی
که چه زخمی دارد
که چه دردی دارد
خنجر از دست عزیزان خوردن
از من خسته نمیپرسیدی
اه ای مرد تو چرا تنهایی.....؟!
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیرپا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن
...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)