ســـلام خدمت همه ی دوستان عزیز
خیلی از ماها، در طول روز انقدر مشغله ، گرفتاری و مشکل داریم که اصلا وقت نمیکنیم ببینیم چرا مشکلاتمون حل نمیشن ، خیلی از ما اصلا وقت نمیکنیم درطول روز صبر کنیم و به پشت سرمون نگاه کنیم و ببینیم چرا آخرین نفر هستیم و بقیه از ما جلوترن ، و خیلی از ماها بعد از یک هفته فشار کار ( البته اگر شاغل باشید ) ، فشار درس و ... دلمون میخواد یه جایی بریم تا انرژی مثبت بگیریم و بعد یک هفته ی فوق العاده رو شروع کنیم
اگر حوصله دارید بخوانید ( فرض کنید پاورقی هست ! )
مطالبی که در زیر میخوانید ، مطالبی که در پست های آتی خواهید خواند ، مطالبی هستند که زندگی افراد بسیاری رو تغییر دادند ، من این مطالب رو در سال دوم دبیرستان ( توضیحات اضافی : رشته ی ریاضی فیزیک ) در یک فایل Word گلچین کردم ، یک ماه بعدش در زنگ پرورشی ( توضیحات اضافی : استادمون میگفت هر زنگ پرورشی ، 2 نفر باید بیان جلو کنفرانس بدن ) در تاریخ 1389.8.12 ( هنوز یادمه ) کنفرانس دادم ، کنفرانس دقیقا 70 دقیقه طول کشید ، بعد از اتمام کنفرانس ، 30 دانش آموزی که در اونجا حضور داشتند به همراه معلم بلند شدند و کف زدند ، سه ماه بعد ، 22 بهمن ، که به دانش آموزان نخبه ی مدرسه جایزه اهدا میکردند و تمام دبیران و دانش آموزان مدرسه در اونجا حضور داشتند ، توسط دبیر پرورشی به مدیر معرفی شدم و بعد از صحبت هایی که شد ، قرار شد در اوایل مراسم جشن ، 20 دقیقه فرصت صحبت کردن داشته باشم ، و یک ماه بعد هم در یک جلسه ی اولیا و مربیان و دانش آموزان هم یک نیمچه سخنرانی داشتم که در تمام این سخنرانی ها ، با استقبال پرشور حضار رو به رو شدم ( هرکی هم به جای من بود همین اتفاق براش میوفتاد ) و جالب اینه که در سال 1386 مدرسه ی ما 73% قبولی خرداد ماه داشت اما در سال 1388 تعداد قبولی به 94% رسید ! .... نمیخوام از خودم تعریف کنم ، فقط میخوام اهمیت این مطالب رو به شما نشون بدم .
اینجا تاپیکی هست که شما میتونید در آخر هر هفته و بعد از پشت سر گذاشتن مشکلات بی پایانی که روی سرتون خراب شده ، انرژی مثبت بگیرید و یک هفته ی طوفانی رو آغاز کنید و به همه ثابت کنید که شما یک انسان کوچیک نیستید ، و برخلاف خیلی از آدم ها که اینجور مواقع میخوان خودشون رو از عصبانیت به ذرات مینیاتوری تقسیم کنند یا به خاطر افسردگی شدیدی که دارند روی یک راحتی لم بدن و آهنگ غمگین بزارن یا اینکه برن به یه جای خلوت و فریاد های بی وقفه بکشن عمل کنید . همه ی ما توی زندگیمون به همچین جایی نیاز داریم تا وقتی که حالمون کرده میشه توی قوطی ( ! ) به اونجا پناه ببریم و وقتی داریم بر میگردیم ، موج انرژی موثبتمون اطرافیانمون رو هم در بر بگیرده .
احتمالا تا حالا همتون با خودتون فكر كرديد كه كه چرا بعضي ها پشت سر هم قله هاي پيروزي رو فتح ميكنن اما اكثر مردم در فقر و گمنامي زندگي ميكنند ؟ و احتمالا تا حالا شده كه فكر كنين كه فرق بين انسان هاي ثروتمند و موفق و باهوش با انسان هاي فقير و ناكام و كودن چيه ؟ چرا بعضي ها انقدر متفاوت هستند و بعضيهاي ديگه نيستند ؟
آلبرت انيشتين ، توماس اديسون ، الكساندر گراهامبل ، زكرياي رازي ، ماري كوري و خيلي از دانشمندان ديگه ، هر روزشون مثل ما 24 ساعت بود و هر هفته ي اونا هم مثل ما 7 روز داشت و هر ماه اونا هم مثل ما 30 روز داشت ، اما چرا بعضي ها انقدر متفاوت، بعضي ها انقدر مشهور و پرآوازه، اما اكثر مردم در گمنامي زندگي ميكنند ؟ چه فرقي بين ما و اونا هست ؟ اين چيزي هست كه در ادامه خواهيد فهميد !
- بهترين كاري كه مردم در لحظه اي كه شكست ميخورند و نا اميد ميشن انجام ميدن اينه كه دست از كار ميكشن و بي خيال ميشن، و اين همونكاريه كه اكثر مردم توي تمامي دوران انجام داده اند و انجام خواهند داد " نيچه "
بياييد " م " مشكــــلات را برداريم !
خيلي جالب است ، با برداشتن " م " مشكلات چه چيزي باقي ميماند ؟ شكلات !
ممكن است اين عنوان در اول كمي گيج كننده به نظر برسد ! اما بجاي استفاده از مثل هاي كليشه اي و تكراري و مسخره ، بنده به استفاده از چند داستان كوتاه اما بسيار زيبا بسنده ميكنم !
ناســـا
هنگامي كه ناسا برنامه ي فرستادن سفينه به فضا را چيد ، با مشكل كوچكي مواجه شد ، رياست ناسا متوجه شد كه خودكارهاي موجود در فضا كار نميكنند ! در واقع نيروي گرانشي وجود ندارد كه به وسيله ي آن خودكارها كار كنند ! رياست ناسا كه فردي باهوش بود ، حل مشكل رو به 2 دانشمند ناسايي سپرد ، يكي از آنها بسيار خبره و با تجربه و باهوش بود و ديگري فردي تازه كار اما خلاق بود ، هر دو يك هفته وقت داشتند تا تحقيق خود را مبني بر حل مشكل به رياست ناسا ارائه دهند
فرد اول كه مخش براي اين كارها درد ميكرد ! طي يك هفته يك مقاله ي 50 صفحه اي نوشت كه در آن مبلغي معادل 12 ميليون دلار براي طراحي خودكاري تخمين زده شده بود كه زيرآب كار ميكرد و روي هر سطحي حتي كريستال مي نوشت و از دماي زير صفر تا 300 درجه سانتي گراد كار ميكرد . فرد دوم نيز مقاله و يا تحقيق خود را ظرف يك هفته كامل كرد ، تحقيق او فقط يك صفحه داشت و در بالايش نوشته شده بود : استفاده از مداد !
بسته ي صابون خالي
در يك شركت لوازم آرايشي و بهداشتي ، مشكلي به وجود آمد ... در طي ماه گذشته شكايات گسترده اي مبني بر اينكه بعضي از صابون ها خالي هستند به شركت لوازم آرايشي و بهداشتي ارسال شد و فروشندگان اعلام كرده بودند كه در صورت تكرار اين مشكل ديگر از اين شركت محصول نخواهند خريد
مدير توليد شركت كه بسيار نگران شده بود ، با تحقيقاتي وسيع متوجه شد كه اشكال در خط بسته بندي ميباشد و مهندسين خود را مطلع كرد و به آنها گفت كه به سرعت براي حل اين مشكل مشغول شوند . مهندسين شركت دست به كار شدند و راه حل پيشنهادي خود را چنين گفتند :
پايش خط بسته بندي با اشعه ي ايكس
به سرعت سيستم مذكور خريده شد و با تلاش شبانه روزي گروه مهندسين ، دستگاه توليد اشعه ايكس و مانيتورهايي با رزوليشن بالا نصب شده و خط مذبور تجهيز گرديد . سپس دو نفر اپراتور نيز جهت كنترل دائمي پشت آن دستگاها به كار گماشته شدند تا از عبور احتمالي بسته هاي خالي صابون جلوگيري كنند . نكته جالب در اين است كه درست همزمان با اين ماجرا ، مشكلي مشابه نيز در يكي از كارگاه هاي كوچك توليدي پيش آمده بود اما آنجا يك كارمند معمولي و غير متخصص اما خلاق آن را به شيوه اي بسيار ساده تر و كم خرج تر حل كرد :
تعبيه يك پنكه در مسير خط بسته بندي تا قوطي خالي را باد ببرد !
انيشتين و راننده اش
در دوراني كه انيشتين در آن زندگي ميكرد ، هيچ نوع وسيله ي حمل و نقلي وجود نداشت و به همين دليل انيشتين مجبور بود وقتي كه مطلب جديدي را كشف ميكند ، به نوبت به تمام مراكز كشورها بروند و كنفرانس علمي برگزار كند ، در يكي از اين كنفرانس ها ، در راه ، راننده اش به انيشتين گفت كه چي ميشد اگر من جاي تو بودم ! انيشتين گفت واقعا ميخواي جاي من باشي ؟ راننده گفت البته كه ميخوام ! انيشتين گفت ايندفعه تو به جاي من كنفرانس بده !
راننده ي انيشتين به دليل اينكه در بسياري از كنفرانس هاي تكراري انيشتين بود ، مطالب را مو به مو حفظ بود
زمان كنفرانس علمي رسيد و راننده به خوبي 3 ساعت تمام صحبت كرد و مردم كه فكر ميكردند او انيشتين هست بسيار شگفت زده شدند ، سپس نوبت سوالهاي علمي مردم رسيد ، راننده هم پاسخ آنهارا نميدانست ، اما فردي باهوش بود ! او جلوي حيرت حاظرين رو به راننده اش كه در انيشتين واقعي بود و در ماشين نشسته بود كرد و گفت : اين سوالات شما انقدر آسونه كه راننده من به آسوني ميتونه به اونا جواب بده !
و بعد جلوي حيرت و شگفتي حاظرين ، انيشتين واقعي اومد و به تمامي سوالات با جزييات بسيار كامل جواب داد و همگي شگفت زده شدند !
به 3 داستان بالا توجه كرديد ؟ ديديد كه چه راحت ميشود " م " مشكلات را برداشت ؟
انيشتين ميگويد : هر احمقي ميتواند چيزها را بزرگتر و پيچيده تر و خشن تر كند ، براي حركت در جهت عكس ، به كمي نبوغ و مقدار زيادي جرات نياز است
ادامه دارد ...


جواب بصورت نقل قول
هرکی هرچی مطلبی داره که میتونه بچه هارو شارژ کنه اینجا بزاره تا اینجا تبدیل بشه به مکانی که وقتی کسی واردش میشه ، موقع رفتن بشه یه گلوله انرژی و از خوشحالی بشکن بزنه
نوشته های انرژی زا میتونه هرچیزی باشه ، شرح حال افراد موفق ، مصاحبه با نخبه های ایرانی ، داستانک های باحال و ... مطمئن باشین هرچیزی که شما ازش خوشتون بیاد، یقینا بقیه هم خوششون میاد 



