ديوونگي اينگار بدم نيست خدا×××دوستت دارم دست خودم نيست خدا...
ديوونگي اينگار بدم نيست خدا×××دوستت دارم دست خودم نيست خدا...
الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر ز منقار
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید
که خوش نقشی نمودی از خط یار
رو قشنگا خط كشيده زشتا رو برام نوشته
باز كه ابري شد نگاهت بغضتم واسم عزيزه
اما اشكات رو نگه دار نذار اينجوري بريزه
من هنوز چيزي نگفتم كه تو طاقتت تموم شد
باقيش و بگم مي بيني گريه هات كلي حروم شد
حال من خيلي عجيبه دوست دارم پيشم بشيني
من نگاهت بكنم تو تو چشام عشق رو ببيني
يادته من و تو داشتيم ساده زندگي مي كرديم
از همين چشمه ي شفاف رفع تشنگي مي كرديم
يه دفه يه مهمون اومد عقلم رو يه جوري دزديد
دل تو به روش نياورد از همون دقيقه فهميد
اولش فكر نمي كردم كه دلم رو برده باشه
يا دلم گول چشاي روشنش رو خورده باشه
اما نه گذشت و ديدم دل من ديوونه تر شد
به تو گفتم و دلت از قصه ي من با خبر شد
اولش گفتم يه حسه يا يه احترام ساده
اما بعد ديدم كه عشقه آخه اندازش زياده
تو بازم طاقت آوردي مث پونه ها تو پاييز
سرنوشت تو سفيده ماجراي من غم انگيزه
بد جوري ديوونتم من فكر نكن اين اعترافه
هميشه نبودن تو كرده اين دل و كلافه
مي دونم فرقي نداره واست عاشق بودن من
مي دونم واست يكي شد بودن و نبودن من
مي دونم دوسم نداري مث روزاي گذشته
من خودم خوندم تو چشمات يه كسي اين رو نوشته
اما روح من يه درياست پره از موج و تلاطم
ساحلش تويي و موجاش خنجراي حرف مردم
آخ چه لذتي داره ناز چشماتو كشيدن
رفتن يه راه دشوار واسه هرگز نرسيدن
من كه آسمون نبودم اما عشق تو يه ماهه
سرزنش نكن دلم رو به خدا اون بي گناهه
تو كه چشماي قشنگت خونه ي صد تا ستاره س
تو كه لبخند طلاييت واسه من عمر دوباره س
بيا و مثل گذشته جز به من به همه شك كن
من بدون تو مي ميرم بيا و بهم كمك كن
-----
اين طولاني ترين شعري بود كه من توي اين تاپيك نوشتم ! راستي نظرتون چيه دربارش ؟
نميدون عشقت چيكارا كرده×××كه اين دلم همش خدايا كرده...
امروز اگه عاشقت ميدوني×××يه عالمه دلم مياد ميدوني...
ناله ي من زمزمه نام توست×××اينم نگم عاشقي ابزار توست...
كعبه تو دلارو هم ميبره×××تا عرش اعلا همرو ميبره...
اگه نگم بازم اينو ميدوني×××دلپيرشونم خدايا ميدوني...
هر نفس بلا مياد ذكر توست×××اينم نگم عاشقي ابزار توست...
عشقت خدا رفته ز ياد مردم×××عاشقي از هوشت پريده مردم...
نگيد كه عاقبت وجود نداره×××يه روز مياد كه همتون بيچاره...
ميريد حضور اون خدايي×××كه خود بودش شاهد ماجرايي...
آره دلم ميسوزه واسه شما×××اين زندگي كجاش داره يه صفا...
عاقبتو به زندگي نفروشيد×××خداتون به هوسا نفروشيد...
--------------------------------------------------------------------
شب و باران و نماز است و هماواز قنوت×××باقي مثنوي ام را بسرايم به سكوت
خدايا مارا ببخش و بيامرز...
دیگر چیزی نمینویسم
سکوت ...
تمامی عشق همین است
[u][i]
تير خلاص بر سرم زنم يا دلم×××كه هردو عاشقند و ديوانه دوست...با گفتن نامت اي معشوقم...
مژگان و لبش عذر و عذابی دگرست
وز کبر و ز لطف آتش و آبی دگرست
بی شک داند آنکه خردمند بود
کان آفت آب آفتاب دگرست .
من فاصله گرفته ام از غربت نگاههایی آشنا
و انقدر نفسهایم از گلویم دور شده
که صدای هق هقم نمیاید
جواب آرفو:تا هستم اي رفيق نداني كه كيستم×××روزي سراغ وقت من آيي كه نيستم...
جواب ترانه:دلم را به نامت دهم جلا×××تا باز هم عاشق شوم و با صفا...
ازين دوستان خدا بر سرند
كه از خلق بسيار بر سر خورند .
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)