بنـــــام دین حسابی خــوردن اینها *** کـــفر خـــــــدا رو در آوردن اینهــــا
بنـــــام دین حسابی خــوردن اینها *** کـــفر خـــــــدا رو در آوردن اینهــــا
و حتی
یک موش عاشق هم
دلیرتر از تو
عاشق می شود
ن _ غ
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شدهاینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شدههر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنمآینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم
چه قده خواب مي بيني مرد...
ديگه بسه....
اون تورو فراموشت كرد....
ديگه بسه...
پرتوی نور روی تو هر نفسی به هر کسی
میرسد و نمیرسد نوبت اتصال من
آنکده نهاده در دلم حسرت یک نظاره را
بر لب من کجا نهد لعل شرابخواره را.........
جان فدای دوست کردن نزدمادشوارنیست
سوزم ازاین غم که مارا فرصت دیدارنیست
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)