دادائیسم جنگ خانمان سوز اول همه اخلاقیات و بیشتر افکار و عقاید منطقی و عقلی و هر نوع امید و آرزو را از مغز جوانان غربی ریشه کن ساخت درین بین سبکی که بوسیله تریستان تزار را در سال 1916 بنام دادا نامیده شد بوجود آمد. برای نامگذاری این سبک بطور تصادفی قسمتی از صفحات لاروس را برید آنگاه حروف بریده را کنار هم گذاشت و کلمه داد بوجود آمد.
سبک دادائیسم پابند هیچ اصلی نبود همه چیز حتی خود را هم نفسی می کرد بنابراین نوشته های آنان مفهوم نبود و هر چه مسلم و درست بود بوسیله آنان زیر پا گذاشته می شد.
1- داستان - داستان نقل وقایع است به ترتیب توالی زمان- در مثل، ناهار پس از چاشت و سه شنبه پس از دوشنبه و تباهی پس از مرگ می آید، و بر همین منوال. داستانی که واقعاً داستان باشد باید واجد یک خصیصه باشد: شنونده را بر آن دارد که بخواهد بداند بعد چه پیش خواهد آمد و بر عکس ناقص است وقتی کاری می کند که خواننده بداند که بعد چه خواهد شد. و داستانی را که واقعاً داستان باشد فقط با این دو معیار می توان نقد کرد. داستان در حقیقت حقیرترین و ساده ترین ارگانیزم ادبی است، مع هذا مهمترین عامل مشترکی است که در همه اگانیسم های پیچیده تری که برمان معروفند وجود دارد.»
2- داستان پلیسی- سابقه داستان پلیسی را بایستی در افسانه های ایزوپ و در آثار ویرژل، هرودت، سیسرون جستجو کرد اما باز می توان سابقه اش را کهن تر دانست زیرا در پاره ای داستانهای فولکلوریک، مایه ها یا طرح ها، حتی داستانهای پلیسی را می توان مشاهده کرد. یکی از داستانهای پلیسی مشرق زمین که در عین حال از قدیمیترین آنها نیز به شمار می رود داستان بل و اژدها می باشد.
رد پای داستانهای پلیسی را می توان میان نوشته ها و آثار بو کاچیو، چوسر یافت. علاوه بر این بسیاری از داستانهای هزار و یک شب را می توان یک نوع داستان پلیسی کامل عیار دانست، موضوع داستان صادق ولتر نویسنده بزرگ قرن هجدهم فرانسه را نیز می توان داستانی پلیسی به شمار آورد.
اما ظهور واقعی داستان پلیسی را می بایستی از سال 1841 دانست که ادگار آلن پو نویسنده برجسته آمریکائی (1849-1809) با نوشتن دانستان کوتاه جنایات کوچک مورگ سر آغاز جدید داستان پلیسی را نوید داد. دومین داستان پلیسی را پو در سال 1843 تحت عنوان ماجراهای اسرار آمیز روژه پدید آورد. و بالاخره سومین داستان پلیسی وی تحت عنوان نامه سرقت شده بود. و در سال 1845 داستانهای ذکر شده باضافه داستانی دیگر تحت عنوان نامه سرقت شده بود. و در سال 1845 داستانهای ذکر شده باضافه داستانی دیگر تحت عنوان قصه ها انتشار یافت.
دنباله کار داستان پلیسی را خود ادگار آلن پو گرفت اما به پیروی از سبک وی نویسندگان دیگری نیز پا به میدان نهادند و بنوشتن داستانهای پلیسی پرداختند از جمله می توان امیل گابوریو را ذکر کرد که در روزنامه های پاریس داستانهای پلیسی می نوشت و برخی از آثارش عبارتست از آقای لوکوگ، پرونده شماره 113 جنایات ارسیوال، جوزف شریدن با نوشتن داستان عموسیلاس (1864) و بالاخره پاره ای از آثار بالزاک و دیکنس را داستان پلیسی به شمار می رود.
در سال 1860 نوول پلیسی واقعی بنام the Woman White و در سال 1868 نوول ماه سنگی و سرانجام آثار جورج سبمنون (1903) مایه رونق داستان پلیسی گشت. و آثارش به بسیاری از زبانها بارها ترجمه و چاپ شد.
آرتور کونان دویل خالق داستان شرلوک هولمز بود که در سال 1887 آن را انتشار داد و از به بعد این داستان ادامه یافت و داستان ماجراهای شرلوک هولمز و خاطرات شرلوک هولمز در سال 1891 را انتشار داد و بالاخره نویسنده تصمیم به قطع و پایان داستان گرفت و شرلوک هولمز را بکشتن داد اما با اعتراض خوانندگان مواجه شد و در نتیجه آرتور کونال دویل دنباله داستان را گرفت و شرلوک هولمز را زنده کرد و در سال 1902 سگ باسکرویل و در سال 1905 بازگشتن شرلوک هولمز را نوشت و پس از آن به انتشار سه کتاب دیگر پلیسی پرداخت و سرانجام در سال 1927 درگذشت. اما نام داستانهای وی مخصوصاً قهرمان آن شرلوک هولمز از خود نویسنده معروفتر و پرآوازه تر گشت.
گرانت آلن سه کتاب پلیسی در دهه آخر قرن نوزدهم در آمریکا پدید آورد. همچنین نام و آثار آرتور موریسون خالق بازپرس مارتین هویت و ربرت ایوستیس قابل ذکر است.
در قرن بیستم داستان نویسان بزرگی چون خانم آگاتا کریستی(1891) در انگلستان وارل استانلی گاردنر (1889) خالق داستانهای پری میس در ممالک متحده آمریکا والری کوئین پسیود دونیام، فردریک دانی (1905) و مانفردبلی (1905) ظهور و آثار بدیعی در زمینه داستان پلیسی از جمله: انگشت متحرک، گربه ای میان کبوتران، حمایت مرده، بطرف صفر، مرگ در رود نیل، سرودهای غم انگیز خلق کرد.
در این احوال پاره ای نویسندگان داستانهای پلیسی را دستمایه کار خویش قرار دادند از آن میان می توان دوروتی سایرس sayeres (1957-1893) ژوزفین تای tey (الیزابت ما کینوش 1952-1895) در انگلستان و نیایومارش (1899) در نیوزلند گاستون لرو (1927-1868) خالق آثاری از قبیل: اسرار اتاق زرد و موریس لبلان (خالق آثاری که برخی از آنها از زندگی آرسن لوپن مایه گرفته) از فرانسه را ذکر کرد.