از
ِDesperate housewives
بر سر مزار من نایست و گریه مکن
من اینجا نیستم
من نمی خوابم
من هزاران بادم که میوزم
درخشش الماس گونه برفم
من درخشش خورشیدم بر سبزه زار
من باران پاییزم
بر سر مزار من نایست و گریه مکن
من آنجا نیستم من نمرده ام
(هنگامی که می خواستن خاکستر دوستشون رو تو وسط استادیوم پخش کنن)