تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 388 از 859 اولاول ... 288338378384385386387388389390391392398438488 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,871 به 3,880 از 8586

نام تاپيک: تر جمه -- Translation 2

  1. #3871
    حـــــرفـه ای seymour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    6,558

    پيش فرض

    ممنون میشم اینو ترجمه کنید:

    Hi Nima. It is pleasant, that you studied my some ideas in the last
    message. Nima, I usually do not tell about the deep ideas and
    opinions, but to you has written, because has felt desire to open it
    to you. I more independent woman, but probably sometimes am necessary
    that there was one man, which can to open and trust - sometimes
    frequently it happens hardly to reflect on all these things. I am
    glad, that has found at you understanding me, you see it happens not
    frequently.
    Nima and in what language you talk???
    Nima It is time to me to go to do some businesses and it is necessary
    to meet the friends. By the way I told by him, that got acquainted
    with you, and parents too. Have good day. I wait for your letters.
    Yours Ekaterina!!!!.
    پاراگراف اول؛ بقیه اش با دوستان:


    (البته انگلیسی روان نوشته نشده و بعضی جاهاش رو بسختی میشه فهمید منظور دقیقش چی بوده)

    سلام نیما. خوشحالم که بعضی نظرات من در پیام قبلی رو مطالعه کردی. نیما ، من معمولاً درباره نظرات و ایده (هام) با کسی بحث عمقی نمی کنم، اما چون شما (نامه) نوشتی ، دوست دارم که برای تو قضیه رو بیشتر باز کنم. من زن مستقلی (هستم). اما گاهی وقتها لازمه که یک مرد (هم) باشه که (بشه) بهش اعتماد کرد و باهاش راحت بود. بعضی وقتا ، خیلی وقتها (!) پیش میاد که سخت به این قضیه فکر (کنم) . من خوشحالم که می بینم تو من رو درک می کنی. کمتر پیش میاد (که با چنین آدمی آشنا بشم).

    سلام. درمورد جمله مورد نظر قبلی, دقیقآ به همون شکل, نوشته شده بودند فقط جمله دوم هم در ادامه جمله اول اومده بود که من در 2خط قرار دادمشون.
    .................................................. ...............
    .There may be time for you to hold forth on holy scripture when we return to Lothering
    ---------------- وقتی که به لوسرینگ بر میگردیم.

    ?Is that so
    اینه؟

    I am beginning to doubt there will ever be a good time
    دارم شک میکنم که هرگز اوقات خوبی داشته باشید

    با تشکر
    پس تو هم دقیقا همونطوری بنویس ...

    //

    وقتی به لوسرینگ برگردیم، ممکنه شرایطی پیش بیاد / زمانی فرا برسه که مجبور شوی به کتاب مقدس بپردازی / به سراغ کتاب مقدس بروی...

    //

    که اینطور ... واقعا اینطوریه ؟ ... جدی؟

    //

    درسته - ولی فعل رو تغییر بده به "... که هرگز اوقات خوبی فرا برسه " یا "داشته باشیم" ..

  2. 3 کاربر از seymour بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3872
    حـــــرفـه ای seymour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    6,558

    پيش فرض


    as opposed to other types of rules such as grammer for discourse ( which can be replaced by a good natural mind ) and meter for poetry ( which can be replaced by good taste ).

    By distinguishing the valid from the invalid explanatory phrase and proof , logic serves a higher purpos, namely that of disclosing the natures or essences of things. it does this because conceptions reflect the realities or natures of things and are the cornerstons of the explanatory phrase and proof. Because logic deals only with expression that correspond to conseptions , when it distingushes valid form the invalid it distinguishes at the same time the realities or natures of things from their opposites.thus logics is described as the kye to the knowledge of the natures of things . This knowledge is described as the kye to happiness; hence the spesial status of logic in islamic phlosophy
    آقا متن ما رو هم ترجمه كنيد ممنون ميشيم .
    دو خط اول نیاز به جمله قبلی داره ..

    از ابتدای پاراگراف بعدی:

    با ایجاد تمایز بین پیش فرض/ اثبات معتبر و نامعتبر ، منطق بعنوان یک هدف والاتر عمل می کند: یعنی می تواند ذات و ماهیت چیزهای مختلف را آشکار کند. منطق چگونه می تواند این کار رو انجام دهد؟ ... به این طریق که درک یک موضوع، بازتابی از ماهیت و واقعیت آن چیز یا موضوع است. اساس پیش فرض و اثبات جز این نیست. از آنجا که منطق صرفاً به گزاره هایی می پردازد که با درک/تصور/عقل ما جور در میاید، با ایجاد تمایز بین معتبر و نامعتبر، در واقع به ایجاد تمایز بین واقعیت و ماهیت یک چیز و آنچه واقعیت و ماهیت آن نیست می پردازد. بنابراین منطق را می توان به مثابه کلید دانش و معرفت بر طبیعت اشیا دانست. این معرفت نیز به نوبه خود کلید کامیابی است: و این چکیده فلسفه اسلامی است.

  4. این کاربر از seymour بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3873
    آخر فروم باز Metalzadeh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    سرزمین هرگزها
    پست ها
    2,525

    پيش فرض

    سلام
    ترجمه ای این جمله رو می خواستم :

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    ممنون

  6. #3874
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    ممنون میشم اینو ترجمه کنید:
     
    Hi Nima. It is pleasant, that you studied my some ideas in the last
    message. Nima, I usually do not tell about the deep ideas and
    opinions, but to you has written, because has felt desire to open it
    to you. I more independent woman, but probably sometimes am necessary
    that there was one man, which can to open and trust - sometimes
    frequently it happens hardly to reflect on all these things. I am
    glad, that has found at you understanding me, you see it happens not
    frequently.
    Nima and in what language you talk???
    Nima It is time to me to go to do some businesses and it is necessary
    to meet the friends. By the way I told by him, that got acquainted
    with you, and parents too. Have good day. I wait for your letters.
    Yours Ekaterina!!!!.
    پاراگراف دومش: (این چرا نثرش این جوریه؟)


    نیما ، می خواستم ببینم تو به چه زبونی صحبت می کنی؟
    نیما ، الان من باید به یه سری از کارام برسم و چند تا از دوستامو ببینم. راستی ، می خواستم بهت بگم که به من گفتند که با تو و پدر و مادرت آشنا بشم...روز خوبی داشته باشی...منتظر نامه هات هستم...
    ایکاترینای تو!

  7. این کاربر از Kurosh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #3875
    داره خودمونی میشه the dead's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    60

    پيش فرض

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    اگر زحمتش رو بکشيد

  9. #3876
    داره خودمونی میشه the dead's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    60

    پيش فرض

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    اينم مرسی
    Last edited by the dead; 31-10-2009 at 00:35.

  10. #3877
    داره خودمونی میشه shady_er's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    185

    پيش فرض

    ممنون مشم اينو برام ترجمه كنيد
    in a diffrential-temperature scanning calorimeter the heat necessary for raising the sample tmperature reaches the sample position via one well-deined hat conduction path.
    the measured signal is drived from a temperature difference generated along this path which is portional to the heat flow rate.

  11. #3878
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    بندرعباس
    پست ها
    123

    پيش فرض

    could you please correct my translation and translate 3 line to the end.
    رفیع حالتی در سال 1275 در تهران متولد شد.
    Rafi Halati was born in Tehran in 1275.
    در مدرسه سنلویی تهران تحصیل کرد.
    He studied at Tehran’s Sanluie school.
    و نزد کمال الملک نقاشی آموخت.
    And he learned painting with Kamal Olmolk.
    در همان مدرسه، کمال الملک با الهام از نمایشی که در یک مجلس عروسی دیده بود بساط نمایش را به راه انداخت.
    At very school, Kamal Olmolk, performed the showing after a showing he had seen in a wedding.
    و با نسخه برداری از مراسم تعزیه سید اسماعیل به اجرای نمایش و تعزیه خوانی در منازل دوستان پرداخت.
    And he performed showings and tragedies at kith and kin homes by make a copy of Seyed Smaiel’s tragedy.
    در سفارشی که برای ساختن دکور نمایشنامه رستاخیز به مدرسه کمال الملک از طرف سید علی خان نثر داده شد، حالتی توسط استادش یه نثر معرفی شد.
    Halti met Nasr by his master in an order thet Seyed Ali Khan Nasr had made to make Rastakhiz play’s décor to Kamal Olmolk’s school.
    و این آغاز ورود جدی او به تئاتر بود.
    And this was his serious beginning to enter theater.
    در سال 1300 نقش کلفت را در مریض خیالی (اثر مولید) بعهده داشت.
    He played (the role of) housemaid in fantastic patient (by Mulid) in 1300.
    به سال 1305 که جامعه باربد توسط استاد مهرتاش تاسیس شد، حالتی از اعضای فعال جمعیت شد.
    ?
    و در کلاس تئاتر آنجا در رشته دکلاماسیون تدریس میکرد.
    And he teached Deklamation in its teater classes.
    حالتی از ابتدای تاسیس هنرستان هنرپیشگی در سال 1318 معلم تاریخ، لباس، گریم و دکور بود.
    Halati was History, clothing, greasepaint and décor teacher from the beginning establishment of the acting academy.

  12. #3879
    پروفشنال G.D.ragon.Ir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    پست ها
    876

    پيش فرض

    سلام

    .And, indeed, my doubts do not end there
    و مسلمآ شک هام, اونجا تموم نمیشه.

    The Blessed Mother at Lothering would be, no doubt, fascinated to hear that
    بدون شک مادر ______ در لوسرینگ خواهد بود, ______ به اون رسیدگی میکنه...


    بازم ممنون

  13. #3880
    حـــــرفـه ای seymour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    6,558

    پيش فرض

    ممنون مشم اينو برام ترجمه كنيد
    in a diffrential-temperature scanning calorimeter the heat necessary for raising the sample tmperature reaches the sample position via one well-deined hat conduction path.
    the measured signal is drived from a temperature difference generated along this path which is portional to the heat flow rate.
    البته چندتا ایراد نگارشی هم داری که قدری کار رو سخت کرده بهرحال:

    در یک کالری متر (گرما سنج) که به شیوه "بررسی افتراق/اختلاف دمایی" کار می کند، دمای لازم برای بالا بردن دمای نمونه از طریق یک مسیر که (به شکلی طراحی شده) گرما را هدایت می کند، به میزان مورد نظر می رسد.

    سیگنال یا میزان اندازه گیری شده از طریق اختلافی که این مسیر (نسبت به نرخ جریان گرما) ایجاد می کند، بدست می آید.
    سلام
    ترجمه ای این جمله رو می خواستم :

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    ممنون
    من با اولین دختری که باهاش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] داشتم ازدواج نکردم .. (احتمالا به قصد طعنه داره اینو میگه - تا خودش رو با مخاطب مقایس کنه و برتری ایجاد کنه واسه خودش؛ "من مثل تو نبودم که با اولین دختری که... ")

  14. 2 کاربر از seymour بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •