برای دیدن تو
آب که از سر گذشت
من هم می گذرم
برای دیدن تو
آب که از سر گذشت
من هم می گذرم
دانی كه چهها چهها چهها میخواهم
وصـل تـو من بی ســر و پا میخواهم
فـریـاد و فـغان و نـالهام دانی چیســت
یـعنی كه تـو را تـو را تـو را میخواهم
خدایا فاصله ات تا من خودت گفتی که کوتاهه
از اینجا که من ایستادم چه قد تا آسمون راهه
من از تکرار بیزارم از این لبخند پژمرده
از این احساس یاسی که تو رو از خاطرم برده
چرا گریه ام نمی گیره مگه قلب من از سنگه
خدایا من کجا میرم کجای جاده دلتنگه
میخام عاشق بشم اما تب دنیا نمی زاره
سر راه بهشت من درخت سیب می کاره
پويا بياتي
روبروی کوهها می ایستم
تو را فریاد می زنم
کوهها ،نامت را به گروگان می گیرند
با همه ی لکنتهایی که در نگاهمان مانده
ندا قليچ خانی
قھر از آنجا آغاز شد :
تو خواستي عشقت را با کس دیگری قسمت کنم
نتوانستم
سھمت را پس دادم
حالا بی عشق نشسته ام در چله طولانی قھر تو
ژیلا مرادی
ما را به ھم گره زديد
و بعد
از ما خواستید که از سوراخ اين سوزن رد شويم
نمیدانستید که باز کردن اين گره کور...
از رد شدن از سوراخ اين سوزن آسانتر است؟
ژیلا مرادی
باور کن
غلو یا بلوف نیست !
کم نیاوردم
کوتاه آمدم
قرار بعدی تالار مردگان
اولین پنجشنبه
نه گل
نه گلاب
نه خیرات
تو را می خواهم
که پای هیچ یک از قرار ها نیامدی
راه که می روم
رد فردا
گرد و خاک می کند رو به روی م
درد دیروز
گرسنگی فردامان است
که راه های رفته را
بهانه دیگر نرفتن می کند
راه که می روم
از حصار دیوار های بلند این شهر
بوی بد تند نرسیدن
مقصد را به سلاخ خانه می برد
...
دور خبر نرسیدن بود
dateinmarsh.blogfa
دلتنگ بودمت
دل,
تنگ بودمت
زمان میان ما می ایستد
تا واژه ها نفس بکشند
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)